فیلتر مقالات

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مقالات

نگاهی به زندگی و آثار نجیب محفوظ

نگاهی به زندگی و آثار نجیب محفوظ

نویسنده : محمدعلی علومی

نجیب محفوظ که به دلیل بیماری نتوانست در مراسم دریافت جایزه نوبل شرکت کند، در متنی که برای این مراسم ارسال کرد، خود را این‌گونه معرفی کرد: «من فرزند دو تمدنی هستم که در زمانی خاص در طول تاریخ با هم امتزاج شادمانه‌ای داشته‌اند. اولین تمدن که هفت هزار ساله است، تمدن مصری است؛ و دومین تمدن که هزاروچهارصد ساله است تمدن اسلامی است...» و در ادامه‌ی سخنش برای این که تمدن اسلامی را معرفی کند، این‌گونه می‌گوید: «برای معرفی تمدن اسلامی من در مورد نحوه‌ی ایجاد یک اتحاد بین همه‌ی بشریت برمبنای آزادی، برابری و بخشش تحت قیمومیت خدا صحبت نمی کنم، یا در مورد عظمت پیامبرش صحبت نمی‌کنم یا ... بلکه تنها به این نکته اشاره می‌کنم که در یک نبرد پیروزمندانه در مقابل بیزانتین، مسلمانان اسرای جنگی را با تعدادی کتاب در زمینه‌ی فلسفه، پزشکی و ریاضیات که بازمانده‌ی یونان باستان بود، مبادله کردند و این نکته را معرف روح انسانی می‌دانم.
نجیب محفوظ سال 1911 در قاهره دیده به جهان گشود. درسال 1935 از دانشگاه قاهره در رشته‌ی فلسفه فارغ‌التحصیل شد. نویسندگی را از سن 17 سالگی آغاز کرد و اولین رمان او سال 1939 منتشر شد.
رمان‌های سه‌گانه‌ی او درباره‌ی قاهره (Cairo trilogy) از کارهای معروف محفوظ است. این کتاب‌ها به ترتیب بینالقصرین (Palace Walk)، قصرالشوق (Palace of Desire) و السوکریه (Sugar Street) نام دارند. نام کتاب‌ها برگرفته از نام خیابان‌هایی در قاهره است که محفوظ کودکی و جوانی خود را در آن به سر برده است. محفوظ نوشتن این کتاب‌ها را در سال 1956 آغاز کرد. او رمان‌های سه‌گانه را از بهترین کارهای خود می‌داند.
مترجم کتاب بینالقصرین به فارسی، م. ح. پرندیان، داستان را حاوی پیام فلسفی می‌داند. پرندیان در پیشگفتاری که در ابتدای نسخه‌ی فارسی کتاب آمده، می‌گوید: «محفوظ در لایه‌هایی از جریان داستان و بیان حالات درونی اشخاص نظریات فلسفی خود را نسبت به جنبه‌های مثبت و محرک عقاید و اخلاق سنتی در زندگی افراد خانواده و در ارتباط فرد با جامعه و جریان‌های سیاسی به صورت ظریف بیان می‌کند؛ در عین این که تأثیرات منفی مذهب قشری و خالی از تفکر را که به نتایج غیراخلاقی و ضدانسانی می‌نجامد به طرق مختلف، از جمله طنز، به نقد می‌کشد. لذا این رمان یک داستان خالی از پیام فلسفی نیست». او این کتاب را در فارسی «گذر قصر» نام نهاده است.
محفوظ در آگوست سال 2006 در نتیجه‌ی حمله‌ی قلبی در بیمارستانی در قاهره از دنیا رفت. هرچند پیش از آن او از بیماری‌هایی مانند زخم معده، بیماری‌های کلیوی و قلبی رنج می‌برد. برای او مراسم تشییع نظامی -در حد مراسمی که برای رؤسای جمهور برگزار می‌شود، برگزار کردند.
در ادامه نگاهی به کتاب گذر قصر داریم. در تمجید از این کتاب مطالب فراوانی بیان شده است. به عنوان مثال کارشناس ادبی روزنامه ایندیپندنت، فیلیپ استوارت که مترجم برخی کتاب‌های محفوظ به انگلیسی هم بوده، معتقد است: «در ادبیات جهانی اثری نظیر گذر قصر به وجود نیامده است، همان‌طور که درباره‌ی بعضی کتاب‌های تولستوی، فلوبر و پروست نیز می‌توان همین نظر را متذکر شد.»

