در ایران، تصویرگری برای کتاب از گذشته بسیار دور رونق داشته است. اما نه تنها وجود شوخی، طنز، فکاهی یا اجرای حالتهای فکاهی در آنها مورد بررسی قرار نگرفته. بلکه حتی تصویرهای چندصحنهای که به راحتی میتوان گفت بسیار قویتر از نمونههای خارجی هستند. نیز موضوع تحقیق واقع نشده است. در این مطلب میخواهیم به گذشتهی نگارگری ایران نگاهی بیندازیم و آثاری را که یا تعریفهای امروزی میتوانند تحت عنوان «کمیک استریپ» دسته بندی شوند، برایتان مرور کنیم.
اولین تصویرهای دنبالهدار ایرانی
قدیمیترین شیوهی تصویرسازی به طریق استریپ -یعنی تصویرهای دنبالهداری را که به طریق نوار پشت سر هم میآید- باید در گذشتهی دور تاریخ نگارگری ایران جستوجو کرد. در مواردی، نقش برجستههای روی بناهای تاریخی نیز نوعی تسلسل تصویری را در مورد روایتهای تاریخی دربر دارد. از این نمونهها میتوان در آثار تخت جمشید، روی و پشت سکهها، تصویرهای روی سفالها و جامها و بسیاری از اشیای کهن و حتی روی قبضهی شمشیرها به فراوانی یافت. در دورههای بعد، اما نوبت به قالیها رسید که داستانها را به شکل استریپی روایت کنند.
کمیک استریپ چطور به ایران پا گذاشت؟
در این دوره روایتها بیشتر افسانههای حیوانات است که با درهم آمیختن طرحهای اسلیمی روی قالیها کار میشد. این روایتها گاه مربوط به حکایات و باورهای مذهبی مثل حضرت سلیمان (ع) و یا حضرت یوسف (ع) یا اسطورههای حماسی مانند روایت گذشتن سیاوش از آتش بود که طی چند صحنه یا به شکل روایت هفت خوان که مراحل تصویری پیوسته دارد، روایت میشد.
کمیک استریپ های کاغذی
برای بررسی تاریخچهی تصویرسازی استریپی روی کاغذ در ایران باید کمی جلوتر آمد. در «آثار الباقیه» ابوریحان بیرونی بسیاری از روایتها به صورت دنبالهدار تصویر شده است. مثلاً صحنهی «نزول بشارت به مریم مقدس (س)» در به وجود آمدن حضرت عیسی (ع) و به دنبال آن مراحل بعدی از جمله آمدن سه نفر و هدیه آوردن و دیدن آن حضرت و بعد غسل تعمید حضرت عیسی (ع) در کتابهایی چون «عجایب المخلوقات» هم تصویرهایی از این دست کار شده است که همه داستانهایی کوتاه وچند فریمی را نمایش میدهند. درست مشابه تاریخچهی کمیک استریپ غربی که در آن هم در ابتدا تصاویر به صورت چندفریمی اجرای میشد و از سال 1930 به بعد کمیک استریپهای بلند (Length Strips) منتشر شدند.
داستانهای شاهنامه
در تصویرسازی شاهنامه، معمولاً چند حادثه با هم در یک صحنه طراحی میشود. مثلاً میدان جنگ، همراه با وضعیت داخل یک کاخ و گریه زنان در اندرون قصر همه کنار هم. در این حالت، تصویرگر درصدد به وجود آوردن نوعی توالی زمانی است. مثلاً در تابلوی کمک سیمرغ در زادن رستم به رودابه، به شیوه بسیار زیبایی، تصویرگر دو کادر را نقاشی کرده که در کادر بالا، کوههایی را نشان میدهد که محل زندگی سیمرغ است و در کادر پایین رودابه در بستر همراه با اطرافیان است. سیمرغ هر دو کادر را شکسته و مثل یک سوپرمن در کمیکهای آمریکایی، مسلط به هر دو کادر وارد صحنه شده است. این درحالی است که در حواشی تابلو نیز اتفاقاتی تخیلگونه نقاشی شده است.
کمیک استریپ چطور به ایران پا گذاشت؟
روایتهای ایلخانی
در «منافع الحیوان» ابن بختیشوع، از مکتب ایلخانی که در 697 هجری 1298 میلادی به اتمام رسیده، روایتهای مختلفی از جمله داستان «هابیل و قابیل» آمده است. در این نوع تصویرسازی بعضاً در هر گوشهای، قسمتی از جزئیات حوادث به تصویرکشیده شده یعنی تصویر از نوعی تسلسل روایی در یک تابول برخوردار است. در «مونس الاحرار» از مکتب ایلخانی مربوط به سال 1340 میلادی هم، شرح منطقه البروج و برجهای دوازدهگانهی حمل و ثور و... تصویر شده است.
