همهجا میگویند که نویسندگان همواره انسانهای مهمی بوده و به آنها توجه زیادی شده است. در سال ۱۹۷۶، یک معلم دبیرستان ۲۶ ساله و نویسندهای تازهکار اما خوش آتیه به نام استفن کینگ چنان از آخرین داستان خود ناامید شده بود که دستنوشتههایش را در سطل آشغال انداخت.
خوشبختانه همسرش این دستنوشتهها را از آشغالدانی خارج کرده و او را ترغیب کرد که داستان را به پایان برساند و درنهایت داستان «کری»(Carrie) نوشتهشده که اولین کتاب چاپشده استفن کینگ بود. این کتاب بهقدری مورد استقبال قرارگرفته و پرفروش شد که آغازگر راهی شد که استفن کینگ را بهعنوان نویسندهی پرفروشترین کتابهای ژانر وحشت و حتی پرفروشترین کتابهای عصر مدرن در ۴۵ سال گذشته معرفی میکرد.
تأثیر استفن کینگ بر روی ژانر ترسناک بدون شک غیرقابل ارزیابی است. علاوه بر این که وی تأثیر زیادی بر روی نسلهایی از نویسندگان گذاشت، آثار استفن کینگ تأثیر قابلتوجهی نیز بر روی ژانر وحشت سینما و تلویزیون گذاشت و در کمال ناباوری بیش از ۶۶ فیلم و ۲۹ سریال تلویزیونی بر اساس آثار او ساخته شد و بسیاری دیگر نیز در سالهای آینده ساخته خواهند شد. استفن کینگ با ۵۸ رمان، ۱۰ داستان کوتاه اپیزودیک و چندین اثر غیرداستانی، باید انتظار داشت که افرادی که تازه طرفدار رمانهای استفن کینگ شدهاند برای آغاز کردن خواندن و تماشای آثار منتسب به او سردرگم شوند. اما از آنجایی که داستانهای استفن کینگ همواره ترسناکترین و خونینترین داستانهای ژانر وحشت بودهاند، در ادامهی این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ مورد از ترسناکترین آثار او آشنا کنیم.
با ۱۰ مورد از ترسناکترین داستانهای استفن کینگ آشنا شوید:
کریستین
مانند بسیاری دیگر از رمانهای استفن کینگ، رمان «کریستین» (Christine ) داستانی دارد که در نگاه اول بسیار مضحک و غیرمعقول به نظر میرسد و شاید آن را جدی نگیرید؛ زیرا داستان در مورد یک خودروی نفرینشده است که نوجوانان را شکار میکند. اما استفن کینگ در اعتبار بخشیدن به ساختههای فرا طبیعی عجیبوغریب خودید طولایی دارد و همواره دنیایی کاملاً منسجم و مرتبط میسازد که داستانهایی بسیار معقول در آنها رخ میدهد. این رمان که در سال ۱۹۸۳ نوشتهشده و ۱۳اُمین رمان استفن کینگ است همان قلمرو رمان «کری» را از جنبهای متفاوت مورد بررسی قرار میدهد و این بار به سراغ یک پسر بازنده و خجالتی در مدرسه به نام آرنی کانینگام میرود.
این نوجوان به مدت طولانی از لحاظ جسمی و روحی توسط همکلاسی و افراد بزرگسال اطرافش شکنجهشده است اما والدین مهربانش نمیتوانند آن توجه و احساسات عاطفی که ارنی به آن نیاز دارد را برای او فراهم کنند. اما وقتی آرنی خودروی موسوم به «کریستی» را پیدا کرده و سعی میکند آن را تعمیر نماید، درمییابد که قدرت خارقالعادهای به دست آورده و اعتمادبهنفس او افزایشیافته است. بدین ترتیب او در دام هیولاهای درون خود میافتد. ترسیم بینظیر کینگ از بیرحمی و بیتوجهی بزرگسالان نسبت به کودکان در این رمان همان چیزی است که بسیاری از ما آن را تجربه کردهایم و همین موضوع دست یازیدن آرنی به خشونت و انتقام را ترسناکتر میسازد.