گذر قصر رمانی است که زندگی یک خانواده‌ی سنتی مصری را در فاصله سال‌های 1917 تا 1919 در قاهره به تصویر می‌کشد. شخصیت‌های اصلی داستان افراد این خانواده هستند. محفوظ داستان را با مادر خانواده، امینه، آغاز می‌کند. او که همیشه در خانه است کاملاً مطیع همسر خود است و وظیفه‌ی خود می‌داند که به همسرش بگوید: «نظر من همان نظر شماست. من از خودم هیچ نظری ندارم.» پدر خانواده یا همان السید احمد عبدالجواد که مغازه‌دار است شخصیتی دوگانه دارد. او در خانه سعی می‌کند همواره حرمت و برتری خود را حفظ کند و با ایجاد قوانین سختگیرانه و سنتی سعی در کنترل خانواده خود دارد. اعضای خانواده برای رهایی از خشم او معمولاً به دروغ‌های مصلحت‌آمیز پناه می‌برند و او را در جریان همه‌ی امور قرار نمی‌دهند. اگرچه او ظاهراً یک مسلمان متعهد است، ولی ابایی از عیاشی و هوسرانی ندارد. میهمانی‌های شبانه با دوستان نزدیک برنامه‌ی هر شب اوست و شب‌ها دیروقت به خانه برمی‌گردد. درعین حال او از خانواده‌اش توقع دارد که اخلاق را به صورت جدی‌تری اجرا کنند. برای او قابل تصور نیست که دختر و همسرانش بدون اجازه یا همراهی او از خانه خارج شوند. مثلاً هنگامی که امینه در غیاب همسرش تصمیم می‌گیرد به زیارتگاهی در نزدیک خانه‌شان که همواره آرزویش را داشت برود، یکی از فاجعه‌های داستان اتفاق می‌افتد. امینه در راه بازگشت از زیارتگاه تصادف می‌کند و در نتیجه همسرش از این ماجرا مطلع می‌شود. در ازای این بی‌آبرویی که امینه برای خانواده به بار آورده (به زعم همسرش)، السید احمد عبدالجواد او را به خانه‌ی مادرش می‌فرستد.
در این خانواده پنج فرزند وجود دارند. بزرگترین پسر، یاسین، حاصل ازدواج قبلی السید احمد است. یاسین مانند پدرش اهل هوسرانی است و هنگامی که از شخصیت پدرش در خارج از خانه آگاه می‌شود، خوشحال می‌شود؛ چون آن همان زندگی است که او به دنبالش بود. فهمی، پسر دوم خانواده دانشجوی حقوق و فردی متعهد و جدی و علاقه‌مند به سیاست است و بیش از همه درگیر مبارزات ملی‌گرایانه بر ضد استعمار انگلیس است و نهایتاً در این راه جان خود را از دست می‌دهد. کمال، پسر کوچک خانواده است که با رفتارهای کودکانه‌ی خود می‌تواند از شر بعضی سختگیری‌های پدر در امان باشد. خدیجه و عایشه دختران خانواده هستند. هنگامی که داستان آغاز می‌شود، خدیجه بیست ساله و عایشه شانزده ساله‌اند. عایشه زیبا و امکان بیشتری برای ازدواج دارد. یکی از مشکلات خانواده این است که خدیجه هنوز ازدواج نکرده و شایسته نیست که دختر کوچکتر اول ازدواج کند. هر چند نهایتاً این سنت به هم می‌خورد و عایشه زودتر ازدواج می‌کند.
