گفتوگو با جمعی از نویسندگان 1391
مدت زمان مطالعه : 7 دقیقه
#ضیاء_موحد در جشن تولد خود همانطور که دوستانش در توصیف او چند بار اشاره کردند، جمع اضداد بود. او با وجود ظاهر و لحن خشک و رسمیاش، جشن تولد خود را با شوخی و نقل لطیفهها و داستانهای متعدد همراه کرد.
ضیاء موحد در جشن تولد خود همانطور که دوستانش در توصیف او چند بار اشاره کردند، جمع اضداد بود. او با وجود ظاهر و لحن خشک و رسمیاش، جشن تولد خود را با شوخی و نقل لطیفهها و داستانهای متعدد همراه کرد.
البته موحد مثل همیشه از بیان انتقادهای تندش خودداری نکرد؛ هرچند اینبار به اندازهی همیشه صریح نبود و به کنایه زدن به کسانی که به گفتهی او، به اهل ادبیات اهانت میکنند، اکتفا کرد.
در ابتدای جشن تولد 70سالگی ضیاء موحد که شامگاه 10 دیماه با عنوان «گلگشت» در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، علیاصغر محمدخانی - معاون فرهنگی شهر کتاب - پس از تبریک گفتن به مناسبت تولد ضیاء موحد و خواندن شعر «گلگشت» این شاعر، گفت: دکتر موحد برای اهل ادب و فلسفه چهرهای شناختهشده است. ایشان متولد 12 دیماه 1321 در اصفهان و دارای درجه کارشناسی ارشد فیزیک و دکترای فلسفه هستند.
محمدخانی سپس ادامه داد:
آثار دکتر موحد را میتوان به چند بخش تقسیم کرد. کتابهای ایشان در حوزه فلسفه و منطق، «مهارتهای منطق جدید از ارسطو تا گودل»، «منطق موجهات»، «واژگان توصیفی منطق» و «درآمدی بر منطق جدید» است.
کارهای ایشان در حوزه ادبیات خلاقه نیز پنج مجموعه شعر با نامهای «بر آبهای مرده مروارید»، «غرابهای سپید»، «مشتی نور سرد»، «نردبان اندر بیابان»، «آوازهای آبی» و «گزیده اشعار» است. آثار ایشان در حوزه پژوهش ادبی نیز عبارتاند از: «دیروز و امروز شعر فارسی»، «البته واضح و مبرهن است که »، «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر»، «شعر و شناخت» و «تکنگاری درباره سعدی». دو کتاب «منتقدان فرهنگ» و «نظریه ادبیات» هم از ترجمههای ایشان است.
محمدخانی گفت:
چندین مقاله تحقیقی هم در حوزه ادبیات و فلسفه به زبانهای فارسی و انگلیسی از ایشان منتشر شده و کتابهای «درآمدی بر منطق جدید»، «منطق موجهات» و «نظریه ادبیات» ایشان کتاب برگزیده سال هستند. یک بار هم کتاب شعر ایشان کتاب تشویقی کتاب سال بوده است.
علیاصغر محمدخانی سپس درباره شخصیت ضیاء موحد اظهار کرد:
چند نکته از ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی ایشان همیشه برای من درسآموز بوده است. دکتر موحد کمگوی و گزیدهگوی، دقیق و نکتهسنج هستند و از تکرار پرهیز میکنند. ذهن منطقی و ذوق ادبی را با هم یکجا جمع کردهاند. ظاهر جدی و غیرمنعطف دارند که من آن را به منطق تشبیه میکنم، اما وقتی وارد دنیای درونی او میشوید، به دنیای شعر، ادبیات، دوستی و صداقت میرسید.
رعایت انصاف و صریحگویی، ویژگی دیگر دکتر موحد است. نقدها و گفتوگوهای ایشان درباره بزرگان معاصر ما از جمله جلال، اخوان، ابتهاج، حسابی و دیگران همیشه بحثبرانگیز بوده است. ایشان عقیدهشان را صریح بیان میکنند و برای سخنانشان استدلال دارند و به ما میآموزند که درباره بزرگان معاصرمان مطلقاندیش نباشیم. در این زمانه که نقد جدی باعث کدورت میشود، سالها شاهد رنجشهایی بودهام که از نقدهای ایشان رخ داده است، اما هیچ کدام باعث نشده که ایشان از مواضع علمی خود کوتاه بیایند. تنها میکوشند کمتر رنجش پیش بیاید.
