گفتوگو با جمع نویسندگان 1394
مدت زمان مطالعه : 7 دقیقه
در جریان برگزاری دومین نمایشگاه تخصصی کتابهای ادبی در تهران، از یک عمر فعالیت فرهنگی «احمد پوری» تجلیل شد.
در بخش نخست این مراسم که عصر روز چهارشنبه 20 خردادماه در کانون ادبیات ایران و در قالب سلسله نشستهای ادبی بوطیقا برگزار شد، تعدادی از شاعران از سراسر کشور، به دعوت حامد ابراهیمپور در جایگاه قرار گرفتند و به خوانش شعرهایی از کتابهایشان که در نمایشگاه یادشده عرضه شده بود و نیز آثار جدید خود پرداختند.
در بخش دوم این مراسم که با حضور عباس مخبر - مترجم و اسطورهشناس -، اسدالله امرایی - مترجم - و حسن کیاییان - مدیر نشر چشمه - برگزار شد، ضمن تجلیل از یک عمر دستاورد ادبی احمد پوری در حوزه ترجمه شعر، درباره وجوه مختلف شخصیت ادبی و اخلاقی این مترجم و نویسنده پیشکسوت سخن گفته شد.
در ابتدای این بخش، علیرضا بهرامی بهعنوان مجری به اهمیت شخصیتهایی که دست به تولید محتوا میزنند اشاره و اظهار کرد: وقتی ما برنامههای ادبی و فرهنگی را برگزار میکنیم همواره در پس ذهنمان به این فکر میکنیم که چگونه فرصتی فراهم کنیم تا از بزرگانی که ترجمه و تألیف آثار ادبی را به جامعه تقدیم کردهاند، تجلیل کنیم. درباره تجلیل از آقای پوری نیز با این نگاه و رویکرد که ایشان شخصیت نجیب و آرامی دارند، دست به این انتخاب زدیم. چون معمولاً کسانی که شخصیت آرام و نجیبی دارند، اصیل هستند و اتفاقاً چون اصالتشان بیشتر است به تبلیغات هم کمتر احتیاج دارند، اما همین افراد تأثیرات بیشتری بر جامعه میگذارند.
او سپس به آثار متعدد احمد پوری در حوزه ترجمه شعر شاعران مهم دنیا اشاره کرد و سپس بخشی از زندگینامه احمد پوری را خواند.
بهرامی با اشاره به اینکه آثار منتشرشده از پوری را شعر ترجمه میداند نه ترجمه شعر، گفت:
علاوه برا این ویژگی نباید از دیگر خصوصیات مفید آقای پوری از جمله آموزش ترجمه به دیگران غافل بود.
سپس اسدالله امرایی - مترجم - در سخنانی با ابراز خوشحالی از برگزاری چنین مراسمی، درباره شخصیت احمد پوری گفت:
زبانم از سخن گفتن درباره آقای پوری قاصر است. من برای چند نفر ارادت خاصی قائلم که یکی از آنها آقای پوری و دیگری آقای کیاییان است. این افراد کسانی هستند که به گردن آدمیت حق دارند و این، سخنی اغراقآمیز نیست.
این مترجم با اشاره به وجود تبع شاعری در احمد پوری، اظهار کرد:
همین روحیه شاعرانه آقای پوری باعث شده که بتواند شعرهایی را که قصد ترجمه آنها را دارد، ابتدا درک کند و بعد آنها را به فارسی برگرداند، چون تقریباً همه میدانند که برگرداندن شعر از زبان اصلی به همان صورت به زبان مقصد تقریباً غیرممکن است، اما آقای پوری به دلیل روحیه شاعرانه و احاطهاش بر زبان مقصد، شعر را مثل موم در دستش میگیرد و آن را به زبان فارسی برمیگرداند. او این کار را آنچنان خوب انجام میدهد که وقتی شعر را میخوانیم، فکر میکنیم شعر دوباره بازآفرینی شده است.
