فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

زندگی‌نامه و آثار عبدالحسین زرین‌کوب

زندگی‌نامه و آثار عبدالحسین زرین‌کوب

نویسنده : محمدرضا تیموری

عبدالحسین زرین کوب ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده و مترجم در 27 اسفند 1301 در بروجرد متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی تا پایان سال پنجم متوسطه را در زادگاه خود گذراند و درنهایت برای ادامه‌ی تحصیل راهی تهران شد. او در رشته‌ی ادبی در 1319 از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد. یک سال بعد به شهر خود برگشت و مشغول تدریس در دبیرستان‌های خرم‌آباد و بروجرد شد. وی به تدریس دروس تاریخ، جغرافیا، ادبیات فارسی، عربی، فلسفه و زبان خارجی پرداخت. در آن روزها اولین کتاب خود را با عنوان فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران را منتشر کرد. در 1324 با کسب رتبه‌ی اول در امتحان ورودی دانشکده‌ی علوم معقول و منقول و دانشکده ادبیات در رشته‌ی ادبیات فارسی وارد دانشگاه تهران شد. او لیسانس ادبیات فارسی را با رتبه‌ی اول گذراند و یک سال بعد وارد دوره‌ی دکتری رشته ادبیات در دانشگاه تهران شد. او با رساله‌ی نقدالشعر، تاریخ و اصول آن که زیر نظر بدیع‌الزمان فروزانفر تألیف شده بود، دفاع دکتری خود را در 1334 انجام داد و موفق شد. او در 1330 برای مشارکت در ترجمه‌ی مقالات دائره‌المعارف اسلام همراه با محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب خویی دعوت شد. از 1335 مشغول تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکده‌های ادبیات و الهیات دانشگاه تهران شد. او همچنین مدتی در دانشسرای عالی تهران و دانشکده‌ی هنرهای دراماتیک تدریس می‌کرد. او از 1341 همراه با تدریس در دانشگاه تهران در دانشگاه‌های آکسفورد، سوربن، هند و پاکستان و همچنین از 1347 تا 1349 به‌عنوان استاد میهمان در دانشگاه‌های کالیفرنیا و پرینستون آمریکا مشغول تدریس شد. زرین‌کوب در همان سال‌های آغازین ورودش به دانشکده بود که با قمر آریان آشنا شد و این آشنایی تقریباً 9 سال ادامه داشته تا این که سرانجام زرین‌کوب در 30 سالگی از او خواستگاری می‌کند. آن‌ها در 1332 زندگی مشترک خود را آغاز کردند و تحصیلات خود را نیز ادامه دادند؛ جالب است بدانید که در کنکور دکتری زرین‌کوب رتبه‌ی اول و آریان رتبه‌ی دوم را کسب کرد. آن‌ها در کنار یکدیگر سال‌های بسیاری را در هند و چندین کشور اروپایی و عربی و لبنان سپری کردند. زندگی مشترک آن‌ها همانند ازدواج سیمین دانشور و جلال آل احمد بدون فرزند گذشت. سرانجام وی در 77 سالگی در 24 شهریور 1378 درگذشت.

آثار
نقد ادبی:
۱۳۲۳ فلسفه‌ی شعر
۱۳۳۸ نقد ادبی
۱۳۴۳ با کاروان حله مجموعه‌ای از نقد ادبی
۱۳۴۶ شعر بی‌دروغ، شعر بی‌نقاب
۱۳۴۹ از کوچه‌ی رندان، بحث و بررسی و نقد اشعار حافظ شیراز و تشریح شرایط سیاسی و اجتماعی شیراز در زمان شاه مسعود
۱۳۶۳ سیری در شعر فارسی، بحثی انتقادی در شعر فارسی و تحول آن با نمونه‌هایی از شعر شاعران
۱۳۶۴ سرّ نی، نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی معنوی
۱۳۶۶ بحر در کوزه، نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی معنوی
۱۳۷۰ پله‌پله تا ملاقات خدا، درباره‌ی زندگی، سلوک و اندیشه مولانا؛ و نیز نحوه آشنایی با شمس تبریزی و چگونگی اثرپذیری روحی و طوفان تصوفی که در وی عارض گردید و نیز اطلاعات باارزشی در مورد کودکی و نوجوانی مولانا و نیز شرح احوالات شاگردان معروفش حسام‌الدین چلبی و صلاح‌الدین زرکوب
۱۳۷۲ پیر گنجه، در جستجوی ناکجاآباد، شرح حال نظامی گنجوی و بررسی اشعار و آثار وی و نیز شرح تفصیلی تاریخ آن دوران
۱۳۷۲ آشنایی با نقد ادبی
۱۳۷۵ از گذشته ادبی ایران
۱۳۷۷ از نی‌نامه
۱۳۷۸ دیدار با کعبه جان درباره‌ی زندگی و آثار و اندیشه‌ی خاقانی
۱۳۸۱ نامور نامه درباره‌ی فردوسی و شاهنامه