معاون فرهنگی شهر کتاب گفت:
یکی دیگر از ویژگیهای دکتر موحد، طبع بلند ایشان در موقعیتهای مختلف است. دیگر اینکه عهد دوستی را به خوبی پاس میدارند. در تلاطمهای مختلف همیشه نگران جوانان و به فکر کمک به آنها هستند. دعا میکنیم سالهای سال دکتر موحد سالم و پرکار باشند و همواره نامشان پاینده باشد.
در ادامه این مراسم، محمدعلی موحد با اشاره به مراسمی که چندی پیش در شهر کتاب برای او برگزار شده بود، گفت:
درباره من کاملاً روشن بود که آن مراسم کوششی جوانمردانه در جهت تقویت روحیه من بود. اما مراسم امروز در زمانی برای آقای دکتر موحد برگزار میشود که ایشان در کمال استقامت و سلامت و خوش و خرم و سرسبز هستند که تا باد چنین بادا! انجام مراسم برای ضیاء موحد به معنای گردن نهادن در برابر جوانی سرفراز است، اما در ضمن هشداری هم هست. تذکر به گذشت زمان در آثار سعدی که شاعر مورد علاقه دکتر موحد است، بسیار آشکار است.
این #مولانا و #شمسشناس سپس شعرهایی خطاب به خود دکتر موحد و دوستدارانش خواند و گفت:
چند نفر میتوانند شعر و فلسفه را یکجا جمع کنند؟ این کار همانقدر دشوار است که مأموریت کوفی عنان و اخضر ابراهیمی در آشتی ایجاد کردن در جهان امروز. فلسفه و شعر مثل دو هوو هستند. این حکیمالشعرا این دو را یکجا جمع کرده است.
در بخش دیگری از این مراسم، #منوچهر_بدیعی گفت:
من شانس بزرگی آوردهام که تقریباً در هیچکدام از دانشهای دکتر موحد اطلاعی ندارم. این شکستهنفسی یا «اسنوبیسم» منفی نیست. من در زمینه شعر کاملاً پیاده هستم و از جوانی تا به حال شعر نمیفهمیدم و از شعر لذت نبردهام. دکتر موحد هم معتقدند که من شعر نمیفهمم و نباید دربارهاش اظهارنظر کنم، اما بهترین کتابی که من درباره سعدی خواندهام، کتاب ایشان است.
ایشان به ما فلسفه تحلیلی را به شیوهای که من آن را در جای دیگری ندیدهام، آموزش دادند. دپارتمانهای فلسفه ما در دانشکدههای ادبیات است. در گذشته از طریق ادبیات با فلسفه آشنا میشدیم. دکتر موحد ما را از عالم ادبیات فلسفی و فلسفه ادبی بیرون کشید. ورود دکتر موحد، وارد شدن یکی از ملائکه فلسفه از آسمان انگلیس به این کشور بود. هیچکس به اندازه دکتر موحد فرگه را که بنیانگذار فلسفه تحلیلی است، در ایران نمیشناسد.
بدیعی عنوان کرد:
تشویق، محبت و مهربانی ایشان باعث شد که من عملاً چند مقاله فلسفی درباره فلسفه تحلیلی و از جمله مهمترین مقاله فلسفی فرگه و چند مقاله دیگر را ترجمه کنم که احتمالاً به زودی منتشر میشود. دوستی دکتر موحد بسیار بیغل و غش است. ایشان در یک عالم برابری فرهنگی ما را از یک جهان کاملاً مبهم به جایی رساند که فلسفه تحلیلی برایمان روشن شد و کتاب منطق ایشان از بسیاری از کتابها بالاتر بود. همیشه میگویند کتاب دوست خوبی است. من از دیدن دکتر موحد به یاد کتاب میافتم. من کوچکتر از آن هستم که این سخن را بگویم. اما بعد از 30 سال فقط میگویم، دکتر موحد! آفرین!
در ادامه این مراسم، #شهین_اعوانی درباره ضیاء موحد گفت:
من دکتر موحد را در قالب همکار میبینم. ظاهراً مسیر حرکت دکتر موحد از فیزیک و فلسفه و منطق به شعر و ادبیات جمع اضداد است، اما از ویژگیهای دکتر موحد جمع فکر و فلسفه با ادبیات و هنر است. کار و تحقیق علمی دکتر موحد به هیچ وجه تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی قرار نمیگیرد. از ویژگیهای ایشان، شم خلاق، زبان عاطفی، روحیه لطیف، فکر منطقی و ادبی و هنری، شوخطبعی، روح گشاده و جدی، رفتار مردمی و بیتکلف، آگاهی از نسل جوان و توجه به تاریخ است.
