دی اچ لارنس - 1930 -1885
دی اچ لارنس نويسنده، شاعر، نقاش، مقالهنويس بريتانيايی که در زمرهی بهترين نويسندگان قرن بيستم به حساب میآيد، بخشی از شهرت و اعتبارش را به دليل نگارش داستانهای بحث برانگيزی که در زمان خودش غير اخلاقی خوانده میشد، به دست آورده است.
از آثار معروف او میتوان به «رنگين کمان»، «طاووس سفيد»، «پسران و عشاق» و «زنان عاشق» اشاره کرد. اما معروفترين اثر او «معشوق خانم چترلی» است، خلاصهشدهی اين داستان با عنوان «فاسق ليدی چترلی» در ايران ترجمه شده است. انتشار اين رمان به دليل در برداشتن صحنههای عيان جنسی در ايالات متحده آمريکا و بريتانيا ممنوع بود.
عشق ممنوعه
لارنس نگارش «معشوق خانم چترلی» را در سال 1928 در شمارگانی محدود در فلورانس ايتاليا منتشر کرد. اين کتاب سالها به طور مخفيانه در بريتانيا چاپ میشد تا سرانجام در سال 1960 در دادگاهی از اين رمان رفع قباحت شد و مجوز چاپ گرفت.
«معشوق خانم چترلی» داستان زنی ثروتمند و اشرافزاده به نام کنتس چترلی است که همسر ملاکش، سر کليفورد، در اثر آسيبديدن در جنگ فلج میشود و توانايی جنسیاش را از دست میدهد. خانم چترلی ابتدا با يکی دو مرد آن هم کسانی که چندان از لحاظ اجتماعی در سطح بالايی نيستند، رابطه برقرار میکند و چندی بعد درگير يک رابطهی عاشقانهی جدی میشود.
پرداخت جزئيات روابط جنسی ميان زن و مرد در اين رمان و بسياری از آثار لارنس مشهود است. شايد به همين دليل بوده که آثار او در زمان حياتش در جامعهی سنتی و اشرافی بريتانيا غير اخلاقی شناخته می شده و سالها به دليل ترويج فرهنگ شهوترانی در محاق به سر میبرده است.
لارنس در دفاع از خود، پرداختن به جنبههای گوناگون روابط جنسی در آثار را بازتاب اميال سرکوبشدهی طبيعی انسان میدانست که در طول تاريخ همواره مانع از پيشرفت انسان بوده و بشر بهندرت جرأت بروز آن را داشته است. نگاه زيبايیشناختی او به روابط جنسی، به اين نياز طبيعی و زمينی بشر جنبهای مقدس میبخشد و يا به عبارتی ديگر تقدس را از آسمان به زمين میکشاند.
با اين حال متن آثار لارنس همواره به عنوان نمونههای فاخر زبان انگليسی در سراسر دنيا تدريس میشود با وجود اين که محتوای آنها هميشه به طور جدی متهم به در بر داشتن مظاهر فاشيسم، نژادپرستی و تبعيض جنسی بوده است.
شاعری که داستان مینوشت
محمود کيانوش، نويسنده، شاعر، منتقد ادبی و مترجم ايرانی که تعدادی از آثار دی اچ لارنس را به فارسی برگردانده است، دربارهی لارنس می گويد: «او شاعری بود که داستان مینوشت؛ نقاشی بود که شعر میگفت و جامعهشناسی بود که میخواست آنچه را در جهان و انسان درمیيافت به شکلهای گوناگون بيان کند. شايد بتوانيم بگوييم که بعد از لارنس تا امروز انگلستان نويسندهای به قدرت فکری و زبانی او نداشته است. او با کلمات نقاشی میکرد و نثرش موسيقی خاصی داشت و تصويرها را زنده نشان میداد. لارنس میکوشيد که از طبيعت انسان و از انسان در طبيعت سخن بگويد و برای احساس انسان بيش از تعقل او ارزش قائل بود.»
دربارهی دی اچ لارنس
لارنس در طول زندگی نسبتاً کوتاهش (45 سال) آثار زيادی در قالب داستان، شعر و مقاله به رشتهی تحرير در آورد. جان وورتن استاد دانشگاه ناتينگهام و نويسندهی کتاب «دی اچ لارنس زندگی يک بيگانه»، لارنس را يک نويسندهی حرفهای میداند بدان معنا که او مجبور بود برخلاف بسياری از نويسندگان همدورهاش در آغاز قرن بيستم، مانند ويرجينيا وولف و جيمز جويس از راه نويسندگی ارتزاق کند.
