دانته آلیگیری شاعر و دولتمرد بزرگ از فلورانس ایتالیا است. او را میتوان شاعر اندیشهگرای دوران پرآشوب ایتالیا نامید که در عشقی نافرجام گرفتار شد و بیشتر عمرش را در تبعید و آوارگی سپری کرد. هنگامیکه فقط نهسال داشت به دختری هشتساله به نام بئاتریچه دل باخت و زمانی که برای اولینبار با او حرف زد، شاعری پاکباخته شد و در طول دوران زندگیاش، حتی پس از ازدواج آن دختر با مردی دیگر، دانته او را میپرستید ولی مرگ ناگهانی بئاتریچه در ۲۴ سالگی دانته را خونجگر و دیوانه کرد.
دوران زندگی دانته پر از کشمکش و درگیری در ایتالیا بود. خاندانهای مختلف فلورانسی با هم بر سر حکومت درگیر بودند. ویژگی ذاتی تاریخ ایتالیا را همین اختلافها و کشمکش تشکیل میدهد. هنوز هم وقتی به طرز حکومت و سیاست در این کشور نگاه میکنیم این موضوع ادامه دارد. آشوب، جنگ، درگیری، تهمتزنی و هرجومرج و وضعیت نابهسامان اقتصادی حاصل این درگیریها برای مردم این سرزمین است. دانته نیز در دوران بدی از سال ۱۲۶۵ تا ۱۳۲۱ یکی از نقشآفرینان این درگیریها بوده است. همین کشمکشها و رقابتها موجب شد که او را از شهر فلورانس محل تولدش تبعید کنند و برایش محکومیت سنگین در نظر بگیرند بهطوریکه نتواند تا پایان عمر به این شهر بازگردد. از آن به بعد دوران ممتد آوارگی و دربهدری این شاعر آغاز شد و تا پایان عمرش ادامه یافت.
کمدی الهی اثر برجستهی دانته حاصل این دوران غربت و دربهدری است. اگرچه این شاعر برجسته آثار دیگری هم دارد ولی بیشتر معروفیتش به این کتاب مربوط است. کمدی الهی اثر سهگانهای تحت عناوین دوزخ، برزخ و بهشت است که از عوامل محیطی مانند درگیریها، فساد کلیسا، خاندانهای حکومتی، تبعید، رنجش و دلخوری و از همه مهمتر عشق دانته به بئاتریچه تأثیر گرفته است.
این کتاب که حاصل تخیل و نبوغ انسانی دانته است یک سفرنامه پس از مرگ را شامل میشود که روح انسان به سه جایگاه آخرت یعنی دوزخ، برزخ و بهشت سیر میکند و سرانجام در بهشت به دیدار خدا نائل میگردد. در این کتاب دانته زمین را مرکز عالم میپندارد و چون شیطان و ملائک همراهش از بهشت به زمین هبوط میکنند، در اثر برخورد آنها به زمین، هاویه مخروطی شکلی ایجاد میشود که رأس آن در نقطه مرکزی زمین قرار میگیرد. این هاویه دوزخ است که نُه طبقه دارد که بهتدریج تنگتر میشوند. شهر بیتالمقدس در قاعده مخروط و بلندترین نقطه کره زمین واقعشده است. در آنسوی کره زمین، در نقطه مقابل بیتالمقدس، کوهی بزرگ سر برافراشته که اعراف یا برزخ نام دارد و به هفت منطقهی کیفر تقسیم میگردد. در قله این کوه باغ عدن یا بهشت زمینی قرار دارد. گرداگرد زمین را نهفلک متحدالمرکز یا آسمانها فراگرفته است و پس از فلک آخر، فلک بلورین یا عرش قرارگرفته که جایگاه خداوند است.
دانته شگفتانگیزترین تخیل تصویرپرداز را دارد. سبک او در نوشتن، توصیفی و اغراقآمیز است. او در حقیقت دنیایی را که دکانداران دینی کلیسا در پردهی ابهام نگاه داشته بودند، با انشای تخیلی خود افشا میکند و این کار چندان هم به مذاق آنان خوش نمیآید. باآنکه دانته استاد فن و اسلوب است، بزرگترین هنر او در مقام شاعری، در اندیشهها، رهیافتها، آراء و دیدگاههای مذهبی و اخلاقی وی نهفته است. او هرچند گاه دشمنان خویش را در معرض آتش دوزخ قرار میدهد و تنفر خود را نسبت به آنها ابراز میدارد و ازاین حیث مورد سرزنش قرارگرفته است. باوجوداین، کمدی الهی او منظومهای عمیقاً اخلاقی است. در سراسر این کتاب حماسهی انسانی، آدم با داوری دادگستر روبروست که طبق قوانین قاطع، پاداش و کیفر او را اعلام میدارد. دوزخ، برزخ و بهشت مراحلی است از تحول روحی بشر، از اقرار به گناهکاری و توجه به زشتی خطا، از پشیمانی و توبه و از صفای روحی و عشق.
