کمتر کسی میتواند تصور کند که بسیاری از داستانهای «نجیب محفوظ»، تنها نویسندهی عربزبان برندهی نوبل ادبیات و متفکری که با آثار خود تأثیر بزرگی بر ادبیات عرب گذاشت، براساس شخصیتهایی واقعی نوشته شدهاند و بیشتر این کتابها، داستانهایی واقعی را روایت میکنند.
نجیب محفوظ در تعداد زیادی از آثارش، یا خود و یا همسایگان و همکاران و آشنایانش را موضوع قرار میداد و براساس آنها داستانها را مینوشت. اسماعیل عبدالوهاب در رمان «آینهها»، سعید مهران در رمان «دزد و سگها» ،احمد و کمال عبدالجواد و سلامة موسی در رمان «مستی»، احمد عاکف در رمان «خان خلیلی»، سعید الشیخ در رمان «کرنک» و محجوب عبدالدایم در رمان «قاهره مدرن» و حسین بدرالدین در رمان «سراب» از جمله افراد واقعیای هستند که محفوظ داستان زندگی آنان را با کمی تغییر روایت کرده است.
علاوه بر این افراد، شخصیتهای اول رمان «بچههای محلهی ما» خود نجیب محفوظ است.
به گزارش شبکهی الیوم السابع، برخی از این چهرهها پس از انتشار رمان متوجه این موضوع شدند و حتی نجیب را تهدید به قتل کردند، اما برخی دیگر هرگز نفهمیدند که این رمانها براساس شخصیت آنان نوشته شده است.
«حسین بدرالدین»، فارغالتحصیل رشتهی حقوق که از مشکلات جسمی رنج میبرد و با مادرش اختلافاتی داشت، یکی از این افراد است که پس از چاپ رمان «سراب» و افشای زندگی خصوصیاش، چندین بار تلاش کرد نجیب را به قتل برساند، نجیب هم مجبور شد تا آرامشدن اوضاع در گوشهای پنهان شود.
شخصیت «احمد عاکف» قهرمان رمان «خان خلیلی» براساس شخصیت یکی از همکاران نجیب و کسی که گمان میکرد از همهچیز اطلاع دارد، نوشته شد. او حتی پس از خواندن رمان هم متوجه نشد که احمد عاکف خود اوست. نجیب در اینباره میگوید: «او آنقدر داستان زندگی دروغینی را که برای خود ساخته بود، باور داشت که هرگز متوجه این موضوع نشد.»
از دیگر شخصیتهای واقعی که نجیب از آنها نوشت، «اسماعیل الشیخ» در داستان «آینهها» است که براساس داستان و سرنوشت فردی به نام «سعید کفراوی» نوشته شد. او در سال 1970 به اتهام پیوستن به جمعیت اخوانالمسلمین و دستداشتن در یک آتشسوزی دستگیر و 6 ماه زندانی شد.
سه شخصیت مهم رمان «مستی» هم افرادی حقیقیاند. در واقع «کمال احمد عبدالجواد» خود نویسنده است. محفوظ دربارهی این شخصیت میگوید: «او بحران روحی و شخصیتی را که درگیر آن بودم، روایت میکند.»
بعدها محفوظ در رمان «بچههای محلهی ما» زندگینامهی خود را به شکل کامل با شرح خلق و خوی افراد خانواده و حتی همسایهها، توصیف محلهای که در آن سکونت داشتند و قهوهخانهای که در ایام جوانی در آنجا رفتوآمد داشت، به نگارش درآورد.
در رمان «آینهها» هم «دکتر اسماعیل عبدالوهاب» در واقع همان «سید قطب»، متفکر بزرگی است که اولین نفری بود که از استعداد ادبی نجیب محفوظ نوشت. دکتر عبدالوهاب در داستان «آینهها» یک منتقد ادبی و دبیر تحریریه است که معتقد است قرآن باید اساس تمامی قوانین اجتماعی قرار گیرد و روابط مذهبی باید تمامی روابط قومی، ملی و عربی را از میان بردارد.
نجیب محفوظ متولد 1911 در قاهره، در طول 70 سال فعالیت ادبی خود بیش از 50 رمان، پنج نمایشنامه، 350 داستان کوتاه و دهها فیلمنامه را به نگارش درآورد و بسیاری از کارهای او در مصر و کشورهای دیگر مورد اقتباس تلویزیونی و سینمایی قرار گرفتهاند. او در سال 1988 توانست عنوان اولین نویسندهی عرب برندهی جایزهی نوبل ادبیات را کسب کند.
«گدا»، «کوچه مدق»، «خواب»، «جنایت»، «در گذر قصر»، «زیر سایبان»، «راه» و «وراجی روی نیل» از جمله کتابهایی هستند که تاکنون از وی به زبان فارسی منتشر شده است.
ارسال دیدگاه