تصویرهای دنباله دار سلجوقیان
کتاب خطی جالینوس مربوط به مکتب سلجوقی که در نیمه اول قرن سیزدهم نوشته و طراحی شده، دارای نگارههای زیبایی است که در هر صفحه نقاشی شده. هر صفحه این کتاب، معمولاً یک نقاشی اصلی دارد که در وسط قرار گرفته در بالا و پایین آن قسمتی دیگر از وقایع دنبال شده است. شخصیتهای روایت در حاشیه در تصویرهای کوچکتر حضور دارند که آنها هم در نقل روایت سهیماند. در مواردی، بیش از 20 تصویر مختلف از یک روایت تنها در یک صفحه با هم طراحی شدهاند، که هر قسمتی گوشهای از روایت را نقل میکنند.
کمیک استریپ به شکل امروزی
با توجه به صحبتهایی که مطرح شد، آنچه امروز در غرب کمیک استریپ نام گرفته و زمینهی آغازین آن نیز به نقشهایی که به وسیله حکاکی روی چوب و مس و نیز به انواع نقشهای مختلف حجاری، نقش روی فلز، روی حصیر و نیز طراحیهای قدیم نسبت داده شده، در کشور ما نیز زمینههای عینی بسیار قدیمی داشته است. اما داستانهای مصور به زبان فارسی طبق تعریفهای امروزی، تا دههی 1340 خورشیدی رایج نبود.
در این سالها مجلهی کیهان بچهها (از مجموعه نشریات موسسهی کیهان) شروع به انتشار داستانهای مصور کرد و مدتی بعد انتشارات کوروش (کمیک دن کوپر به نام اسرار بشقابپرندهها، کمیک تارزان در جزیرهی گمشده و...)، نشر اردیبهشت (کمیکهای ماجراهای فیلیپو) و انتشارات یونیورسال، چاپ کمیک را پی گرفتند. نشر یونیورسال در سالهای 1350 تا 1356 به مدیریت «ماردیک بوغوسیان»، سیزده عنوان از ماجراهای تنتن و میلو را به ترجمهی #خسرو_سمیعی به چاپ رساند.
در نهایت در سال 55، نخستین داستان مصور ایرانی با عنوان رستم و اسفندیار با تصویرگری سیروس راد توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد. در سالهای بعد انتشارات مصور شروع به انتشار کمیکهای قدیمی کرد. یکی از این کمیکها فانتوم در قبیلهی ارواح نام داشت. طراحان این نشر با استفاده از کاغذ پوستی، تصاویر کمیکهای قدیمی را از نو میکشیدند و بعد از رنگ کردن آنها، دوباره منتشرشان میکردند.
در سالهای 59 تا 68 هم مجلهی مصور کارتون که بعداً به «هزار قصه» تغییر نام داد، به طور دائمی کمیک منتشر میکرد. در این سالها و سالهای بعد بود که هنرمندان ایرانی کمکم شروع به تولید کمیکهای زیبای کاملاً ایرانی کردند و سعی کردند این هنر را در کنار محبوبیتش در خارج از کشور، در ایران هم تاحدی مطرح کنند. کمیک جاسوسان در تخت جمشید در این فضا طراحی و نوشته شده امیدواریم که این کمیک مورد توجه خوانندگان دانستنیها قرار بگیرد.
کمیک استریپ چطور به ایران پا گذاشت؟
ایدهی طراحی کمیک
«جاسوسان در تخت جمشید» از کجا آمد؟
ماجرا از زمانی شروع شد که در حال کار روی یک مجموعه دربارهی تاریخ معاصر ایران بودم. در حین مطالعه و بررسی تاریخ به حواشی رسیدم که برایم بسیار جذاب بود. خیلیها وقتی اسم تاریخ میآید؛ آن را در حد چند اسم وعده میبینند ولی وقتی به حواشی آن نگاه میکنید جذابیتهای بسیاری در آن نهفته است. یکی از دورانهای پرحاشیه تاریخ کشور ما سال 1320 خورشیدی است. سالی که متفقین سر جریان جنگ جهانی دوم، وارد کشور ما شدند.
من در نتیجه خواندن این بخشهای تاریخ، تصمیم گرفتم مجموعهای را در این زمینه تهیه کنم و کاراکتری برایش خلق کنم تا با آن داستان را پیش ببرم. از طرفی ورود متفقین به کشور ما همزمان بوده با آغاز علم باستانشناسی در ایران. این هم زمانی من را مجاب کرد که کاراکترم را باستانشناس، زبانشناس و ماجراجو خلق کنم تا قصه حول او هیجانانگیزتر روایت شود. هیجانانگیزتر، به خاطر این که باستانشناسها همیشه به دنبال ناشناختهها و سفر به مکانهای پر رمز و راز هستند. در پایان بگویم که من در خلق این شخصیت، نگاهی به ادبیات عامهپسند دههی 40 هم داشتم و این موضوع سبب شد با سردبیر مجله صحبت کنم و با استقبال ایشان، کار را شروع کنم.
ارسال دیدگاه