#هرمان_ملویل Herman Melville نویسندهی بزرگ آمریکایی در اول اوت سال ۱۸۱۹ در خانوادهای روشنفکر و نسبتاً مرفه در شهر نیویورک به دنیا آمد و در ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۱ در همانجا درگذشت. هرمان ده سال اول زندگی را تقریباً در رفاه و نیکبختی به سر برد و زندگی آرام و خوشی را با هفت خواهر و برادر دیگر خود گذراند و متوجه گذشت زمان نبود تا این که ناگهان تغییر بزرگی در زندگی آرام و آسودهی آنها رخ داد. پدر هرمان، آلان ملویل، به سوی ورشکستگی رفت و دیگر نتوانست در مقابل این ورشکستگی که کلیهی زندگیاش را به باد داد قد راست نماید و از ناراحتی و ناکامی فراوان دو سال بعد از این شکست، زمانی که هرمان دوازده سال داشت، از فرط فرسودگی و ناراحتی رخت از جهان بربست و خانوادهاش را در تنهایی و تنگدستی گذاشت.
پس از درگذشت آلام ملویل، همسر و هشت فرزند او مدت مدیدی در تنگدستی و بینوایی مفرط به سر بردند. پس از چند سال هرمان جوان که هجده ساله شده بود، به دلیل فقر و مسکنت خانوادهاش و ضرورت تأمین زندگی دست از تحصیل برداشت و در منطقهی روستایی دوردستی به آموزش فرزندان روستائیان پرداخت، اما این شغل دیری نپایید. زمستان سال بعد وی به امید این که در سازمان حفر کانالهای دولتی مشغول به کار شود، به مطالعه و تحصیل در رشتهی مهندسی و نظارت ساختمان پرداخت. اما چون این آرزوهم مبدل به یأس گردید، تصمیم گرفت شغل ملوانی پیش گیرد. در سال ۱۸۳۹ به عنوان کارگر در کشتی بزرگ «سنت لاورنس» که یک کشتی بازرگانی بود و بین آمریکا و لیورپول رفت و آمد میکرد استخدام شد. این تصمیم و کار از چند لحاظ به نفع او تمام شد.
استخدام وی در این کشتی نخستین مرحله خدمت وی در دریا بود؛ زیرا پس از پایان مدت قرارداد خدمتش در آن کشتی، مدت پنج سال دیگر نیز در کشتیهای مختلف به ملوانی پرداخت و در دورانی از زندگی که ذهنش بیش از هر دوران دیگری کنجکاو و آمادهی آموزش بود خدمت در دریا و سیر و سیاحت نیز برای وی سودمند بود. هرمان هنگام ترک خدمت دریا بیش از ۲۵ سال نداشت اما عوامل و حوادث گوناگون و تلخ و شیرین روزگار، رشد فکری و تجربههای زیادی برای وی به بار آورد که به زودی در آثارش منعکس گردید. به طور کلی میتوان گفت موضوع کلیهی آثار ملویل حوادث و مشاهدات و تجربیات دوران اولیهی زندگی اوست . آثار ملویل مانند زندگیاش در یک لفافهی اسرار و ابهام پیچیده شده است و این حقیقت در اولین کتاب او به نام «تایپی» یا «نظری به زندگی پُلِنزی» کاملاً هویداست. ملویل توانسته است در این کتاب قدرت داستانسرایی خود را با ذوقی سرشار و روحی ظریف و بحث فلسفی دربارهی مسخرگیهای زندگی و جنبههای زشت مدنیّت معاصر به ثبوت رساند. سخنان تهورآمیزی که به صورت داستان در کتاب «تایپی» به چاپ رسید، موج مخالفت اهل مذهب را علیه ملویل به حرکت درآورد و موجب آن شد که متهم به خیانت به مذهب گردد. در چاپ دوم کتاب قسمتهایی که موجب آزردگی اهل دین شده بود، حذف گردید و ملویل ناگزیر شد برای آثار خود ناشر دیگری پیدا نماید. ناشر انگلیسی که کتابهای او را منتشر کرده بود بیم آن داشت که سخنان ملویل حقیقت نداشته و از راه تخیل بر روی کاغذ آمده باشد. با وجود انتقادها و تردیدهایی که نسبت به داستان «تایپی» به عمل آمد، این اثر با موفقیت مواجه گردید و ملویل را در سلک نویسندگان مشهور درآورد. کتاب بعدی او «امو» که به رشتهی تحریر درآمد، تجربیاتی بود که وی در جزیرهی «تاهیتی» به دست آورده بود.
