اوریانا فالاچی چه کسی بود؟
اوریانا فالاچی روزانه 50 سیگار میکشید، از ساعت 8 صبح تا 6 بعدازظهر یکسره مشغول کار بود. نه تلفن جواب میداد و نه با کسی تماسی داشت. دکترش در تعجب بود که چگونه با این که هم سرطان سینه داشت و هم سرطان ریه، هنوز زنده مانده است. اوریانا در جواب گفته بود: تو به عنوان پزشک باید با من از زندگی حرف بزنی، نه از مرگ.
مرگ که محرک اوریانا فالاچی در شروع و نوشتن بسیاری از کتبی است که وی به نگارش درآورده است، روز 15 سپتامبر 2006 او را در سن 77 سالگی از پای درآورد. معروفیت اوریانا فالاچی در بین ایرانیان، عمدتاً به خاطر مصاحبهاش با محمدرضا پهلوی و روحالله خمینی است. مصاحبههایی که با تبحر و مهارت، جسارت منحصربهفرد اویانا فالاچی، چهرهی واقعی مصاحبهشونده را به نمایش گذارده بودند.
بیوگرافی و پیشینهی سیاسی
اوریانا فالاچی، روزنامهنگار، نویسنده و یک آژیتاتور بود. از 9 سالگی شروع به نوشتن داستانهای کوتاه کرد؛ اما به گفتهی خودش این داستانها بسیار بچهگانه و بیخود بودند. از 16 سالگی بهعنوان خبرنگار در یکی از روزنامههای ایتالیایی در فلورانس شروع به کار کرد. این ایام مصادف بود با جنگ جهانی دوم و مبارزات ضد فاشیستی در ایتالیا. اوریانا در خانوادهای فقیر اما سیاسی متولد شده بود. اعضای فامیل وی، هم از طرف خانواده پدری و هم مادری، پیشینهی فعالیت سیاسی داشتند. مادرش، دختر یک آنارشیست ایتالیائی بود و پدرش یک لیبرال که در جریان مبارزات ضد فاشیستی، به یکی از رهبران این جنبش تبدیل شده بود. اوریانا خود نیز در مبارزات زیرزمینی ضد فاشیستی مشارکت داشت.
مصاحبهگر تاریخ
اوریانا فالاچی تقریباً از اواسط دهه 60 به مدت 20 سال جنجالیترین مصاحبهها با رهبران سیاسی جهان را انجام داد. «مصاحبه با تاریخ» نام کتابی است که اکثر مصاحبههای اویانا فالاچی با رهبران جنجالی و سیاسی جهان در آن منتشر شده است.
اوریانا فالاچی، از روزنامهنگاری بهعنوان پلی برای رسیدن به نویسندگی اسم میبرد. گفته بود روزنامهنگار شده است تا بتواند مقدمات نویسندگی را بیاموزد. مصاحبههای متعدد اوریانا فالاچی با رهبران سیاسی جهان و تبحر و مهارت وی در هدایت این مصاحبهها و تصویر چهره و افکار مصاحبهشونده، او را بهعنوان یکی از برجستهترین مصاحبهگرهای سیاسی قرن 20 مطرح کرده بود.
اوریانا فالاچی از جمله با هنری کیسینجر، محمدرضا پهلوی، یاسر عرفات، روحالله خمینی، محمد قذافی، محمدعلی کلی مصاحبه کرده بود. اوریانا فالاچی در مصاحبههای خود، با جسارت و پیگیری خاصی، این افراد را به چالش میگرفت و آنها را وادار به ذکر مواردی میکرد که بعداً از آن پشیمان میشدند؛ اما دیگر پشیمانی سودی نداشت چون جهان، از آن باخبر شده بود. یکی از این موارد هنری کیسینجر بود که در مصاحبه از پاسخ درمیرفت؛ اما اوریانا موفق شده بود با سؤالات مستقیم و غیرمستقیم، چهرهی هنری کیسینجر را به نمایش بگذارد. وی آنقدر کیسینجر را سؤالپیچ کرده بود که سرانجام هنری کیسینجر گفته بود: «من خود را بهعنوان یک گاوباز آمریکایی میدانم که گله و کاروانی به دنبال خود دارم.» این گفتهی هنری کیسینجر در آمریکا و سایر نقاط جهان، موجی از اعتراض هبران سیاسی وقت را به دنبال آورد و سالها مورد انتقاد قرار داشت. هنری کیسینجر گفته بود، مصاحبهاش با اوریانا فالاچی افتضاحترین مصاحبهای بوده که وی در دوران فعالیت سیاسی خود داشته است. اوریانا فالاچی در مورد این مصاحبهها میگوید: «من تنها به ذکر سؤالاتی میپردازم که دیگران جسارت طرحش را ندارند. ضمناً در گفتگو با رهبران سیاسی، من تنها مصاحبهگر نیستم بلکه مورخ هم هستم که بخشی از تاریخ را مینویسم.»