این پژوهشگر فلسفه همچنین ادامه داد:
ایشان همه چیز را نمیخوانند و فراتر و دشوارتر از همه به آنچه میدانند، عمل میکنند. به دلیل داشتن ذهن خلاق و فکر مستقل، هیچگاه پیرو کسی یا تحت تأثیر زبان و فکر دیگری نیستند و برای خوشایند کسی شعر یا جملهای نمیگویند. دکتر موحد پایهگذار منطق جدید در ایران هستند و شاگردپروری خوبی داشتهاند. اما من هرگاه پای صحبت ایشان نشستهام، از ایشان آموختهام. زمانی که ایشان دبیر علمی چند همایش بودند، از جمله همایش بینالمللی کانت، من از ایشان مدیریت را آموختم. ایشان دوستی را دیر میپذیرند، اما در دوستی پایدارند و افتخار مؤسسه و انجمن حکمت و فلسفه بودهاند و خواهند بود.
همچنین #حسین_معصومی_همدانی در سخنانی گفت:
کار دکتر موحد در حوزه منطق سرآغاز جدیدی بود. در تاریخ منطق ایران دو اتفاق مهم رخ داده که یکی نوشته شدن مدخل «منطق صورت» دکتر مصاحب و دیگر برگشت دکتر موحد به ایران و شروع کارشان در کشور است.
به همان نسبت که شعر قدیم ما تنها صورت ممکن شعر بود، منطق هم تا مدتها چیزی جز منطق قدیم نبود. فلسفه ما هم به شدت با این منطق آمیخته بود و کسانی که درس میدادند، از تأثیر منطق بر فلسفه غافل بودند. دکتر موحد با اینکه از گشایندگان این در جدید بوده است، هیچگاه نظر تحقیر به گذشته ندارد. حرف دکتر موحد این است که امروز دوران شعر قدیم مثل منطق قدیم گذشته است و عناصر اینها در آنچه بعد از آن آمده، در حال زندگی است.
در ادامه این مراسم، #یوسف_اباذری -جامعهشناس- گفت:
من در همه زمینهها، شاگرد دکتر موحد بودهام. شعر نو، یگانه هنری است که در ایران برای استقلالش جنگیده است و این کاری است که نثر انجام نداده است. آنچه از ابتدا در شعر ایران وجود داشت، سیاست بود. پرداختن مستقیم به امر سیاسی کاری است که همه میتوانند انجام بدهند، اما در شعر ایران، مسأله سیاست که از ابتدا با آن عجین بود تا نیما و شاعران معاصر ادامه پیدا کرد. به طوری که #نیما تنها یک شعر ناب داشت. شعر موحد در متنِ تمرکز بر زبان مکتب اصفهان قرار دارد و باجی را که #سپهری به عرفان میدهد و ابهاماتی را که در شعر #فروغ و #شاملو وجود دارد، کاملاً کنار گذاشته و با تصویر، دنیای عاشقانه را در دنیای جدید بیان میکند.
سپس سید #محمود_یوسف_ثانی در سخنانی گفت:
آشنایی من با دکتر موحد به دوران مسؤولیتم در کتاب سال و شاگردی ایشان در دوره دکتری برمیگردد. دکتر موحد استاد مسلم حوزه منطق و از بهترین الگوهای بومی کردن علوم جدید در ایران هستند که تألیفهایشان نمونه کامل علم بومیشده در ایران است. کتابهایی که بعد از کتاب ایشان در حوزه منطق جدید نوشته شده، کاملاً تحت نفوذ و تأثیر آثار دکتر موحد است.
در بخش دیگری از این جشن، #کوروش_کمالی_سروستانی گفت:
کتاب #سعدی استاد موحد از پنج کتاب برتر حوزه سعدیشناسی است.
مدیر مرکز سعدیشناسی سپس روایتی تلفیقی از شعرهای ضیاء موحد و سعدی خواند.
ضیاء موحد نیز در جشن تولدش پس از اینکه کیک تولد خود را که به شکل کتاب سعدی طراحی شده بود، برید، سردیسی از خودش را از دست محمدعلی موحد و هدیههای دیگری را از فتحالله مجتبایی و هوشنگ رهنما گرفت.
