فیلتر مصاحبه

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مصاحبه

سه قله‌ی فرهنگی

گفت‌وگو با آرمان آرین 1392

مدت زمان مطالعه : 4 دقیقه

ادبیات

رونمایی رمان سه‌گانه «آینده کهن» نوشته #آرمان_آرین، عصر دوشنبه ۲۸ مرداد با حضور نویسنده و #محمد_جعفری_قنواتی، پژوهشگر ادبیات عامه، در فروشگاه مرکزی شهرکتاب برگزار شد.

مصاحبه

سه قله‌ی فرهنگی دو جزء اساسی فرهنگ ایران
جعفری قنواتی سخنانی درباره ویژگی‌های فرهنگ ایران بیان کرد و گفت: فرهنگ ما دارای دو جزء اساسی است؛ اساطیر و کتاب مقدس (قرآن). این دو جزء در فرهنگ‌های دیگر نیز وجود دارد و اساس فرهنگ هر کشور را تشکیل می‌دهد.
وی افزود:

وجوه فرهنگی خود را بدون شناخت این دو عنصر نمی‌توانیم بشناسیم. شناخت اصل و اساس فرهنگ و حتی برخی تلمیحات ساده‌ای که در ادبیات ما هست، بدون آگاهی درباره آن دو موضوع می‌سر نیست. به عنوان مثال وقتی با شعر «سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد» و یا «پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد» و یا «زین همراهان سست عناصر دلم گرفت/ شیر خدا و رستم دستانم آرزوست» مواجه می‌شویم، چنانچه با قصه نوح، رستم دستان و دیگر مضامین درون اشعار بیگانه باشیم، آن‌ها را نخواهیم فهمید.

این محقق ادبیات عامه با تاکید بر اینکه بدون آشنایی با اساطیر و کتاب مقدس قرآنکه بنیاد فرهنگ ایران را تشکیل می‌دهند، نمی‌توانیم فرهنگمان را بشناسیم، گفت:

تا قبل از انقلاب مشروطه، نویسندگان و شاعران ما توجه ویژه‌ای به این دو جزء داشتند و داستان‌های اسطوره‌ای و قرآنی ما (نظیر قصه حضرت یوسف) مدام بازسرایی و بازنویسی می‌شد. ما کتاب مستقل قصص‌الانبیاء نداشتیم و این نویسنده‌ها و شاعران خوش ذوق بودند که قصه‌ها را از تفاسیر استخراج کردند و قصص‌الانبیا را نوشتند تا آن فرهنگ استمرار پیدا کند؛ درست مثل کاری که فردوسی در سرایش شاهنامه انجام داد و باعث استمرار فرهنگ ما شد.

جعفری قنواتی ادامه داد:
توجه به قصص‌الانبیا و یا داستان‌های اسطوره‌ای، از ابتدای شکل‌گیری زبان فارسی دری مورد توجه شاعران و نویسندگان ما بوده و در هر دوره، گونه ادبی خاصی متناسب با شرایط اجتماعی سرآمد بوده است. آن بخش از فرهنگ نیز که مورد بازنویسی و بازسرایی قرار نمی‌گرفت، بطور شفاهی و سینه به سینه نقل می‌شد.

گسست در ادبیات ما از چه زمانی اتفاق افتاد؟
وی افزود:

کاری که شاعران و نویسندگان ما می‌کردند، باعث می‌شد تا بین نسل‌های مختلف، نوعی استمرار و وحدت فرهنگی به وجود بیاید. اما متاسفانه در حدود سال‌های انقلاب مشروطیت و زمانی که نخبگان ما با جامعه اروپا آشنا شدند، به این نتیجه رسیدند که اگر جامعه ما دارای عقب‌ماندگی است، دلیلش چیزی نیست جز فرهنگ قدیم. نخبگان سیاسی و فرهنگی ما این موضوع را به صراحت بیان کردند و این مساله باعث شد تا گسستی نسبت به ادبیات گذشته - اعم از ادبیات رسمی یا شفاهی - به وجود بیاید.
البته بواسطه قدرتمند بودن فرهنگی ایرانی، سال‌ها طول کشید تا این حرکت تأثیر خود را برجا بگذارد و در این می‌ان، برخی بخش‌ها نیز مقاومت‌هایی صورت می‌دادند؛ مثل واعظان و نقالان و قصه‌خوانان. این اقشار تا حدودی باعث استمرار تفکر قبلی شدند ولی به هر شکل، گسست با ادبیات گذشته اتفاق افتاد. نکته مهم اینجاست که تقریباً در همان زمانی که نخبگان ما به این نتیجه رسیدند که باید با گذشته قطع ارتباط کنیم تا به آینده فکر کنیم، در غرب، جنبش بازگشت به گذشته شروع شد و به همین دلیل است که در اواسط قرن ۱۹، برادران گریم افسانه‌های مردم آلمان را جمع‌آوری کردند؛ این درحالی است که حدود صد سال بعد بود که گردآوری افسانه‌ها در ایران آغاز شد.

بازتولید فرهنگ گذشته؛ استمرار فرهنگی
مؤلف کتاب «قندان و نمکدان» در ادامه گفت:

بازگشت به اساطیر یونان و روم، یک جنبش فرهنگی در غرب بود و در این دوره کتاب‌ها و نمایشنامه‌های بسیاری با الهام از آثار کلاسیک نوشته شد و این روند حتی تا امروز ادامه دارد. علاوه بر آن کتاب‌های بسیاری هم با الهام از کتاب مقدس مسیحیان نوشته شد؛ همان چیزی که در فرهنگ ایرانی نیز جاری بود. (مثل کاری که عبدالرحمن جامی با قصه یوسف و زلیخا کرد) این چنین بود که نهضت بازسرایی در غرب، اوج گرفت و کم‌کم به سایر علوم و رشته‌ها مثل روان‌شناسی و سیاست هم کشیده شد؛ چنان که #زیگموند_فروید از عبارت «عقده اودیپ» و #کارل_مارکس در «کاپیتال» از عبارات و اصطلاحات دوران باستان استفاده می‌کند. این امر باعث بازتولید مداوم فرهنگ گذشته با امکانات امروزی می‌شود و فرهنگ را استمرار می‌بخشد. برعکس آن در ایران اتفاق افتاد که انقطاع فرهنگی پدید آمد.