بازی جرالد
استفن کینگ اسم خود در حوزهی رمانهای بزرگ ترسناک را با ارائهی فعالیتهای عجیب و غریب و ترسناک غیرطبیعی در موقعیتها و فضاهای نیمهواقعی جاودانه ساخت. رمان «بازی جرالد»(Gerald's Game) در سال ۱۹۹۲، یک داستان هوشیارکننده و البته بسیار ترسناک دارد که باعث میشود خواننده انتظار اتفاقات غیرقابل باوری را در ادامهی داستان داشته باشد. یک زن و شوهر نگونبخت به نماهای جسی و جرالد برای تعطیلات به خانهی ییلاقی خود میروند تا شاید اختلافات پیشآمده را حلوفصل نمایند. جرالد بازی خطرناکی را با همسر خود آغاز میکند و درحالیکه دست و پای او را به تخت بسته شروع به شکنجه او میکند اما ناگهان سکته کرده و میمیرد.
بدین ترتیب جسی همانطور بستهشده به تخت باقیمانده و کوچکترین تلاشی برای نجات خود نمیتواند انجام دهد. در ادامهی داستان، تمامی افکار و اتفاقاتی که در ذهن حسی میگذرد، بازگو میشود ونتیجه یک خوانش عمیق و بسیار ناخوشایند از اتفاقاتی است که در ناخودآگاه شخصیت اصلی داستان میگذرد و رفتهرفته خاطرات ترسناک و تروماهایی که در طول زمان فراموششدهاند دوباره نمایان میشوند. البته تلاشهای جسی برای آزاد کردن خود نیز بر ترسناک بودن داستان میافزاید و آن را به یکی از تکاندهندهترین داستانهایی که استفن کینگ تاکنون نوشته تبدیل میکند.
سالمز لات
درحالیکه بخش زیادی از پر خوانندهترین رمانهای استفن کینگ دارای عناصر فرا طبیعی قوی هستند، نویسنده زمان زیادی را صرف هیولاهای مرسوم این ژانر نکرده است. بااینوجود، رمان چاپشدهی دوم او با عنوان «سالمز لات»(Salem's Lot) در سال ۱۹۷۵ دارای دوستداشتنیترین هیولاهایی است که در داستانهای استفن کینگ دیدهایم. از بسیاری از جهات، رمان «سالمز لات» درست همانجایی است که استفن کینگی که امروزه ما میشناسیم، شکل گرفت. در این رمان شخصیت اصلی داستان یک نویسنده است، قاعدهای که کینگ در بسیاری از رمانهایش از آن استفاده میکند.
در این رمان قهرمان داستان به نام بین میرز برای اولینبار بعد از چند دهه به شهر دوران بچگیاش بازمیگردد و بخش قابلتوجهی از قسمتهای ابتدایی داستان به ترسیم ظاهر این شهر، تاریخچه و ویژگیهای آن اختصاصیافته و بهیکباره مشخص میشود که شهر پر از خونآشام است. استفن کینگ همواره گفته است که «سالمز لات» پیش خود او نیز محبوبترین داستانی است که تاکنون نوشته است و بدون شک میتوان آن را با «دراکولا»ی برام استوکر و «من افسانه هستم» ریچارد متیسون مقایسه کرد که از بهترین داستانهای خونآشامی تاریخ به شمار میآیند.
