فردریک میسترال، ۸ سپتامبر ۱۸۳۰ در شهر مایان فرانسه متولد شد. میسترال نام «فردریک» را بهیاد کارگر کوچک فقیری که بهخاطر عشق از کارش فرار کرده بود و کمی بعد بهخاطر گرمازدگی درگذشته بود بر خود نهاده بود. او تا نهسالگی به مدرسه نرفت و سپس والدینش را متقاعد کرد که وی را به مدرسهی شبانهروزی بفرستند. در سال 1876 با زنی بورگوندی، ماری لوئیس ازدواج کرد. آنان صاحب فرزندی نشدند. وی ابتدا در رشتهی حقوق تحصیل میکرد اما بعد از آشنایی با استادش، «ژوزف رومانیل» بهطور جدی به ادبیات «پرووانسی» روی آورد و ازآنجاییکه پدرش زمیندار ثروتمندی بود، توانست با فراغ خاطر، عمرش را صرف زبان و ادبیات «پرووانسی» بکند و درواقع نهتنها به این زبان جانی تازه داد، بلکه آوازهی این زبان و این منطقه از فرانسه را به گوش جهانیان رساند
او برای انتقال اندیشههایش لهجهی جنوب فرانسه را برگزید. آکادمی فرانسه بهپاس قدردانی از او جایزهای تقدیمش کرد. او بعدها به سبب ابتکار و نبوغ و اصالت هنری آثارش که انعکاس واقعی طبیعت و زندگی مردم زادگاهش بود، جایزهی نوبل ۱۹۰۴ را بهطور مشترک به همراه «خوزه اچگارایی» (او یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان کلاسیک و درواقع اسپانیاست) دریافت کرد.
فعالیتهای بینظیر «میسترال» در جهت احیا و شور بخشیدن به زبان و فرهنگ «پرووانسی» در چند راستا بود؛ از طرفی با خلق آثار ادبی -عمدتاً اشعار و بعضاً داستان کوتاه- قابلتوجه و ترجمهی آنها به زبان فرانسوی توسط خودش، توجه مخاطبین فرانسوی و بعداً اروپایی را به این منطقه و فولکلورش -که در آثارش خیلی پررنگ است- جلب کرد. در آثار «میسترال» توصیف طبیعت و حیات روستایی و دهقانی «پرووانس» و بهکارگیری فولکلور، سنتها و آوازهای محلی و... بسیار پررنگ و قابلتوجه میباشد. حتی اولین شعری که از او منتشر شد، شعری بود دربارهی «حیات روستایی». علاوه بر این، تلاشهای «میسترال» در راستای امور تحقیقاتی و زبانشناسی دربارهی فرهنگ و زبان «پرووانسی» هم بُعد دیگری از تلاشهای بیوقفهاش در احیا و شناساندن زبان و فرهنگ بومیاش بوده است.
میسترال در سال ۱۸۵۴ بههمراه استادش «رومانیل» و چند نفر دیگر «کانون ادبی فلیبریژ» را تأسیس کرد که این کانون نیز فعالیتهایش در راستای احیا و پویایی زبان و فرهنگ «پرووانسی» بود. فرهنگ لغت «پرووانسی-فرانسوی» با نام «گنج فلیبریژ» در دوجلد، یکی دیگر از آثار باقیمانده از میسترال است.
موزهی مردمشناسی «پرووانس» هم بهوسیلهی میسترال تأسیس شده و هزینهاش را نیز از محل جایزهی نوبلی که به او اهدا شده بود تأمین کرد. در متن آکادمی نوبل به مناسبت اهدا نوبل ادبیات به میسترال اینطور ذکر شده: «بهخاطر اشعارش و کارهایی که برای احیای ادبیات نوین پرووانسی انجام داده است.»
«میرایو»، «آخرین محصول»، «کالندو» و... از آثار برجستهی میسترال هستند.