هوشنگ رهنما پس از تقدیم هدیهاش گفت:
این مجلس با شعر دکتر موحد شروع شد و بهتر است با شعری از خود او به پایان برسد که در سال 1350 سروده شده است. رهنما سپس شعر «بر آبهای مرده مروارید» را خواند.
کوروش کمالی سروستانی نیز تابلویی از شعر ضیاء موحد را به او تقدیم کرد.
علیاصغر محمدخانی نیز گفت:
خود من شخصاً هدیهای به دکتر موحد تقدیم میکنم. دوستان دیگر از نشر هرمس، نشر نیلوفر، نشر مروارید، و شرکت هامونگستر و همینطور رایزن فرهنگی ما در روسیه نیز هدایایی به دکتر موحد تقدیم کردهاند که همه انواع و اقسام سکه و دلار است. رایزن ما از روسیه برای ایشان دلار فرستادهاند.
در ادامه، ضیاء موحد پس از تشکر از محبتهای دوستانش گفت:
من به اقتضای احترام به سروران عزیزم مجبورم که همه حرفهایی را که زدند، تصدیق کنم. بارها به آقای محمدخانی اصرار کردم که به دوستان زحمت ندهد و این به چند دلیل بود؛ یکی اینکه به قول یکی از دوستان الآن بچهها همه 70 سالشان است. این شناسنامهها اصلاً اعتباری ندارند. بعضی همسالان من «صغر سن» گرفتهاند. اینکه پدر من 70 سال پیش رفته و چنین شناسنامهای را گرفته که دلیل نمیشود من 70ساله باشم؛ باید منطقی فکر کنیم.
من اهل شعر خواندن در محافل و مجالس نیستم، اما اینجا شعری را به مناسبتی میخوانم که تاریخ سرودنش سال 59 است، یعنی حدود 40 سال قبل. در عنفوان جوانی روزی از پارکی میگذشتم، نزدیک ظهر بود و نیمکتی توجهم را جلب کرد که یک عده از مردان بازنشسته روی آن نشسته بودند. وقتی به خانه رسیدم، شعر پارکها را نوشتم.
موحد سپس شعر پارکها را خواند که بند آخرش این بود:
«خدایا مرا به نیمکتهای پیش از ظهر پارکها مرسان.»
او در ادامه گفت:
آدم تا جوان است، چون به زندگی خیلی نزدیک و از مرگ خیلی دور است، رجزخوانی میکند. اما وقتی سنم کمی بالا رفت، فکر کردم که این چه دعایی بود که من خواندم. دیدم اگر بخواهم از خیر این سطر بگذرم که نمیشود. اگر هم عوضش کنم، اختلاف نسخ و همان بلایی که حافظ بر سر ما آورده است، در مقیاس کوچک پیش میآید.
موحد با خنده و شوخیهای متعدد ادامه داد:
البته خوشبختانه من آدم مستجابالدعوهای نیستم و دعاهایم تا به حال هیچکدام مستجاب نشده اما گفتم خدا را چه دیدی یک وقت این دعا ... . خلاصه مانده بودیم چه کنیم، شعر هم چاپ شده بود و نمیشد کاری کرد. گفتم من شرایط استجابت دعا را به هم میزنم. اول اینکه پارک نمیروم. اصلاً پارک رفتن چه معنایی دارد؟ در پارکهایی که مجسمه 30 تنی غیب میشود، من را شاید باد ببرد. اما دیدم نمیشود همیشه در خانه نشست. گفتم ما پارک میرویم، اما روی نیمکت نمینشینیم. واقعاً در روزگاری که هوا هر روز از روز قبل بهتر و پاکیزهتر میشود و شرایط زندگی هر روز از روز قبل آسانتر میشود، این حق است که آدم چنین دعایی بکند؟
واقعاً ناشکری نمیکنم. پدرم زمانی که بچه بودم، یک بار به من گفت، پسر جان آب وقتی حرکت میکند، برنمیگردد به پشت سرش نگاه کند ببیند چقدر آمده است، سرش را پایین میاندازد و جلو میرود. شعر نو و منطق جدید راههای تازهای گشودند، ذهنیت تازه هم میخواستند. مسأله مد روز و دنبال قافله افتادن نبود، چون راه دشواری بود و هست.
