گفتگو با کارل گوستاو یونگ 1955
مدت زمان مطالعه : 2 دقیقه
این مصاحبه بخشی از فیلم مستند «رودرو با یونگ» است که به مصاحبه با یونگ درباره ایدهها و احوالاتش میپردازد.
چه شد پزشک شدید؟
در ابتدا یک تصمیم فرصتطلبانه بود. خودم دلم میخواست باستانشناس شوم. اما پول این کار را نداشتم. ستارهشناسی، مصر باستان و علوم جانوری را هم دوست داشتم. در ابتدای تحصیلم، در یک گروه آکادمیک علوم طبیعی عضو شدم. اما بعدا متوجه شدم که ادامهی این راه، من را به یک استاد دانشگاه تبدیل خواهد کرد. به نظرم نمیرسید که در این راه بتوانم از این مقطع فراتر روم. ما هیچ پولی نداشتیم و بعد دیدم این نتیجه (استاد دانشگاه شدن)، خواستههای من را برآورده نمیکند. من فقط به دنبال تدریس و آموزش دادن نبودم. پدربزرگم یک پزشک بود. من میدانستم که اگر وارد پزشکی بشوم، مطالعهی علوم طبیعی هم برای من امکانپذیر خواهد شد. پزشک، راههای شغلی بیشتری دارد.
من عملاً درسهای دانشگاهیام را تمام کرده بودم ولی هنوز نمیدانستم هدف شغلیام چیست. فرصت خوبی داشتم که کار یکی از استادانم را دنبال کنم. به او یک شغل جدید در مونیخ داده شده بود و از من خواست که دستیار او شوم. در همین زمان بود که برای امتحان نهایی درس میخواندم و آماده میشدم و بین کتابهایم، یک کتاب روانپزشکی، نظرم را جلب کرد. اول اهمیتی به این موضوع نمیدادم؛ برای این که استادم علاقهی چندانی به این موضوع نداشت. من فقط مقدمهی آن کتاب را خواندم که در آن مطالبی در مورد اختلال روانی روانی به عنوان یک عامل در عدم تعادل در شخصیت نوشته بود. این جمله کار خودش را کرد. در همان لحظه دیدم و فهمیدم که باید یک روانپزشک شوم. در آن لحظه قلب من، دیوانهوار به تپش افتاده بود. من همیشه در کنار پزشکی و علوم طبیعی، تاریخ فلسفه و موضوعات مربوط به آن را هم مطالعه میکردم. احساس من این بود که در آن لحظه، دو جریان درونی در وجود من، داشتند به هم میپیوستند.
آیا فروید هیچوقت شخصیت شما را آنالیز کرد؟
بله. البته. من خیلی از خوابهایم را نوشته بودم و به او تحویل دادم، او هم همچنین.
پس او هم خوابهایش را برای شما تعریف میکرد؟
بله. همینطور است.
شما یادتان هست که در آن زمان، خصوصیات ویژهی خوابهای فروید چه چیزهایی بودند؟
این سوال زیادی خصوصیست. این جا موضوع حفظ رازهای حرفهای مطرح است.
ولی فروید مدتی است که فوت کرده است
بله. همینطور است. ولی عزت و احترام او پس از مرگش نیز پابرجاست.
ارسال دیدگاه