این کتاب نیز به همان سبک داستان اول به رشتهی تحریر درآمد. وی نه تنها آثار نویسندگان عصر الیزابت اول، و سایر نویسندگان انگلیسی و شاهکارهای رمانتیک اروپا را مطالعه کرده بود، بلکه به بررسی آثار فلاسفهی بیشماری هم پرداخته بود و دیگر به شرح حال آدمخواران و سرگرمیهای آنان قانع نبود بلکه بیش از پیش به مسائل عقلانی و کشمکشهای اجتماعی عصر خود توجه داشت. در کتاب «ماردی» قدرت قصهپردازی خود را به افکار فلسفی و اطلاعات نوین خود پیوست و میکوشید به پرسش جاودانی بشر در خصوص چگونگی نیل به سعادت پاسخ دهد. این کتاب به محض انتشار در آمریکا و انگلستان مورد انتقاد شدید قرار گرفت و از این رو با شکست مالی مواجه گردید. اما ملویل چندان دلسرد نشد؛ زیرا او میگفت: «حاصل برخی از کِشتها خیلی دیر به دست میآید. به خصوص هنگامی که دانه عالی و نیرومند باشد.»هر مان، برای جبران زیان مالی خود بار دیگر به سبک شرح احوال و داستانپردازی که قبلاً از آن بهرهبرداری کرده بود بازگشت و دو کتاب به نام «ردبرن» Redburn و «وایت جَکت» White Jacket را به رشتهی تحریر کشید.
در این دو اثر نیز با اتکاء به تجربیات شخصی از نیروی تخیل شگرف خود استفاده نمود و به داستانهای جالبی پرداخته است. تحول هرمان ملویل از یک قصهپرداز و ناقل حوادث به یک نویسندهی مو شکاف و متفکر در اثر بعدی به نام «موبی دیک» Moby Dick یا «نهنگ سفید» که عموماً آن را به منزلهی شاهکار او تلقی میکنند، کاملاً هویداست. وی تجربیات گرانبهای خود را در صید نهنگ در صندوقچهی ذهن ذخیره کرده بود تا داستان جداگانهای دربارهی این شغل خطرناک و پرحادثه بپردازد، لکن هنگامی که کتاب #موبی_دیک یا #نهنگ_سفید انتشار یافت اهل ذوق و خوانندگان کتابهایش بیدرنگ دریافتند که با یک کتاب عادی دربارهی شغل خطرناک شکار نهنگ در وسط دریا تفاوت فراوان دارد. ملویل با انتشار این اثر، درسن سیویک سالگی یعنی در حدود چهل سال قبل از مرگش به مقام نویسندهای ارجمند و زبر دست ارتقاء یافت.
در سال ۱۸۴۷ با «الیزابت شاو» دختر رئیس دادگستری ایالت «ماساچوست » آمریکا که از دوستان صمیمی و نزدیک پدرش بود و نسبت به ملویل مهر و محبت پدری داشت، ازدواج کرد. «الیزابت» نسبت به این شوهر اسرارآمیز و عجیب و غریب لطف و وفاداری خاصی نشان داد و برای وی دلسوزی فراوانی کرد. اما مشکلات مالی همچنان ملویل را رنج میداد. کلمهی «مرموز» لغتی است که از هر حیث مناسب حال ملویل است. در کتاب «بیلی باد» Billy- Budd و یا «دکلبان» که در حدود یک ربع قرن بعد به رشتهی تحریر کشیده شد و در سال ۱۹۲۴ یعنی چندین سال پس از درگذشت هرمان ملویل به چاپ رسید، نویسنده بار دیگر میکوشد جنبههای متناقض و پیچیدهی خوی و طبع بشری و روابط او را با اجتماع شرح دهد.
وی از سال ۱۸۶۶ یعنی از سن چهلوهفت سالگی تا مدت بیست سال تمام به شغل ساده و کم درآمد بازرسی گمرک یک ناحیهی کوچک اشتغال داشت و در هفتادودو سالگی یعنی در سال ۱۸۹۱ هنگامی که دیده از جهان فرو بست، همه او را به نام یک نویسندهی بزرگ و مرموز میشناختند. هرمان ملویل بیشتر از لحاظ قدرت نویسندگی و نیروی تخیل و صراحت فکر و به خصوص از حیث داستانسرایی و تفحص دنیای ذهن و وجدان و نقل کشمکشها و اصطکاکهای عصر خود است که مقام بزرگی در میان نویسندگان بزرگ آمریکا احراز کرده است.
ارسال دیدگاه