دختران در انزوای کامل زندگی می‌کنند. آن‌ها به مدرسه نمی‌روند و نمی‌توانند در مکان‌های عمومی حاضر شوند. والدین آن‌ها مفتخرند که هیچ مردی دختران آن‌ها را ندیده است؛ چون در همان سنین کودکی مدرسه را ترک کردند. زندگی دختران کاملاً در خانه می‌گذرد و آن‌ها در کارهای خانه به مادرشان کمک می‌کنند و منتظر بزرگترین آرزویشان یعنی ازدواج‌اند. این در حالی است که خانواده‌های دیگر به دخترانشان اجازه می‌دهند که وارد جامعه شوند ولی در خانواده‌ی آن‌ها این امر قابل تصور نیست. مثلاً یاسین که ازدواج کرده، یک بار غروب با همسرش به بیرون می‌روند. این کار باعث خشم جواد می‌شود و این کار را باعث بی‌آبرویی خانواده می‌داند.
یاسین که با دختر یکی از دوستان السید احمد ازدواج کرده، زندگی خوبی ندارد. یاسین که فرد مسئولیت‌پذیری نیست از زندگی مشترک خسته شده است. او آدمی است که از خطاهای خود توبه نمی‌کند چون نگران است که دعاهایش اجابت شود و تبدیل به آدم زاهدی شود که علاقه‌ای به لذت‌بردن از زندگی ندارد و در آن صورت زندگی برای او بی‌معنی می‌شود. همسر او زینب در خانه‌ی پدری آزادی بیشتری داشت. اگرچه بعد از یک ماه زندگی در خانه السید احمد او هم مانند دیگر افراد خانواده مطیع شده بود، ولی نمی‌توانست هر چیزی را تحمل کند. رفتار یاسین برای او غیر قابل تحمل می‌شود .
در داستان نیروهای سرکش خارجی که شامل ائتلاف استرالیا و انگلیس‌اند همواره حضور دارند. نیروهای انگلیسی در مقابل در خانه‌ی جواد اردوگاه‌هایی تشکیل داده‌اند تا اعتراضاتی را که در سراسر قاهره گسترده شده، سرکوب کنند. هر چند همه‌ی افراد خانواده از انگلیسی‌ها بیزار هستند، ولی واکنش‌های متفاوتی نسبت به این قضیه دارند. مثلاً کمال با سربازان رابطه‌ی دوستی برقرار می‌کند اما دیگر اعضای خانواده از این سربازها در هراس‌اند. یاسین هم احتمالاً مانند بقیه‌ی مصری‌ها از انگلیسی‌ها بیزار است، ولی در درون برای آن‌ها احترام قائل است؛ طوری که تصور می‌کند آن‌ها تافته‌ی جدابافته از سایر بشریتند.
«گذر قصر» زندگی یک خانواده‌ی سنتی مصری را به تصویر می‌کشد. تمرکز داستان روی اعضای خانواده‌ی جواد است و شخصیت‌های دیگر مانند دختر همسایه، دوستان نزدیک السید احمد و غیره نقش اساسی ندارند. این تمرکز به گونه‌ای است که حتی وقتی دختران از خانه می‌روند، شخصیت‌های ثانویه پیدا می‌کنند. نقش هر کدام از اعضای خانواده به‌خوبی ایجاد شده است. کمال که دنیا را از زاویه‌ی یک کودک می‌بیند، یاسین که به فکر عیاشی است، فهمی که اهل سیاست است و... .
این خانواده به‌خوبی توسط محفوظ ارائه شده است، هر چند تصور این که همه خانواده تا حد زیادی مطیع اویند سخت است. گذر قصر داستانی نیست که در آن وقایع زیادی به سرعت اتفاق بیفتند. داستان به آرامی جریان دارد و تصویر خوبی از یک جامعه‌ی در حال تغییر در آن ارائه می‌شود.