کَری
داستانی که افسانهی استفن کینگ با آن آغاز شد. رمان «کَری» در سال ۱۹۷۴بود که نقطه عطفی برای ادبیات ژانر وحشت بود و دو سال بعد همان تأثیر را در دنیای سینما نیز در پی داشت. نسخهی سینمایی این داستان با همین نام ساخته برایان دی پالما در سال ۱۹۷۶، با دنبالههای متعددی همراه بوده و داستانهای دیگری از داستان اصلی این رمان منشعب شد. درست مانند اثر دومش (سرزمین سالم)، حسی از نزدیک بودن به واقعیت ترس این داستان را تشدید میکند اما همین میزان از ترس با ابزارهایی متفاوتی نسبت به داستان بعدی او بیان میشود.
از آن گذشته، رمان کری بنیان کلیدی واقعیت داشتن ترس ماجرا را تحکیم میبخشد که علاقهمندان به این ژانر و داستانهای استفن کینگ رفتهرفته به آن عادت کرده و عاشق آن شدند؛ در تمامی داستانهای کینگ، هیولا همان شخصیتی است که تماشاگر با او همذاتپنداری کرده و برای او دل میسوزاند، شخصیتهایی که اعمال زشت و ترسناکشان ریشه در درد و رنج آنها دارد. این رمان داستان دختری به نام کری را روایت میکند که به شدت مورد اذیت و آزار و تمسخر همکلاسیهایش قرار میگیرد تا اینکه ناگهان درمییابد از قدرت خاصی درزمینهی تکان دادن اشیاء از راه دور برخوردار است. کری وایت یکی از ترسناکترین و همزمان سمپاتیکترین شخصیتها در تاریخ ژانر وحشت است.
کوجو
بیشتر رمانهای استفن کینگ با مسائلی سروکار دارد که معمولاً در زندگی روزمره ما بیضرر، بیخطر و حتی دوستداشتنی هستند و ناگهان ورق برگشته و آن شیء یا مسئله به تهدیدی ترسناک و مرگآفرین تبدیل میشود. این دقیقاً همان اتفاقی است که در رمان «کوجو» (Cujo) رخ میدهد که کینگ آن را در سال ۱۹۸۱ به رشتهی تحریر درآورد. در این رمان بهترین دوست انسان به شکلی خوفناک اما قابل باور به بزرگترین دشمن او تبدیل میشود. در این رمان یک سگ دوستداشتنی و بسیار آرام به نام کوجو بعد از گزیده شدن توسط یک خفاش ناقل بیماری هاری بهیکباره به موجودی ترسناک و وحشی تبدیل میشود.
سگ دیوانه ابتدا اعضای خانواده را یکیک میکشد و سپس به سراغ همسایهها میرود. این که یک سگ رفتهرفته به یک حیوان خوفناک تبدیلشده و کودکی که در این پروسه مورد تهدید قرار میگیرد باعث شده که خوانندگان این رمان ترس را با تمام وجودشان حس کنند و هر زمان که خبر حمله یک سگ به انسان شنیده میشود بدون شک خوانندگان تفاسیر رمان کینگ را در ذهن خود مجسم خواهند کرد.
میزری
همانطور که قبلاً نیز گفتیم، ترسهای کینگ تنها به پدیدههای فرا طبیعی محدود نمیشوند و برخی از ترسناکترین داستانهای او در مورد تهدیدهایی کاملاً انسانی هستند و این همان چیزی است که در رمان «میزری»(Misery) اتفاق میافتد. این رمان یکی از بهترین رمانهایی است که این نویسنده در سال ۱۹۸۷ به چاپ رسانده و یکی از ترسناکترین و شخصیترین کارهای او به شمار میآید که بار دیگر بر روی یک شخصیت نویسنده به نام پل شلدون متمرکز است. وی پس از یک حادثه رانندگی بیهوش میشود و پس از به هوش آمدن خود را در خانهی زنی مییابد که از او پرستاری کرده و در کمال ناباوری از طرفداران پروپاقرص رمانهای اوست.