او به ترجمههای موفق شعر شاعران مطرح دنیا توسط احمد پوری اشاره کرد و گفت:
پوری شعرهای این شاعران بلندآوازه را بسیار دلنشین ترجمه کرده است و از این نظر، اگر بخواهم او را با فرد دیگری در زمینه بازآفرینی شعر مقایسه کنم آن فرد احمد شاملو است. کارنامه احمد پوری نیز نشان میدهد که او چه کار کرده است. خود من بارها شاهد بودهام که کسانی که برای خریدن کتاب به کتابفروشیها میآمدند به شاعر کاری نداشتهاند، بلکه میپرسیدند ترجمه این شعرها را چه کسی انجام داده است؟ بنابراین معتقدم افرادی که بتوانند اعتماد مخاطب را تا این حد جلب کنند، بسیار کم هستند که پوری این کار را انجام داده است.
امرایی در ادامه، گریزی به موضوعاتی که حول و حوش بازار نشر و رابطه بین مؤلف، مترجم و ناشر میگذرد، زد و گفت:
برخی افراد، از وانفسای وضعیت شعر و انتشار کتاب و مافیای نشر حرف میزنند، اما باید بگویم در طول مدت فعالیتم در حوزه کتاب با ناشران زیادی سروکار داشتهام و اساساً یکی از تفریحات من گشت زدن در کتابفروشیهاست. میدانم که ناشر برای یک کتاب باید سرمایهگذاری کند، آن را از گیر و گرفتاریهای ممیزی خارج کند، کتاب را به چاپ برساند و در این شرایط نابسامان، کتاب را منتشر کند و سپس برای پخش بفرستد. این روند حدود یک سال طول میکشد و در این مدت، بازگشت سرمایه او بیش از یک سال به طول میانجامد. بنابراین نمیدانم این چه نوع مافیایی است که روی ورق و کاغذ سرمایهگذاری میکند؟ به همین خاطر فکر میکنم کار نشر چیزی جز عشق و علاقه نیست و گفتن وجود مافیای نشر و پخش تقریباً یک شوخی است.
او سپس درباره کیفیت ترجمههای شعر توسط احمد پوری اظهار کرد:
قبل از اینکه آقای پوری را بشناسم، وقتی شعرهایی را که او ترجمه کرده بود میخواندم فکر میکردم باید در پس این شعرها یک چهره آرام حضور داشته باشد، برای اینکه کلام در این شعرها نرم است و این کار به روح آرامی نیاز دارد.
با خواندن آثاری که آقای پوری ترجمه کرده ما با دنیاهای دیگری مانند دنیای ناظم حکمت، نرودا و رنجهای شاعری مانند آنا آخماتوا آشنا میشویم. اینها برای این است که راه را به شاعران و نویسندگان ما نشان بدهد تا آنها درجا نزنند. برای اینکه حس کنند هیچ کتابی تا آخر در کشو نمیماند. تنها چیزی که باعث میشود این راه تغییر کند خواندن از همین عشقها و رنجهای شاعرانی مانند نرودا و ناظم حکمت است.
او با بیان اینکه فکر میکنم یکی از علتهایی که امروز از پوری تجلیل میشود این است که او شاعرانی را به ما معرفی کرده که برای نسل آینده شعر ما راهنما هستند، افزود:
از آقای پوری عشق به زندگی، ادبیات و دوست داشتن ادیبان را آموختهام و در 20 سالی که با او آشنا هستم، هیچگاه ندیدهام از توفیق کسی یا همکاری، ناراحت و از ناراحتی دیگران شاد شود.
وی به مشکل شمارگان پایین کتاب شعر در جامعه نیز اشاره کرد و گفت:
از دوستان شاعر خواهش میکنم که کتابهای همدیگر را بخوانند. طبق آمار خانه کتاب در حال حاضر ما چیزی حدود 25 هزار شاعر داریم که بیش از سه کتاب شعر از آنها چاپ شده است. اگر همین 25 هزار نفر کتابهای همدیگر را بخرند تیراژ کتابها باید 25 هزار نسخه باشد نه 500 نسخه.
بخش دیگری از این نشست به سخنان حسن کیاییان که بسیاری از آثار احمد پوری را در نشر چشمه به چاپ رسانده است، اختصاص داشت.
مدیر نشر چشمه نیز ابتدا درباره ارتباط کار نشر با مترجم و مؤلف گفت:
فکر میکنم ما بر سر سفره آماده اهل قلم مینشینیم و فکر میکنیم بعد از تکثیر و انتشار کتابهای آنها در این کتابها ما هم سهیم هستیم، چون ما هم حرفهایمان را در این کتابها میزنیم.