تاریخ ایران:
۱۳۳۰ دو قرن سکوت
۱۳۴۳ تاریخ ایران بعد از اسلام
۱۳۶۴ تاریخ مردم ایران
۱۳۷۳ روزگاران

تاریخ اسلام:
۱۳۴۶ بامداد اسلام
۱۳۴۸ کارنامه اسلام

اندیشه:
۱۳۴۲ ارزش میراث صوفیه
۱۳۵۳ فرار از مدرسه
۱۳۵۷ جستجو در تصوف ایران
۱۳۶۹ در قلمرو وجدان، سیری در عقاید، ادیان و اساطیر و شامل بخش‌هایی چون: پندارهای ازیادرفته و میراث هندوان و اسطوره یا تاریخ و نفوذ در ادوار ما قبل تاریخ عقاید و دیانات. فصل آغازین کتاب با این عبارت آغاز می‌گردد: «بودن یا نبودن؟ مسئله این است!» و جوابی که پرسشگر حیرت‌زده می‌جوید برای آن است که مطمئن شود این بودن آیا به زحمتش می‌ارزد و زندگی وی اصلاً هیچ معنی و هدف دارد یا آنکه جز توالی کودکی و جوانی و پیری که سرانجام به عدم محض منتهی گردد چیزی نیست.
۱۳۷۷ شعله‌ی طور

ترجمه:
۱۳۲۶ بنیاد شعر فارسی
۱۳۲۸ ادبیات فرانسه در قرون‌وسطی
۱۳۲۸ ادبیات فرانسه در دوره رنسانس
۱۳۳۲ شرح قصیده ترساییه خاقانی اثر مینورسکی
۱۳۳۷ فن شعر ارسطو
۱۳۵۷ ارسطو و فن شعر

مجموعه مقالات:
۱۳۵۱ یادداشت‌ها و اندیشه‌ها
۱۳۵۳ نه شرقی، نه غربی، انسانی
۱۳۵۶ از چیزهای دیگر مجموعه چند یادداشت پراکنده
۱۳۶۳ با کاروان اندیشه
۱۳۶۵ دفتر ایام، مجموعه‌ی گفتارها، اندیشه‌ها و جستجوها
۱۳۶۸ نقش بر آب، جستجویی چند در باب شعر حافظ، گلشن راز، گذشته‌ی نثر فارسی و ادبیات تطبیقی
۱۳۷۶ حکایت همچنان باقی

نوشته‌های ادبی و تاریخ‌نگاری:
۱۳۴۷ تک‌درخت
۱۳۵۴ تاریخ در ترازو

مروری بر آثار و اندیشه‌ها
زرین‌کوب یکی از ستون‌های سترگ عمارت فرهنگ و ادب پارسی است. به جد زرین‌کوب را می‌توان هم‌رده و هم‌سطح اشخاصی چون فردوسی و حافظ دید و از او به‌عنوان تأثیر گذارترن چهره‌ی قرن درزمینه‌ی ادبیات، فرهنگ، تاریخ، الهیات و… یاد کرد. گزافه نیست اگر لقب علامه به زرین‌کوب بدهیم. او به‌حق یکی از بزرگان این سرزمین است و بایستی بیش از چندین کتاب به او اختصاص داد. در وصف خدمات او بسیار گفته‌اند و ما نیز به‌سان همگان تکرار مکررات می‌کنیم، اما حدیث خدمات و الطاف دکتر زرین‌کوب به جد سخنی است که گر هزارباره از یک‌دهان بشنوی باز شیرین است. شخصیت شناسی دکتر زرین‌کوب این علامه‌ی علوم فرهنگی، تاریخی و… را باید به دست بزرگان این حوزه سپرد اما می‌توان تنها چند از کتب و آثار این بزرگوار در حوزه‌های مختلف و نگاه اساتید و یاران موافق به این استاد بزرگ را در سطور زیر قلم زد و به رشته‌ی تحریر درآورد.

زرین‌کوب و ادبیات
زرین‌کوب در ادبیات حکم یک مشعله دار را دارد. ادبیات ایران تا پیش از زرین‌کوب با تمام گنجینه‌های عظیم خود، دچار یک بهم ریختگی و ازهم‌گسیختگی بوده است؛ اما زرین‌کوب با تجمیع منابع و نوشتن شناخت نامه‌های متعدد، ادبیات ایران را به‌تمام‌معنا دچار یک تحول کرده است. زرین‌کوب با کتاب‌هایی که در حوزه‌ی زندگی ادیبان بزرگ ما نوشته است، توانست به‌راحتی هرچه‌تمام‌تر منابعی را فراهم آورد که در عین جامعیت، بسیار سهل و آسان خوان بوده‌اند. این منابع کمک‌حالی برای تمام عاشقان ادبیات است. امروزه می‌توان این ادعا را کرد که کسی اگر تمامی کتب ادبی زرین‌کوب را مطالعه کند، می‌تواند در مدت‌زمانی کم به تمام مرزهای ادبیات ایران و این بنای عظیم آشنا شده و از هرگونه منبع دیگری بی‌نیاز شود. او کتاب‌های بسیاری در باب بزرگان ادبیات ما چون مولانا با کتاب پله‌پله تا ملاقات خدا، حافظ با کتاب در کوچه‌ی رندان و … نگاشته است.