بااینوجود وقتی وی دستنوشتههای شلدون در مورد رمان جدیدش را میخواند- که در مورد رابطهی عاشقانه دختری به نام میزری چستین است- متوجه میشود که شخصیت میزری در انتها کشته میشود. این موضوع برای وی قابلقبول نیست و درحالیکه شلدون را به تخت بسته از او میخواهد که میزری را به داستان بازگرداند و مسیر اتفاقات را آنطور که او میگوید تغییر دهد. این همان احساسی است که بسیاری از ما هنگام خواندن یک رمان پیدا میکنیم و اتفاقات آن طوری که ما دوست داریم در داستان رخ نمیدهند. کیتی بیتس برای ایفای نقش این زن با نام آنی ویلکس در اقتباس سینمایی اثر برندهی جایزه اسکار شد.
ایستادگی
تا سال ۱۹۷۸، استفن کینگ سه رمان و یک مجموعهداستان کوتاه پرفروش نوشته و سپس نوبت به یکی از طولانیترین و محبوبترین رمانهای او رسید که بر اساس یکی از پدیدههای ترسناک کلیدی رمانهای کینگ یعنی به پایان رسیدن جهان شکلگرفته بود. این رمان طولانی ۸۲۳ صفحهای با عنوان «ایستادگی» (The Stand) در اولین ویرایش خود در ویرایشهای بعدی به ۱,۱۵۲ صفحه افزایش یافت و از هر لحاظ بینقص نوشتهشده است. از برخی جهات نیز تفاوتهای اساسی بین این رمان و آثار دیگر کینگ وجود دارد؛ زیرا وارد فضاهای فانتزی افسانههایی میشود که بعدها در رمان «برج تاریک» (Dark Tower) نیز ادامهی آن را دنبال کرد.
بااینوجود رمان «ایستادگی» نیز یکی از ترسناکترین آثار استفن کینگ به شمار میآید. بار دیگر اتفاقی ترسناک رخ میدهد که هیچکس فکر آن را نمیکند. این رمان با جزئیات فراوان و ترسناک داستان شیوع ویروسی مرگبار در سراسر را روایت میکند که درنهایت بخش زیادی از جامعهی انسانی را نابود میسازد. اما این پایان ماجرا نیست و کسانی که با خوششانسی از این ویروس مرگبار جان سالم به دربردهاند با خطر دیگری مواجه میشوند و آن هم ترسناکترین شخصیت شرور رمانهای کینگ یعنی رندال فلگ است که در رمان «برج تاریک» نام «مرد سیاهپوش» را به خود میگیرد.
درخشش
استفن کینگ برای رمان سومش به سراغ یکی دیگر از عناصر دنیای وحشت رفت؛ خانههای جنزده. اما رمان «درخشش» نشان داد که چیزی فراتر از داستانهای عامیانه و مبتذل داستانهای ارواح است و به همین دلیل بود که «درخشش» هنوز هم بعد از ۴ دهه بهعنوان یکی از شناختهشدهترین، پرفروشترین و محبوبترین رمانهای استفن کینگ شناخته میشود. داستان این رمان ما را به یک هتل بزرگ در کلرادو میبرد که تاریخی دراز و پرماجرا دارد. جک تورنس یک معلم الکلی تازه اخراج شده و یک نویسندهی بدشانس است که تصمیم میگیرد در این هتل بهعنوان سرایدار مشغول شود و بدین ترتیب همراه با همسر و فرزندش و در فصل زمستان که هتل تعطیل است به این مکان مراجعه میکند.
علاوه بر سرمای سوزان، درو افتاده بودن و خالی بودن هتل به اندازهی کافی فضا را ترسناک میکند، وجود نیرویی دیوانهکننده در هتل نیز شرایط را برای این خانواده سختتر میسازد. جک خیلی زود در دام این تأثیر فرا طبیعی قرارگرفته و تسخیر میشود. پسرش دنی اما به لطف تواناییهای کودکانهاش درک بهتری از اتفاقات خانه دارد. بااینوجود جک دیوانه شده و قصد جان خانواده خود را دارد. استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۰ فیلمی با همین عنوان و بر اساس همین رمان ساخت که یکی از بهترین و مشهورترین فیلمهای او به شمار میآید.