زندگینامه
ديويد هربرت لارنس در روز يازدهم سپتامبر 1885 در شهر ايستوود ناتينگهامشاير در انگلستان به دنيا آمد. او چهارمين فرزند يک کارگر معدن معتاد به الکل بود. مادرش آموزگاری بود که از نظر تحصيلات بسيار بالاتر از پدرش بود. کودکی لارنس در فقر و اختلافات خانوادگی ميان پدر و مادرش گذشت. به تشويق مادرش به هنر و ادبيات علاقهمند شد. بسياری از شخصيتهای اصلی داستانهای لارنس برگرفته از شخصيت مادرش بوده است. شخصيت زنی تحصيلکرده، از طبقهای متوسط که همواره در تقابل و تضاد با شخصيت مرد از طبقهی کارگری جامعه است. در سال 1910 لارنس به مادرش که در حال احتضار بود با خورانيدن داروی خوابآور کمک کرد که مرگی آسان داشته باشد. اين بخشی از واقعيتی بود که سه سال بعد، لارنس آن را در رمان پسران و عشاق گنجانيد.
لارنس پس ازپايان تحصيلات مقدماتیاش در ناتينگهام، با بورسيهی تحصيلیای که به دست آورد، تحصيلاتش را در دانشگاه ناتينگهام ادامه داد. نخستين رمان او «طاووس سفيد» بود که در سن 27 سالگی آن را منتشر کرد.
او در 29 سالگی با زنی 35 ساله به نام فريدا ويکلی ازدواج کرد، اين ازدواج بر اثر فشارهای اقتصادی و همچنين رابطهی عاشقانه فريدا با سربازی ايتاليايی که پس از مرگ لارنس با او ازدواج کرد، چندان آرام و خوشايند نبود؛ ولی با اين حال اين زوج در دو دههی پايانی عمر لارنس به بسياری از کشورها سفر کردند. آنها در سال 1924 به شهر کوچکی در ايالت نيومکزيکوی آمريکا رفتند و مدتی را در آنجا گذراندند، جايی که لارنس مقالهی معروفی به نام «نيومکزيکو» را در آن به پايان برد.
لارنس در روز دوم مارس 1930 در فرانسه درگذشت و بنا به خواست خودش در زمان حياتش، جسدش را سوزاندند. اما بعدها فريدا، خاکستر باقيمانده از جسدش را به محلی که زمانی محل زندگیشان بود، منتقل کرد و آن را در بنای يادبودی که برای او ساخته شده بود، پخش کرد.
از روی آثار لارنس چند فيلم از جمله روباه ( مارک ريدل 1967) باکره و کولی ( کريستوفر مايلز) ساخته شد.
شعر «رمز» از دی اچ لارنس با ترجمهی محمود کيانوش
محمود کيانوش نخستين مترجم آثار لارنس به فارسی و معرفیکنندهی چندين شعر از او در ايران است. او داستانهای «زنی که گريخت»، «عشق در ميان کومههای يونجه»، «مردی که جزيرهها را دوست میداشت» و «عطر گلهای داوودی» لارنس را به فارسی برگرداننده است.
رمز
من اکنون سراپا جامی از بوسهام
همچون جامهايی که زنان نازکاندام مصری
برای عشرت يکی از خدايان پر میکردند.
من جام بوسهها را به سلامت تو برمیدارم
و از گوشههای پنهان معبدی
با نوازشهای وحشی، تو را به آوای بلند میخوانم.
و شور خواستن بر کنارهی سرخ روشن لبهای من میلغزد
و سرود درخشان
در تن سپيد و باريک من فرو میچکد.
و من در برابر محراب
جام لبالب را شادمانه پيش میآورم
و تورا میخوانم که خم شوی و آن را بنوشی،
ای متعال.
آه، مرا بنوش تا من همچون رمزی
در جام تو باشم
همچون شرابی که هنوز در شور مستی است،
همچنان پرتو افشان از شور مستی.
شرابهای آميخته و يگانهی تو و من
آن رمز مقدس را درمیيابند.
ارسال دیدگاه