آثار دیگری که از نجیب محفوظ ترجمه شده‌اند، عبارتند از:
• مصر القدیمة/ مصر باستان/ ۱۹۳۲
• همس الجنون/ نجوای دیوانگی/ ۱۹۳۸
• عبث الأقدار/ شوخی سرنوشت/ ۱۹۳۹
• رادوبیس/ رادوبیس، دلداده فرعون/ ۱۹۴۳
• کفاح طیبة/ جنگ طیبه/ ۱۹۴۴
• خان الخلیلی/ خان خلیلی/ ۱۹۴۵
• القاهرة الجدیدة/ قاهره مدرن/ ۱۹۴۶
• زقاق المدق/ کوچه‌ی مدق/ ۱۹۴۷
• السراب/ سراب/ ۱۹۴۹
• بدایة ونهایة/ آغاز و انجام/ ۱۹۵۱
• ثلاثیة القاهرة/ سه داستان از قاهره
• بین القصرین/ میان دو کاخ/ ۱۹۵۶
• قصر الشوق/ کاخ آرزو/ ۱۹۵۷
• السکریة/ مستی/ ۱۹۵۷
• اولاد حارتنا/ بچه‌های محله‌ی ما/ ۱۹۵۹
• لیلة القدر/ شب قدر/ ۱۹۵۹
• اللص والکلاب/ دزد و سگ‌ها/ ۱۹۶۱
• السمان و الخریف/ بلدرچین و پاییز/ ۱۹۶۲
• دنیاالله/ دنیای خدا/ ۱۹۶۲
• الطریق/ راه/ ۱۹۶۴
• الشحاذ/ گدا/ ۱۹۶۵
• بیت سیء السمعة/ ۱۹۶۵
• ثرثرة فوق‌النیل/ شناور بر روی نیل/ ۱۹۶۶
• میرامار/ میرامار/ ۱۹۶۷
• خمارة القط الأسود/ شراب‌خوار میکده‌ی گربه سیاه/ ۱۹۶۹
• تحت المظلة/ زیر خیمه/ ۱۹۶۹
• شهر العسل/ ماه عسل/ ۱۹۷۱
• المرایا/ آیینه‌ها/ ۱۹۷۱
• حکایة بلا بدایة ولا نهایة/ داستانی بدون آغاز و پایان/ ۱۹۷۱
• الجریمة/ جنایت/ ۱۹۷۳
• الحب تحت المطر/ عشق در باران/ ۱۹۷۳
• الکرنک/ کرنک/ ۱۹۷۴
• حکایات حارتنا/ بچه‌های محله ما/ ۱۹۷۵
• قلب‌اللیل/ شب‌گرد/ ۱۹۷۵
• حضرة المحترم/ آقای محترم (حضرت والا)/ ۱۹۷۵
• ملحمة الحرافیش/ فتنه‌ی حرافیش/ ۱۹۷۷
• الشیطان یعظ/ موعظه‌ی شیطان/ ۱۹۷۹
• الحب فوق هضبة الهرم/ عشق بر روی آستانه‌ی هرم/ ۱۹۷۹
• عصر الحب/ زمان دوستی/ ۱۹۸۰
• أفراح القبة/ در اوج شادی/ ۱۹۸۱
• لیالی ألف لیلة ولیلة/ شب‌های هزارویک شب/ ۱۹۸۲
• الباقی من الزمن ساعة/ یک ساعت باقی مانده/ ۱۹۸۲
• رأیت فیما یری النائم/ ۱۹۸۲
• أمام العرش/ پیشوای آسمان/ ۱۹۸۳
• رحلة ابن فطوطة/ سفر ابن فطوطه / ۱۹۸۳
• التنظیم السری/ تنظیم سری/ ۱۹۸۴
• العائش فی الحقیقة/ ۱۹۸۵
• یوم مقتل الزعیم/ روزی که بزرگ قوم کشته شد/ ۱۹۸۵
• حدیث الصباح والمساء/ حکایت روز و شب/ ۱۹۸۷
• صباح الورد/صبح گل سرخ/ ۱۹۸۷
• الفجر الکاذب/ فجر اول/ ۱۹۸۸
• قشتمر/ ۱۹۸۸
• أحلام فترة النقاهة/ رؤیای دوران بهبودی/ ۲۰۰۴

  • مذهبی
  • کتاب
  • داستان
  • نقد و بررسی
  • مرور آثار
  • نویسنده