کیاییان ادامه داد: متأسفانه خیلی وقتها بین ناشران و نویسندگان ما بهخاطر مسائل مادی، آن تفاهمی که باید، وجود ندارد. با این حال خیلی از مولفان زمانی که بهطور خصوصی با ناشران صحبت میکنند از رضایتشان میگویند؛ اما این موضوع را ثبت نمیکنند. اسدالله امرایی جزو معدود اهالی قلمی است که اظهارنظرهایش درباره ناشران را ثبت کرده است؛ اما متأسفانه به یاد دارم دوست اهل قلمی گفته بود ناشر خوب ناشر مرده است! امیدوارم روزی روابط آنقدر شفاف باشد و وضعیت کتاب از نظر شمارگان بهخاطر استقبال از کتاب بهتر شود تا این صحبتهای حاشیهای از بین برود.
صحبت کردن درباره او برایم کار سختی است. برای اینکه در طول این سالها وجوهی از شخصیت او را دیدهام که شاید دیگران آنها را ندیده باشند. باید بگویم مترجم، شاعر و دوست، سه وجهی است که از شخصیت احمد پوری سراغ دارم و به نوعی با این سه وجه زندگی کردهام.
او به اولین همکاری خود با احمد پوری در حوزه ترجمه و هوش بالای او در زمینه انتخاب آثار برای ترجمه اشاره کرد و گفت:
سالهای بعد از جنگ، مردم از تبعات جنگ خسته بودند. در آن زمان، زمینه اجتماعی و فرهنگی برای گرایش به حوزه ادبیات بیشتر از گذشته بود و فکر میکنم انتخابهای آقای پوری نشان از شناخت و میزان بالای هوش او داشت، آن هم در آن سالهایی که بستر این کار فراهم بود. آقای پوری در این وضعیت دست به ترجمه آثار شعرهای عاشقانه شاعران مطرح جهان زد و خوشبختانه چهره عاطفی، انسانی و جذاب شاعرانی را که ما بیشتر وجهه سیاسی آنها را در نظر داشتیم، به ما نشان داد. حتی در اوایل کار، وقتی ما این آثار را منتشر میکردیم، بسیاری از دوستان به ما انتقاد کردند که از شما بعید است که شعر عاشقانه منتشر کنید؛ اما الان از این کار پشیمان نیستیم، چون معتقدیم عشق جزو مهمی از زندگی همه انسانهاست. شاید به همین خاطر است که کتاب «هوا را از من بگیر، خندهات را نه» تا به حال 25 بار تجدید چاپ شده است و من فکر میکنم ترجمهی هیچ مجموعه شعر دیگری در ایران، به این حد از استقبال نمیرسد.
دانش، آشنایی و تسلط به زبان مبدأ و آشنایی با زبان مقصد از دلایل موفقیت کار آقای پوری است. او با وجود دو زبانه بودن، بسیار راحت، سلیس و خوب شعرها را ترجمه کرده و در قالب زبان شیوای فارسی ریخته است. این کار، هنرمندی و دود چراغ خوردن میخواهد.
او سپس به ضرورت بازخوانی آثار توسط نویسندگان و شاعران اشاره و اظهار کرد:
جایی خواندم که ارنست همینگوی یکی از کتابهایش را 48 بار بازخوانی کرده است. زمانی هم که آقای دولتآبادی کتاب «روزگار سپریشده مردم سالخورده» را برای چاپ ارائه کردند به من گفتند که این کتاب را 11 بار رونویسی کردهام. حالا توصیهام به جوانترها این است که به این وجوه کاری پیشکسوتان بیشتر توجه کنند.
کیاییان دربارهی دلایل موفقیت احمد پوری هم گفت:
چیزی که پوری را موفق کرد، تعیین تکلیفی بود که با شعر داشت. چون در ترجمه شعر، دو رویکرد متفاوت وجود دارد؛ برخی معتقد به ترجمه شعر هستند و برخی منکر آن میشوند، اما احمد پوری با این فکر که بعضی شعرها قابل ترجمه هستند و بعضی دیگر نه، این درایت را داشت تا انتخابهایی داشته باشد که قابلیت ترجمه شدن را داشته باشد و این به هوش و نبوغ پوری برمیگردد.
