دکتر #زیگموند_فروید، پدر علم روانشناسی مدرن در ۲۳ دسامبر سال ۱۹۳۹ در سن ۸۳ سالگی در لندن و با تزریق دُز کشندهای از مورفین درگذشت. نظریات رادیکال و انقلابی او در مورد ذهن انسان باعث شکلگیری تغییراتی شگرف و بیسابقه در روانشناسی شده و تا به امروز نیز چیزی از جنجالی بودن آنها کاسته نشده است. در ادامهی این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ واقعیت جالب در مورد این شخصیت برجسته آشنا کنیم.
۱- مرگ فروید میتواند یک خودکشی با کمک پزشکان تلقی شود
در تابستان سال ۱۹۳۹، فروید بسیار لاغر و نحیف شده و درد باورنکردنی و شدیدی را به دلیل ابتلا به سرطان دهانی که لاعلاج بود تحمل میکرد. در ۲۱ سپتامبر ۱۹۳۹، فروید دست دوست و پزشک معالج خود، دکتر مکس شور، را گرفته و به او یادآوری کرد: «تو قول دادی که بیدلیل منو شکنجه ندی. الان این وضع چیزی جز شکنجه نیست و هیچ سودی هم نداره.» بعد از کسب اجازهی آنا، دختر فروید، دکتر شور اولین دُز سنگین و کشنده از مورفین را به او تزریق کرد. فروید به کما رفته و دیگر هرگز بیدار نشد.
۲- سیگار کشیدنهای فراوان او به بیش از ۳۰ جراحی سرطان منجر شد
فروید بعد از دود کردن اولین سیگارش در دههی سوم زندگی به شدت به تنباکو معتاد شد. برنامهی روزانهی او هر روز شامل مراجعه به مغازه تنباکو فروشی میشد و بعد از این که به کشیدن سیگارهای مدرن روی آورد روزی بیش از ۲۰ نخ سیگار میکشید. به رغم هشدار پزشکان در این مورد، فروید بر این باور بود که این عادت رفتاری در تراوشات ذهنی و خلاقیتهای فکری به او کمک میکند. بعد از این که در سال ۱۹۲۳ مشخص شد یک غدهی سرطانی در داخل دهان فروید به وجود آمده است، پزشکان بخش زیادی از فک او را برداشتند. در طول ۱۶ سال آینده وی مورد ۳۳ جراحی مختلف برای درمان سرطانش قرار گرفته و علی رغم این که یک اندام مصنوعی بزرگ برای جداسازی سینوس و فک در دهان او قرار داده شد، فروید هیچگاه دست از کشیدن سیگار نکشید.
۳- فروید فکر میکرد که کوکایین یک داروی جادویی است
در دههی ۱۸۸۰، فروید با یک داروی مخدر ناشناخته اما قانونی آشنا شد که یک پزشک نظامی آلمانی برای سرحال آوردن سربازان خسته مورد استفاده قرار میداد: کوکایین. فروید این ماده مخدر را آزمایش کرده و دریافت که با خوردن آبی که مقداری از این ماده نامحلول در آن ریخته شده باشد حالت روحی و مزاج او بهبود مییابد. وی این ماده را به دوستان و همسر آیندهی خود نیز توصیه کرده و در مقالهای به توصیف فواید این دارو که از نظر او یک داروی جادویی بود پرداخت.
با این وجود وقتی که فروید مقداری از این ماده را به دوستش ارنست وون فلیشل-مارکسو داد تا اعتیادش به مورفین را از بین برده و درد مزمنش را تسکین دهد،دوستش به کوکایین معتاد گردید. وقتی که فروید وضعیت جدید دوستش را مشاهده کرده و گزارشهایی در مورد اعتیاد دیگر افراد به کوکایین و مرگهای ناشی از زیادهروی در مصرف آن دید از دیدگاههای اولیه خود دست برداشته و دیگر استفاده از این ماده را به کسی توصیه نکرد. با این وجود تا اواسط دههی ۱۸۹۰وی مصرف این دارو به صورت موقت و تناوبی را برای درمان میگرن، التهاب بینی و افسردگی تجویز میکرد.
۴- وی هدیه ۱۰۰٫۰۰۰ دلاری یکی از غولهای هالیوود را نپذیرفت
در سال ۱۹۲۵، شهرت فروید چنان در سراسر کشور و حتی جهان پیچیده بود که ساموئل گلدوین، تهیهکنندهی مشهور هالیوود، از فروید خواست که در قبال ۱۰۰٫۰۰۰ دلار تا در مورد سناریو فیلمی به نام «بزرگترین داستانهای عاشقانهی تاریخ» به آنها مشاوره دهد یا آن را تصحیح نماید اما فروید این پیشنهاد را رد نمود. وی سال قبل نیز پیشنهاد ۲۵٫۰۰۰ دلاری ناشر روزنامهی شیکاگو تریبیون را برای تحلیل روانشناختی قاتلان مشهور آن زمان به نامهای لئوپولد و لوب که منتظر جلسهی دادگاه جنجالی خود بودند رد کرده بود.
