ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران در علوم حکمت و اخترشناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشته، در سال 362 هجری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و ازاینجهت به بیرونی یعنی خارج از خوارزم معروف شده. هیچ اطلاعی دربارهی اصل و نسب و دوره کودکی بیرونی در دست نیست.
نزد ابونصر منصور علم آموخت. در هفدهسالگی از حلقهای که نیمدرجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصفالنهار را در کاث رصد کند و بدینترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید. چهار سال بعد برای اجرای یکرشته از این تشخیصها نقشههایی کشید و حلقهای به قطر پانزده ذراع تهیه کرد. در 9 خرداد 376 بیرونی ماهگرفتگی (خسوفی) را در کاث رصد کرد و قبلاً با ابوالوفا ترتیبی دادهشده بود که او نیز در همان زمان همین رویداد را در بغداد رصد کند. اختلافزمانی که از این طریق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیاییمان دو ایستگاه را حساب کنند.
وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی دربارهی ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت. در دربار مأمون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشت.ه چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرده، موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت، درصدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی درگذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد. در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت و مواد لازمه برای تألیف کتاب خود موسوم به ماللهند را جمعآوری کرد.
بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود یازده شهر هند را تعیین نمود. خود بیرونی مینویسد که در زمانی که در قلعه نندنه (nandana) به سر میبرد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمینزدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است. تعداد زیاد رصدهای ثبتشدهای که توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشتهای از گذرهای خورشید به نصفالنهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز میشود و ماه گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود. بیرونی تألیفات بسیار در نجوم و هیئت و منطق و حکمت دارد از جمله تألیفات او قانون مسعودی است.
در نجوم و جغرافیا که به نام سلطان مسعود غزنوی نوشته، دیگر کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» در تاریخ و آداب و عادات ملل و پارهای مسائل ریاضی و نجومی که در حدود سال 390 هجری به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تألیف کرده. این کتاب را مستشرق معروف آلمانی، زاخائو، در سال 1878 میلادی در لیپزیک ترجمه و چاپ کرده و مقدمهای بر آن نوشته است. دیگر کتاب «ماللهند من مقوله فیالعقل او مرذوله» دربارهی علوم و عقاید و آداب هندیها که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است. دیگر «التفهیم فیاوائل صناعه التنجیم» در علم هیئت و نجوم و هندسه. بیرونی هنگامی که شصتوسه ساله بود کتابنامهای از آثار محمد بن زکریای رازی پزشک تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمهی آن کرد.
این فهرست به 13 عنوان سر میزند که بعضی از آنها برحسب موضوع و گهگاه با اشارهی کوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شدهاند. این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست کم چهارده سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظهی مرگ نیز کار میکرد. به علاوه هفت اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده. تقریباً چهار پنجم آثار او از بین رفتهاند بیآن که امیدی به بازیافت آنها باشد. از آنچه برجایمانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است. علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریباً در همه شعبههای علومی که در زمان وی شناخته شده بودند، سخت کار میکرد. وی از فلسفه و رشتههای نظری نیز بیاطلاع نبود اما گرایش او به شدت بهسوی مطالعهی پدیدههای قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود.
در داخل خود علوم نیز بیشتر جذب آن رشتههایی میشد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند. در کانیشناسی، داروشناسی و زبانشناسی یعنی رشتههایی که در آنها اعداد نقش چندانی نداشتند، نیز کارهایی جدی انجام داد اما در حدود نیمی از کل محصول کار او در اخترشناسی، اختربینی و رشتههای مربوط به آنها بود که علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران به شمار میرفتند. ریاضیات به سهم خود در مرتبهی بعدی جای میگرفت اما آن هم همواره ریاضیات کاربسته بود. از آثار دیگر بیرونی که هنوز هم در دسترس هستند، میتوان اینها را نام برد: اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالیها، سایهها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه.
بیرونی دربارهی حرکت وضعی زمین و قوهی جاذبه آن دلایل علمی آورده است. میگویند وقتی کتاب قانون مسعودی را تصنیف کرد، سلطان پیلواریسیم برای او جایزه فرستاد. ابوریحان آن مال را پس فرستاد و گفت: «من از آن بینیازم زیرا عمری به قناعت گذرانیدهام و ترک آن سزاوار نیست.» نظرپردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا میکرد. وی بر بهترین نظریههای علمی زمان خود تسلط کامل داشت اما دارای ابتکار و اصالت زیادی نبود و نظریههای تازهای از خود نساخت.