وی به برخی مشکلات برای چاپ و گرفتن مجوز نشر برخی از آثار احمد پوری اشاره کرد، گفت:
حتی با وجود متوقف شدن چاپ برخی کتابهای آقای پوری در مقاطعی، با این حال کتابهایش چاپهای متعددی شده است.
کیاییان سپس به زمینه نویسندگی در احمد پوری اشاره و بیان کرد:
وقتی ایشان کتاب «دو قدم این ور خطر» را نوشت من برای چاپ آن مردد نبودم، اما استقبال زیاد از آثار ترجمهای او باعث شده بود توقع ما بالا برود؛ اما چون کسی او را بهعنوان داستاننویس نمیشناخت ما با کمی ترس و لرز و دو دلی این کتاب را چاپ کردیم، ولی همین کتاب با چنان استقبالی مواجه شد که تا به حال هشت بار تجدید چاپ شده است و من اظهار نظرهای شگفتانگیزی درباره آن شنیدهام. ایشان آثار دیگری نیز در حوزه ادبیات داستانی نوشتهاند که متأسفانه مجوز نگرفته است.
او همچنین با اشاره به جایگاه بالای احمد پوری در حوزه ترجمه شعر، گفت:
قرار است برای ساخت فیلم مستندی از احمد شاملو، تعدادی از شعرهای او ترجمه شود. خانم آیدا سرکیسیان همسر احمد شاملو وسواس زیادی سر این قضیه دارد و صحبتهای جمعی از دوستان ما برای فردی که بتواند ترجمه این آثار را برعهده بگیرد هم پس از مدتی به جایی نرسید، اما خود خانم آیدا بهطور مشخص تأکید کرده که این ترجمهها را آقای پوری انجام دهد. این نشان میدهد که احمد پوری موقعیت تثبیتشدهای در حوزه ترجمه شعر دارد.
احمد پوری برای من فقط یک معلم و صاحب قلم نیست. من قبل از چاپ کتابهایشان با او دوستی و ارتباط خانوادگی داشتم. با او سفرهای بسیاری رفتم و پس از این سالها مطمئن شدم که آقای پوری همینی است که شما هم میبینید. او کاملاً خودش است آن هم در جامعهای که متأسفانه خیلی از آدمهایش به اختیار یا به ناچار، نقاب بر چهره دارند. در چنین جامعهای بودن آدمهایی که خودشان هستند میتواند جامعه را نگه دارد. معتقدم اگر جوامعی مثل جامعه ما که از 2000 سال پیش تا الان با مصائب و مشکلات زیادی دست به گریبان بوده، هنوز استوار است بهخاطر بودن امثال آقای پوری و امرایی است.
اخیراً دیدهام که همکارانم کتابهایشان را در تیراژ 150 نسخه چاپ کردهاند که این برای جامعه ما واقعاً غمانگیز است؛ اما به هر حال امیدوارم وضعیت نشر بهتر شود. هرچند تا حدودی این اتفاق رخ داده است مخصوصاً اینکه تعداد ناشران شعر هم زیاد شده که جای خوشحالی دارد.
در ادامه عباس مخبر - مترجم - نیز در سخنانی اظهار کرد:
من معمولاً به خاطر دور بودنم از مرکز شهر در برنامههای فرهنگی شرکت نمیکنم، اما امروز به این مراسم آمدم تا رازی را درباره احمد پوری فاش کنم و آن این است که احمد پوری صدایی ملکوتی دارد و نمیدانم چرا با داشتن این صدای ملکوتی به سمت ترجمه رفته است.
او که سخنان خود را با کمی مزاح بیان میکرد، گفت:
برخلاف آقای کیاییان، معتقدم احمد پوری آدم باهوشی نیست وگرنه باید خواننده میشد!