۵- کتاب «تعبیر خواب» در ابتدا یک شکست تجاری بود
تعبیر خواب، کتابی که فروید خود آن را بهترین اثرش میدانست وقتی در سال ۱۸۹۹ به چاپ رسید مورد بیمهری خوانندگان قرار گرفت و کسی به آن توجهی نکرد. در واقع در ۶ سال اول تنها ۳۵۱ نسخه از این کتاب به فروش رسیده بود و ویرایش دوم نیز حتی تا سال ۱۹۰۹ منتشر نشد.
۶- کاناپهی مشهور او هدیهای از طرف یکی از بیمارانش بود
فروید وقتی که مرکز درمانی خود در وین، اتریش را در سال ۱۸۸۶ راه اندازی کرد به هیپنوتیزم به عنوان یک روش درمانی روی آورد و بزودی دریافت که انجام این روش درمانی زمانی که بیمار در حالت خوابیده قرار داشته باشد، راحتتر و مؤثرتر است. این زمان بود که وی روش درمانی موسوم به «حرف درمانی» را برای تحلیلهای روانی خود به کار گرفت. همچنین وی از بیمارانش میخواست روی یک کاناپه که قالیچهای ایرانی روی آن انداخته شده بود، دراز بکشند. این کاناپه را یکی از بیمارانش به نام مادام بنونیستی به عنوان تشکر به او داد؛ زیرا میدید که فروید روی یک صندلی در فاصلهی دوری از او نشسته و مشغول یادداشت کردن است.
۷- نیروهای نازی کتابهایش را سوزانده و او را مجبور به ترک اتریش کردند
اگر چه فروید خود به خدا اعتقادی نداشت، اما در یک خانوادهی یهودی به دنیا آمده بود و به همین دلیل وقتی نازیها در این کشور به قدرت رسیدند وی ناچار به ترک کشورش شد. در میان کتابهایی که در سال ۱۹۳۳ توسط نازیها سوزانده شد کتابهای او نیز قرار داشتند که این موضوع باعث شد فروید چنین بگوید: «چه پیشرفتی کردهایم. اگر در قرون وسطی بودیم حتماً مرا میسوزاندند، امروزه آنها تنها به سوزاندن کتابهایم راضی هستند.» بعد از این که هیتلر اتریش را به خاک خود ملحق کرد، نازیها به آپارتمان فروید یورش برده و دخترش، آنا، توسط گشتاپو دستگیر شده و مورد بازجویی قرار گرفت. بعدها به کمک دوست و بیمار سابقش، شاهزاده ماری بوناپارت، فروید که به مهاجرت بیمیل بود، همراه با دختر و همسرش به پاریس فرار کرده و سپس به لندن نقل مکان کرد.
۸- چهار خواهر او در اردوگاههای اسرای جنگی نازیها درگذشتند
علیرغم تلاش زیاد ماری بوناپارت، وی موفق نشد ویزای خروج ۴ نفر از خواهران فروید را به دست بیاورد. فروید تنها چند هفته پس از شروع جنگ جهانی دوم درگذشت. خواهران او که در وین جا مانده بودند، درنهایت به اردوگاههای اسرای جنگی منتقل شده و در همانجا جان دادند.
۹- فروید به بررسی روابط جنسی مارماهیها پرداخت
فروید در زمان جوانی در دانشگاه وین در رشتهی جانورشناسی تحصیل میکرد. در یکی از تحقیقات در مورد اندامهای جنسی مارماهیها، استادش از او خواست که اعضای تناسلی مارماهیهای نر را شناسایی کند، کشفی که برای سالها از دسترس محققان دور مانده بود. اگر چه فروید ساعتها و روزهای زیادی را در این مورد به تحقیق پرداخت اما سودی عاید او نشد.
۱۰- سارقان تلاش کردن که خاکستر او را به سرقت ببرند
بعد از مرگ فروید، خاکستر جنازهی او در گلدان قدیمی یونانی که ماری بوناپارت به او داده بود قرار داده شد. وقتی که همسرش، مارتا، در سال ۱۹۵۱ از دنیا رفت خاکستر جنازهی او به این گلدان که در یک مرکز سوزاندن جنازه در لندن قرار داشت افزوده شد. در ژانویه سال ۲۰۱۴، پلیس لندن اعلام کرد که سارقان سعی کردهاند خاکسترهای فروید را به سرقت ببرند. اگر چه آنها موفق به این کار نشدند اما گلدان ۲۳۰۰ سالهی حاوی خاکستر فروید به شدت آسیب دید.
ارسال دیدگاه