از این گذشته، کمدی الهی تأثیر جهانی دارد. از یک شاعر چه چیزی بهتر از این میتواند به جامعه فرهنگی و ادبی ارائه شود. دانته تمامی زندگی و طبیعت را، آنچنانکه درمییابد به شعر تبدیل میکند. تخیل بلند او در سراسر جهان احاطه و تمرکز دارد. شعر و سرودههای او هر قلمرویی را که شعر به آن میرسد، زیرپوشش میگیرد. به همین دلیل این اثر نهتنها اهالی فرهنگ و ادب، شاعران و نویسندگان ایتالیا و جهان را تحت تأثیر قرارداد، بلکه طبقات مختلف جامعهی انسانی را نیز دگرگون کرد. در این رابطه از خود دانته حکایت کردهاند که او گفته است روزی در خیابان زنی را دیده که او را به زن دیگری نشان داده و گفته این آقا همان کسی است که به جهنم رفته و برگشته است. آن دیگری با تعجب به او نگریسته و جواب داده که ببین، هنوز هم در سر و رویش اثر دودهای جهنم پیدا است. دانته مینویسد، وقتیکه این حرفها را شنیده، باور کرده که به خواستههای خود رسیده است؛ یعنی توانسته با به کار بردن زبان مردم ایتالیا بهجای زبان مردم لاتین، برای مردم کتاب بنویسد و آنها آن را بخوانند و درک کنند.
ماجرای ترجمهی کمدی الهی دانته به زبان فارسی نیز شنیدنی است. این کتاب اولینبار توسط شجاعالدین شفا در سال ۱۳۳۵ شمسی به فارسی ترجمه شد و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. این ترجمه به علت حساسیت روی نام مترجم بعد از انقلاب اجازهی انتشار پیدا نکرد. سالهای سال کپی زیراکسی آن در پیادهروهای روبهروی دانشگاه تهران توسط دستفروشها به مردم عرضه میشد. این اواخر ترجمههایی توسط فریده مهدوی دامغانی و محسن نیکبخت به بازار آمد. چندی بعد ترجمهی دیگری از آن بهوسیلهی کاوه میر عباسی به چاپ رسید و اخیراً خبر از ترجمه جدیدی توسط دکتر میر جلالالدین کزازی در جراید انتشار یافت، ولی با توجه به اینهمه ترجمههای متعدد هنوز هم نسخهی ترجمهی شجاعالدین شفا طرفداران بیشتری دارد.
دانته پس از زندگی پرتنش در تبعید و غربت در ۵۶ سالگی بر اثر تبی شدید درگذشت. او که اعتقاد داشت، هیچ غمی بزرگتر از آن نیست که به هنگام بدبختی در اندیشهی دوران خوش گذشته باشی، شاید دوران خوش قابل قبولی از گذشتهی خود نداشت ولی میگفت به یاد داشته باشید که امروز طلوع دیگری ندارد و بهشت نیز در تنهایی دیدنی نیست. او در حسرت خانهی مادری در ساعات آخر عمرش گفته است: «ایکاش در خانهی خود (فلورانس) مرده بودم.»
و اما در اینجا این سؤال در ذهن ما خطور میکند که کمدی الهی دانته برای جهان امروز ما چه ارزشی دارد؟ آیا صرفاً یک اثر ادبی از دوران گذشته است یا آنکه ارزش سیاسی، اجتماعی والهی هم دارد؟ جواب معقول و درست دربارهی این سؤال آن است که اگر امروز با کتابها و آثاری که در این رابطه منتشرشده کمدی الهی از موضوعیت افتاده است، ولی این کتاب بخشی از میراث فرهنگی ادبیات اروپا بهحساب میآید که در آن تبلور دانش و بینش آخرین سالهای قرونوسطا را در خود دارد و بهنوعی طلیعهدار ادبیات دوران رنسانس است. کمدی الهی با ادبیاتی که موردقبول کلیسا نبود، راه را برای شکوفایی آثار ادبی دوران رنسانس باز کرد و این حرکت از پراهمیتترین جلوههای ارزشی این اثر است.
ارسال دیدگاه