من راه باریکهای در هر کدام (شعر و منطق) برای خود پیدا کردم. حال اگر تا نیمه راهش نرفتم، اما رفیق نیمهراه هم نبودم. عقبگرد نکردم. این تنها چیزی است که میتوانم درباره خودم بگویم، وگرنه همه کارها را هر کسی میکند.
از آنجایی که من همیشه باید یک چیز تند بگویم، بعضیها به خاطر مد روز و از قافله عقب نمادن به راه میآیند. بعضی از آنها همان اول میفهمند و برمیگردند، بعضیها هم مقداری راه میآیند، برمیگردند و حتا توبه و استغفار میکنند و حتا به کسانی که آن راه را رفته و موفق شدهاند، جسارت و اهانت هم میکنند.
همه شعر «هرکس که بداند و بداند که بداند...» را شنیدهاید. من میخواهم حرفهایم را با بیتی تمام کنم که قدمای معاصر اضافه کردهاند: «هرکس که نداند و نخواهد که بداند / باید کمکش کرد که در جهل بماند.»
او سپس برای سپاسگزاری از دوستانش در وصف تک تک آنها عبارتهایی گفت و عنوان کرد:
در حق هیچکدام از افرادی که سخن گفتند، نمیتوانم اغراق کنم. از تاسفهای من این است که دیر وارد حلقه مریدان آقای دکتر (محمدعلی موحد) شدم. از قدیم من بر سفره نعمت ایشان بودهام. نمیدانید چقدر به خاطر مقالات شمس ایشان به اشتباه به من عزت و احترام گذاشتهاند و من هم کاملاً تحویل گرفتهام! هیچ مسألهای هم نبود.
آقای منوچهر بدیعی تنها مترجمی است در جهان که به خاطر کتابی که ترجمه کرده و چاپ نشده و نخواهد شد، معروف شده است؛ کتاب «اولیس» و عجیب است ایشان شاهکارهایی از جهان ترجمه میکند که چاپ نخواهد شد. آقای دکتر معصومی هم از نوادر است و ویرایش همه کارهای من بر عهده ایشان بوده که اخیراً کار به ویرایش شعر هم کشیده است. انصافاً هم تصرفاتی که میکند، درست است. من به اندازه کافی در کاربرد کلمات خسیس هستم، اما ایشان از من هم خستش بیشتر است.
خانم دکتر اعوانی معلم اخلاق است و آن مدیریتی که به من نسبت میدهند، مربوط به خودشان است که انجمن حکمت و فلسفه را سالهای سال از نابودی نجات دادند، چون ما حوصله نداریم که نهادی را حفظ کنیم. من یادم است وقتی کتاب هفته تمام شد، یک عده خوشحال شدند. انگلیسیها با همه خصلتهایشان نهادها و روزنامههایشان را حفظ میکنند. اینجا یک روزنامه هنوز پا نگرفته، بسته شده است؛ در حالی که فرهنگ یعنی تداوم.
او در ادامه درباره یوسف اباذری اظهار کرد:
من در جامعهشناسان کسی را ندیدهام که تا این اندازه اطلاعات فلسفی داشته باشد و منتقد هنری باشد. او بسیار خوانده و شنیده است. البته حدود 20 سال است که میخواهد درباره شعر من چیزی بنویسد و امشب بالأخره چند صفحه از آن را خواند.
موحد گفت:
من به آقای دکتر یوسفثانی لقب «افضلالمتأخرین» را دادهام، چون ما تمام شنبهها در خدمت ایشان هستیم و ایشان «شفا»ی ابن سینا را برای ما میخواند و توضیح میدهد. ایشان یکی از افراد بسیار نجیب فرهنگ ماست. وقتی دکتر یوسفثانی از کتاب سال بیرون رفت، من دیگر به آنجا نرفتم. تا وقتی ایشان در رأس کار بود، مطمئن بودم نمیگذارد بعضی کارها انجام شود.
او همچنین درباره کوروش کمالی سروستانی گفت:
ایشان از ارکان فرهنگ شیراز است و پایهگذار دانشگاه حافظ شیراز و مرکز سعدیشناسی است که هیچکدام دولتی نیستند.
موحد همچنین اضافه کرد:
آقای محمدخانی هم که رایزنی فرهنگی ما را بر عهده گرفتند و دستهگلهایشان به خارج هم سرایت کرده است.
مراسم جشن تولد 70سالگی ضیاء موحد با حضور چهرههای دیگری همچون #حافظ_موسوی و #علی_موسوی_گرمارودی همراه بود.
ارسال دیدگاه