اوریانا فالاچی و ایران
اوریانا فالاچی مصاحبهاش با خمینی را 8 ماه پس از انقلاب یعنی در 7 اکتبر 79 در «تایمز» به چاپ رساند. وی برای این مصاحبه به قم رفته بود و 10 روزی برای مصاحبه منتظر مانده بود تا این که به حضور پذیرفته شد. فالاچی در مصاحبهاش چهرهی روحالله خمینی را به مجسمهی موسی اثر میکل آنژ تشبیه کرده بود.
اوریانا فالاچی و نویسندگی
علاوه بر روزنامهنگاری، فالاچی به نویسندگی هم میپرداخت. یکی از کتابهای معروفش، «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» بود. وی در این کتاب از سقط جنین سه ماههی خود مینویسد. این کتاب از طرف منتقدین ادبی فمینیست ظریفترین ویکی از بهترین کتابهایی است که در مورد بارداری، سقط جنین و افسردگی ناشی از آن نوشته شده است. به گفتهی فالاچی، مرگ جنینش، انگیزهی نوشتن این کتاب شد.
مرگ، همچنین محرک نگارش کتاب «یک مرد» شد. فالاچی این کتاب را بهترین کتاب خود میداند. فالاچی در این کتاب گرچه به دیکتاتوری و وقایع سیاسی در یونان میپردازد، اما در واقع زندگی معشوق یونانی خود «پاناگولیس» را به تحریر درمیآورد. وی یکی از مبارزین سیاسی یونان بود که قصد ترور دیکتاتور حاکم در یونان را داشت؛ اما این طرح فاش میشود و موجب دستگیری پاناگولیس میگردد. پس از مدتی زندان، پاناگولیس، مورد عفو قرار میگیرد. دو روز بعد از آزادی از زندان، مصاحبهای با اوریانا فالاچی دارد. در این مصاحبه فالاچی و پاناگولیس عاشق یکدیگر میشوند و به گفتهی هر دو، بهعنوان رفیق، یار و معشوق از سال 1973 تا 1976 در کنار یکدیگر زندگی میکنند. تا این که پاناگولیس در یک حادثهی مشکوک رانندگی کشته میشود. مرگ وی، علت اصلی آفرینش کتاب «یک مرد» میشود. فالاچی علاوه بر این کتابی نیز در مورد جنگ ویتنام و جنگ در لبنان نوشته است.
نظرات سیاسی اوریانا فالاچی
فالاچی در دهههای اولیهی زندگی و حرفهی خود، برابری، آزادی بیان، مخالفت با جنگ و کشتار را در لابهلای آثارش میگنجاند. این موضوعات همواره اجزای مصاحبهها و نوشتههای وی را تشکیل میدادند؛ اما در 10-15 سال گذشته چرخشی بهسوی راست نشان داد.
او گرچه انتقادات بهجایی به نقش مذاهب داشت، اما بعد از 11 سپتامبر، همراه با دید غالب در آمریکا، نحوهی برخورد با مذهب و خصوصاً اسلام را سطحی و مثلاً در «انفجار مساجد» و «اخراج مهاجرین از غرب» میدانست. او زمانی که شنیده بود اتحادیهی مسلمانان ایتالیا قصد احداث مسجدی را در نزدیکی منزل وی دارد، گفته بود به هر قیمت جلوی این کار را میگیرد، با دوستان آنارشیست دوران نوجوانیاش تماس خواهد گرفت و با مواد منفجره مسجد را منفجر خواهد کرد.
فالاچی در ارتباط با برگزاری تجمعات گروههای انتی گلوبالیزاسیون در فلورانس، همصدا با جناحهای راست اروپا، خواهان ممنوع شدن این گردهمآییها شده بود. با سقط جنین مخالف بود و میگفت: «تنها اگر زنی توسط بن لادن یا ضرغاوی مورد تجاوز واقع شده باشد، باید سقط جنین کند.» در ارتباط با حقوق همجنسگرایان، با کنایه و متلک از حق ازدواج آنها سخن میگفت که این موضوع از سوی بسیاری از گروهای مدافع حقوق همجنسگرایان مورد انتقاد واقع شده بود.
فالاچی که زمانی بسیاری از آثار خود را در مخالفت با فقر، ویرانی و جنگ در ویتنام و لبنان نوشته بود، در مقابل جنگهای اخیر در افغانستان و عراق که با کشتار صدها هزار نفر توأم است، سکوت کرد؛ آنهم سکوتی مرگبار.
مصاحبهگر تاریخ، در دو دههی آخر زندگیاش، به آژیتاتوری بدل شده بود که دفاعش از لیبرالیسم را در زرورقی از آنارشیسم میپیچید و ارائه میداد.
ارسال دیدگاه