آثار ابوریحان بیرونی:
1. در آثارالباقیه (الآثار الباقیه من القرون الخالیه)
روز که بارزترین و اساسیترین واحد گاهشماری است، موضوع فصل اول است. بیرونی دربارهی مزایای مبداءهای مختلف تقویم بحث میکند طلوع یا غروب (که بر مبنای افقاند) و دستگاههایی را که از هر یک استفاده میکنند، نام میبرد. بعد انواع مختلف سال را تعریف میکند؛ سال شمسی، قمری، یولیانی و ایرانی و مفهوم کبیسه را در کار میآورد و در فصل سوم به تعریف تاریخهای مختلف و بحث در آنها میپردازد.
2. قره الزیجات
کتاب مرجعی که استفادهکننده با کمک آن میتوانست همهی مسائل نجومی زمان خود را حل کند و در آن تاکید بیشتر بر محسبات علمی است تا مباحثات نظری و بدین دلیل شبیه «زیج» های اسلامی است. مباحث این کتاب شامل قواعد تقویمنگاری، طول روز، تعیین «خداوندگار» احکامی سال و ماه روز و ساعت، مکان متوسط و مکان واقعی خورشید و ماه و سیارات، ساعت روز، عرض جغرافیایی محل، خسوف و کسوف و شرایط رویت برای ماه و سیارات است.
3. قانون (القانون المسعودی)
این کتاب که در میان آثار نجومی بازماندهی بیرونی از همه جامعتر است، جداول عددی بسیاری را که منجمان و احکامیان قرون وسطی برای حل مسائل متعارف خود لازم داشتهاند، به تفصیل شامل است اما در آن بیش از زیجهای معمولی به گزارشهای رصدی به روش به دست آوردن روابط توجه شده. کتاب به یازده مقاله و هر مقاله به ابواب و فصولی تقسیم شده است.
4. ممرها (تمهید المستقر اتحقیقمعنی الممر)
این کتاب به توصیف پدیدههای احکامی محتلفی که لفظ ممر (گذر یا عبور) بر آنها اطلاق میشد، اختصاص دارد. وقتی میگوییم سیارهای از سیاره دیگر عبور میکند، منظور این است که از لحاظ طول سماوی یا عرض سماوی یا فاصلهی نسبی تا زمین از آن میگذرد.
5. صیدنه (کتاب اصیدنه فی الطب)
بیرونی حقیقت را فقط در نوشتههای و گفتهها نمیجست، بلکه میل شدیدی به تحقیق مستقیم در پدیدههای طبیعی داشت و این کار را گاهی در سخترین شرایط انجام میداد و این میل او با قریحهای در ساختن آلات و ابزار و تمایل به دقت در مشاهدات همراه بود. به دلیل علاقهای که به دقت داشت و نیز چون میترسید که در جریان محاسبات دقت لازم را از دست بدهد و نتایج حاصل از رصد را به نتایج حاصل از محاسبات طولانی ترجیح میداد.
6. التفهیم (التفهیم لاوائل صناعه التنجیم)
کتابی است درسی در علم احکام نجوم که بیش از نیم آن به مقدمات موضوع اصلی اختصاص دارد. کتاب هم به فارسی موجود است وهم به عربی که ظاهراً هر دو صورت آن را ابوریحان خود فراهم کرده است و در مجموع پنج فصل دارد.
7. اسطرلاب (کتاب فی استیعاب الوجوه الممکنه فی صفعه الاسطرلاب)
8. الجماهر (الجماهر فی معرفه الجواهر)
9. سدس (حکایه الاله المسماه السدس الفخر)
10. تحدید (تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن)
11. چگالیها مقاله فی النسب آلتی بین الفلزات و الجواهر فی الحیم)
12. سایهها (افراد المقال فی امر الظلال)
13. وترها (استخراج الاوتار فی الدائره)
14. پاتنجلی.
15. ماللهند.
ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.
ارسال دیدگاه