شهر مایان در جنوب شرقی قسمت فرانسه و در بخش یا کُمونِ «بوش دو رُن» قرار دارد. این شهر در خلال انقلاب فرانسه شکل گرفته و مطالعهی تاریخچهی وجود آن در ادبیات بهوجود آمده توسط فردریک میسترال کمک بزرگی در شناخت هرچه بیشترِ یک عنصر در تقدیر و برگزیدگیِ نوبل شیرین خواهد بود. همیشه جنوب نقشی تعیین کننده در ادبیات یک کشور داشته در حالیکه میسترال این اندیشه را بهصورت «شعر» و کاملاً تازه تضمین نمود. از حرکتِ میسترال بهگونهای جنبشِ ادبی نام برده میشود.
در بخش اصلی جنوب فرانسه یعنی سنت رِمی «Saint-Rémy-de-Provence» نقاشی در بیمارستان روانی شهر بستری بود. «ونسان ونگوگ» نقاش پرآوازهی پُستامپرسیونیسمی هلندی یک سال قبل از خودکشیاش یک نقاشی مشهور و بینهایت تأثیرگذار را آفرید که در برابر واکنشِ دریافتگری به اندازهی کاملاً فاخر مورد بازدید قرار میگیرد. «شب پُرستاره» نقاشی معروف اوست که در موزهی نیویورک نگهداری میشود.
از این باب فردریک میستِرال، شاعر بزرگی برای فرانسه محسوب میشود. او در شاخصههایی مهم فعالیت ادبی گستردهای نمود.
میسترال ۱۰ سال بعد از دریافت جایزهی نوبل در سن ۸۴ سالگی در زادگاهش که عمرش را صرف آن کرده بود، درگذشت.
از آثارش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
میریو (۱۸۵۹)؛ شعر بلندی که پس از هشت سال تلاش به اتمام رسید. این شعر بلند حاوی دوازده آهنگ است که روایت عشق خنثی میسترال به میریو است، دو پرووانسی با پیشینههای خانوادگی متفاوت. معنای نام میریو «تعجب» است. داستان این عشق به علاقهی والدین میریو برای ازدواجش با پسر ملاک میپردازد در حالیکه میریو عاشق سبدسازی فقیر میشود و پایانی تراژیک دارد که با مرگ میریو زیر نگاه والدینش به پایان میرسد. این کتاب به پانزده زبان اروپایی از جمله فرانسوی ترجمه شده است. در سال 1863 آن را برای اجرا در اپرای میرله نیز آماده کرد.
کالندو (۱۸۶۷)؛ شعر بلند
جزایر طلا (۱۸۷۵(
جزیرههای خدا (۱۸۷۶(
گنجینه پرونسال (۸۶-۱۸۷۹)؛ واژهنامهی فرانسه
نرتو (۱۸۸۴)؛ شعر بلند
ملکه جین (۱۸۹۰)
شعر رن (۱۸۹۷)؛ شعر بلند
آواز ضربه
آئینهها
Philology یازبانشناسی تاریخی: میسترال، در موضوعِ زبانشناسی تاریخی، دست برمنابع تاریخ زبانی منطقه با توجه به جنبههای ادبی تاریخی و زبانشناختی گذاشت. فیلولوژی شاخههای متفاوتی دارد که میسترال در بحث نقد آن با زبانِ اُکسیتان شروع به ادغام در آثارش نمود. زبان اکسیتان از زبانهای رومی است که در بخشهایی از جنوب فرانسه، ایتالیا، موناکو و کاتالونیای اسپانیا صحبت میشود. او هم به طوری این زبان را زنده نگاه داشت و هم بهگونهای باعثِ یک پدیدهانگاری در ادبیات و ادبیات رمانتیک شد. زبان اُکسیتانِ مُدرن نزدیکترین خویشاوند زبان کاتالاناست؛ اما میسترال در زبان قدیمیِ آن دست به قلم برد و نحوهی آثارِ او با همین نگاه به منسهی ظهور رسید. زبان محلی و آنچه در موسیقی فولک نامیده میشود، ادبیاتِ فردریک میسترال بود.
توضیح: جایزهی ادبی نوبل در سال ۱۹۰۴؛ یکی از درخشانترین سالها در ساختارها و ارائهی پایههای سیستماتیک بود.
ارسال دیدگاه