مخبر سپس به رویکردهای متفاوت نظری در سطح جهان در حوزه ترجمه اشاره کرد و گفت:
برخی معتقدند ترجمه باید روان و خوشآهنگ باشد. رویکرد دیگر این است که ترجمه باید رنگ و بوی زبان مبدأ را داشته باشد، گرایشی که در کشورهای آنگولا ساکسون مرسوم است و در ایران هم همین گرایش به سمت ترجمه روان را ترجیح میدهند؛ اما عدهای به این موضوع انتقاد دارند و میگویند این کار سرکوب کردن تفاوتهای زبانی است. در اینجا مترجم وارد جنگ و چالشی بین دو زبان میشود و مدام باید بین این دو زبان رفت و آمد کند. به نظر من مترجمان خوب ضمن اینکه گرایش غالبشان به روانی زبان است، اما نباید کاملاً فرهنگ زبانی مبدأ را از بین ببرند. نامریی ترجمه کردن نیز یکی از حُسنهای مترجمان برشمرده میشود که این موضوع هم از نظر من کمی ایراد دارد.
احمد پوری در طول این سالها بسیار سنجیده و لاکپشتوار آموخته و بهترین کارهای ترجمه شعرهای زبان فارسی را انجام داده است. ترجمههایی که تفاوت لحن در آنها مشهود است. در طول این سالها هر جا رفته، کاری انجام داده و تدریس کرده است که اینها کار کمی نیست. مخصوصاً اینکه در تمام این سالها با گرفتاریهای اجتماعی و بیماری جسمی دست به گریبان بوده است.
سپس نوبت به احمد پوری رسید تا او نیز با ابراز خوشحالی از حضور در این مراسم، سخنانی کوتاه بیان کند و شعر بخواند.
پوری با بیان اینکه بسیاری از این نوازشهایی را که امروز در مورد من انجام شد، به حساب محبت دوستان میگذارم، درباره حسن کیاییان گفت:
کاش آقای کیاییان اینجا نبود تا من راحتتر درباره او سخن میگفتم، چون من اگر تا به حال موفقیتی داشتهام مدیون نشر چشمه هستم، نه حتی آقای کیاییان. زمانی که من تازهکار بودم، آقای کیاییان از من کاری قبول کرد، کتاب را به چاپ رساند و بعد پذیرفت که عاشقانههای شعر جهان را چاپ کند و این کارها با نهایت آرامش چاپ شدند و همواره هم ایشان پشت این کار ایستاد.
وی سپس درباره اینکه چرا تا به حال جایزه ادبی به او اختصاص نگرفته است، بیان کرد:
یکبار دوستی به من گفت، تعجب میکنم که چرا تا به حال یکی از جایزههای ادبی معتبر که تا چند سال پیش برگزار میشد، به رمانی از من اختصاص نیافته است؟ من یک لحظه فکر کردم که چرا تا به حال جایزه ادبی نگرفتهام؟ بعد به این نتیجه رسیدم و گفتم جایزهای که من گرفتهام در حد جایزه نوبل است و آن جایزه، بازخوردهایی است که از مردم در قبال کتابهایم گرفتهام. جایزه من ابراز لطفهایی است که دوستان و مخاطبانم به شکلهای مختلف به من دارند و هر روز مثل باران بر سرم میبارد. از همه کسانی که با این کار من را تشویق کردهاند، تشکر میکنم.
این صحبت عباس مخبر که گفت ترجمههایم لحن متفاوتی دارند، بهترین تعریف از من بود.
پوری در پایان سخنانش، قطعه شعرهایی از پابلو نرودا، ناظم حکمت و دیگر شاعرانی که شعرشان را ترجمه کرده است، برای حاضران خواند.
در پایان نیز با حضور عباس مخبر (مترجم)، اسدالله امرایی (مترجم)، هادی سعیدی کیاسری (مدیر کانون ادبیات ایران)، حسن کیاییان (مدیر نشر چشمه)، حامد ابراهیمپور (شاعر) و علیرضا بهرامی (شاعر) به پاس یک عمر دستاورد ادبی، از احمد پوری تجلیل شد.
نشرهای مروارید، نگاه، آرادمان، نگیما، شانی، فصل پنجم، داستان، آسا و مایا - علاوه بر مولفان نشرهای مختلف دیگر - ازجمله مراکز نشر شرکتکننده در این مراسم بودند که با بیش از 400 عنوان کتاب شعر، داستان، ترجمه و پژوهش، در دومین نمایشگاه تخصصی کتابهای ادبی حضور یافتند.
ارسال دیدگاه