آن
رمان «آن» (It) دیگر اثر کینگ در سال ۱۹۸۶ است. این اثر حاوی عناصری است که از محبوبترین عناصر کینگ به شمار میآیند. داستان رمان در شهری خیالی در ایالت مین رخ میدهد و شرایط و ظاهر شهر با جزئیات فراوان توصیف میگردد با تصاویری واضح از دوران کودکی و تمام شادیها و بدبختیهایی که دربردارد؛ ترسهای غیرقابلتوصیف، افسانههای عجیبوغریب و انحراف بسیار. برای بسیاری اما خواندن این رمان به معنای ترس دائمی از دلقکها خواهد بود و تصویر این شخصیتهای روزگاری دوستداشتنی بعد از رمان کینگ و سریال برگرفته از آن در دهه ۱۹۹۰ دیگر به شکل سابق نبود.
بالاتر از همه اینکه رمان «آن» یکی از مهمترین کارهای کینگ است که به جزئیات بسیار بیشتر و عمیقتری در مورد موضوعات کلیدی میپردازد که کموبیش کتابشناسی او را در احاطه خود دارد؛ ترس از خود. اگرچه شخصیت شرور اصلی داستان یک دلقک مستقر در فاضلاب است که امروزه با نام پنی وایز شناخته میشود اما درواقع او یک موجود بینام و بدون سن از جهنی دیگر هست که از ترس تغذیه کرده و به همان شکلی درمیآید که قربانیان او از آن ترس بیشتری دارند. این رمان ۱.۱۳۸ صفحهای طولانی ترسناکترین و بهیادماندنیترین رمانی است که کینگ تاکنون نوشته است.
قبرستان حیوانات خانگی
اگرچه همواره در مورد ترسناک بودن ارواح و هیولاها و ویرانیهای بزرگ پساآخرالزمانی سخن درازی میکنیم اما درواقع وقتی پای از دست دادن بهترین و نزدیکترین عزیزانمان میرسد با ترسناکترین اتفاقات مواجه میشویم که از آنچه که فکر میکردیم برایمان هولناکتر است. رمان «قبرستان حیوانات خانگی» (Pet Sematary) بیش از دیگر داستانهای کینگ ما را با این واقعیت ترسناک و ناخوشایند روبهرو میسازد. کینگ خود این رمان را ترسناکترین و آزاردهندهترین داستانی که نوشته است میداند و برای بسیاری از خوانندگان، بهخصوص کسانی که فرزند دارند، خواندن آن بسیار سخت خواهد بود.
این رمان داستان خانوادهی کرید را روایت میکند که به خانهای جدید و باز هم در مَین نقلمکان میکنند که نهتنها در مجاورت یک قبرستان قرار دارد که کودکان محله حیوانات خانگی درگذشته خود را در آن دفن میکنند بلکه در کنار آن جادهای قرارداد که معمولاً کامیونها با سرعت زیاد از آن عبور میکنند. لوییس کرید که خیلی زود با یکی از همسایهها دوست میشود، درمییابد که در پشت این قبرستان یک قبرستان باستانی قرار دارد که افراد مدفونشده در خود را به زندگی بازمیگرداند اما به شکلی متفاوت.
بعد از بازگرداندن گربهی تازه درگذشتهی خانواده به کمک همین قبرستان، و بعد از برخورد یک کامیون با فرزندش، لوییس با کابوسی مواجه میشود که کابوس ترسناک هر پدر و مادری است و وقتیکه لوییس تصمیم میگیرد فرزند مردهاش را به همان روش به زندگی بازگرداند، اتفاقات هولناکی رخ میدهد. استفن کینگ هیچگاه بهاندازهی این رمان ترسناک، تاریک و غمانگیز ننوشته است.
ارسال دیدگاه