زرین‌کوب و تاریخ و فرهنگ
همه‌ی اهالی فرهنگ و تاریخ، حداقل یک‌بار حتی به‌صورت تصادفی نام کتاب دو قرن سکوت را شنیده‌اند. زرین‌کوب یکی از تاریخ‌نگاران و مورخان بزرگ قرن اخیر نیز بوده است. او چون نوشته‌های ادبی خود، تاریخ را نیز با نگاهی شفاف و صادقانه و بی قضاوت مرور کرده است و آن را با نثری روان در اختیار مخاطبان خود گذاشته است. او در کتاب روزگاران به تاریخ ایران پرداخته است. از نخستین برگ شناسنامه‌ی تاریخی ایران تا به روزگار کنونی را رقم‌زده و آن را تحریر کرده است. نگارش و شیوه‌ی نوشتن زرین‌کوب روان و عامه‌پسند است. او درحالی‌که به زبان عامه‌ی مردم نگارش می‌کند اما بسیار مستند و علمی و در سطح بالایی مطالب را به جامعه‌ی مخاطبین و جامعه‌ی علمی هدیه می‌کند. وی دو قرن سکوت را با تمام حاشیه‌های به وجود آمده برای این کتاب با شجاعت تمام نوشت و در آن از تاریخ سرزمینی گفت که این روزها بخشی از آن در دو قرن سکوت مبهم به فراموشی سپرده‌شده است. کتاب‌های تاریخی او از کتاب‌های مرجع در علم تاریخ است.

زرین‌کوب و الهیات و عرفان اسلامی
زرین‌کوب یک عرفان پژوه بسیار بزرگ نیز بوده است. خدمت عظیمی که او به عرفان ایرانی کرده است، هیچ‌گاه از یاد صاحب منسبان این حوزه نخواهد رفت. او برای نخستین بار در ایران، به پژوهش بی‌طرفانه و بی‌پیرایه در عرفان دست‌زده است و عرفان را از نگاه یک پژوهشگر بررسی کرده است. ارزش میراث صوفیه یک گواهی مستند بر این سخن است که او بدون هیچ رویکرد و گرایش خاصی عرفان را عارفانه به مردم خویش شناسانده است. او همچنین در حوزه‌ی تاریخ صدر اسلام و… نیز مقالات و کتب فراوان دارد.
اگر بخواهیم زرین‌کوب را در هیئت‌های متفاوت فکری و در طبقه‌بندی‌های نگارشی او تقسیم کنیم، بی‌شک هیچ‌گاه راه به پایان نخواهیم برد به این دلیل که این انسان بزرگ، پشتوانه‌ای به‌سان دریا دارد. در یک‌کلام و به زبانی ساده، او بزرگ‌ترین پژوهشگر قرن اخیر بوده است. او استادی بی‌نظیر و پژوهشگری بی‌همتا بوده است. در زیر بخشی از کتاب دو قرن سکوت را باهم مطالعه می‌کنیم.
«آنچه از تأمل در تاریخ برمی‌آید این است که عربان هم از آغاز حال، شاید برای آن که از آسیب زبان ایرانیان در امان بمانند و آن را همواره چون حربه‌ی تیزی در دست مغلوبان خویش نبینند درصدد برآمدند زبان‌ها و لهجه‌های رایج در ایران را از میان ببرند. آخر این بیم هم بود که همین زبان‌ها خلقی را بر آن‌ها بشوراند و ملک و حکومت آنان را در بلاد دورافتاده‌ی ایران به خطر اندازد. به همین سبب هر جا که در شهرهای ایران به خط و زبان و کتاب و کتابخانه برخوردند با آن‌ها سخت به مخالفت برخاستند. رفتاری که تازیان در خوارزم با خط و زبان مردم کردند بدین دعوی حجت است… این واقعه نشان می‌دهد که اعراب زبان و خط مردم ایران را به‌مثابه حربه‌ای تلقی می‌کرده‌اند که اگر در دست مغلوبی باشد ممکن است بدان با غالب (فاتح) درآویزد و به ستیزه و پیکار برخیزد. ازاین‌رو شگفت نیست که در همه‌ی شهرها، برای از میان بردن زبان و خط و فرهنگ ایران به جد کوششی کرده باشند. درواقع از ایرانیان حتی آن‌ها که آیین مسلمانی پذیرفته بودند زبان تازی را نمی‌آموختند… با چنین علاقه‌ای که مردم، در ایران به زبان خویش داشته‌اند شگفت نیست که سرداران عرب، زبان ایران را تااندازه‌ای با دین و حکومت خویش معارض دیده باشند.»

  • مذهبی
  • کتاب
  • مرور آثار
  • نویسنده