وی با تاکید بر این که نسل امروز ما نباید به کلی به غرب رو بیاورد، گفت:

فرهنگ غرب را نمی‌توان به کلی نفی کرد ولی فرهنگ خود را نیز نباید به بهانه پیشرفت، رد کنیم. باید از نهضت بازنویسی متون کهن و خوانشی که غربی‌ها در پیش گرفتند، بهره بگیریم و گنجینه فرهنگی خود را بازسازی و بازسرایی کنیم. من به هیچ‌وجه مخالف فرهنگ غرب نیستم. خودم روش تحقیق و رشته فولکلور را از غربی‌ها یاد گرفته‌ام، ولی در عین حال با فرهنگ خودمان هم آشنا هستم.

این پژوهشگر ادبیات عامه، سپس به اهمیت رمان‌های آرمان آرین در پرداختن به مضامین اسطوره‌ای اشاره کرد و افزود:

همین که این نویسنده در رمان «پارسیان و من» توانست مضمونی از شاهنامه را به رمان تبدیل کند، کاری ارزنده بود و باعث شد تا خواننده جوان ایرانی با قصه‌های گذشته اما با شیوه روایی تازه آشنا شود و با اثر ارتباط برقرار کند.

روش قصه در قصه ریشه در فرهنگ قبل از اسلام ما دارد
وی با اشاره به شیوه قصه در قصه که در سه‌گانه «آینده کهن» به کار رفته است، گفت:

این روش قصه‌گویی ریشه در فرهنگ قبل از اسلام ما دارد. این فن را کشورهای دیگر از قصه‌های ما برداشت کرده‌اند و مثلاً اعراب تا قرن چهارم هیچ داستانی ندارند که به شیوه قصه در قصه بیان شده باشد.

جعفری قنواتی توضیحاتی درباره جذابیت داستان و کشش روایت در سه گانه «آینده کهن» ارائه داد و افزود:

نوع به کارگیری راوی‌ها و زوایای متفاوت در این سه گانه، بسیار جالب توجه است، به خواننده لذت می‌دهد و او را قدم به قدم با رمان همراه می‌کند.

در ادامه نشست، آرمان آرین نویسنده رمان سه‌گانه «آینده کهن» در سخنانی گفت:

من بی‌نهایت دلم می‌سوزد و صبح و شب افسوس می‌خورم برای این‌همه داشته‌ای که معطل مانده و از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم و همه‌اش به نوعی از دست رفته است. می‌نویسم شاید که به خودمان بیاییم. برای تشریح ماجرای نوشته شدن این کتاب یا کتاب‌های دیگرم، خاطره‌ای را که ماه گذشته برایم اتفاق افتاد بازگو می‌کنم. من یک ماه پیش در سفری با دوستان به گوشه‌ای از ایران رفتم. در هر نقطه‌ای که پا می‌گذاشتیم، بناهای باشکوهی می‌دیدیم که اگر در اروپا یا امریکا بودند، از آن‌ها بهره برداری میلیارد دلاری می‌کردند و قدرشان را می‌دانستند. اما این مکان‌ها در مملکت ما افتاده، خفته و بلکه مرده است. آتشکده‌ای دیدیم که گوشه‌ای افتاده بود و کارکنانش اخراج شده بودند و آنجا هم رها شده و بر زمین مانده بود. تمام آثار باستانی ما اعم از نقش و نگاره و کاخ و کوخ و... همین وضعیت را پیدا کرده است.

در ابتدا نمی‌دانم چه می‌خواهم بنویسم
آرین با اشاره به این که یکی از کتاب‌هایش را به هنرهای ازهم گسیخته ایران و به امید پیوند دوباره آن‌ها، تقدیم کرده است، ابراز امیدواری کرد که با روش‌های گفتمانی و درست، بتوانیم فرهنگ خود را دریابیم. وی در ادامه گفت:

سه گانه «آینده کهن» رمان است و به فراتر از ایران - به منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم - اختصاص دارد. بنیادهای فکری من نیز که در این کتاب استفاده شده، در کتاب‌های پیشینم قابل دنبال کردن است، هرچند که خواسته‌ام فضاهای تازه‌ای را تجربه کنم.

این نویسنده کتاب‌های نوجوان درباره روش نگارش خود گفت:

شیوه نوشتنم این است که در ابتدا نمی‌دانم چه می‌خواهم بنویسم و صرفاً با اطلاعات و مطالعاتی که دارم، وارد کار می‌شوم و وقتی یک جلد را به پایان می‌برم، نمی‌دانم که در جلدهای دوم و سوم چه خواهم گفت.
«آینده کهن» اولین سه‌گانه من است که هر سه جلدش در یک روز منتشر و توزیع می‌شود. جلد اول مجموعه «اشوزدنگهه» در سال ۸۷ منتشر شد و جلد سومش به تازگی مجوز گرفته و جلد دوم بعد از چهار سال هنوز مجوز نگرفته و جلد چهارم هم که منتشر شده است!

مخاطب من در موقع نوشتن، خودم هستم
نویسنده مجموعه «پارسیان و من» درباره درنظر گرفتن مخاطب در حین نوشتن رمان گفت:

مخاطب من در موقع نوشتن، خودم هستم. من در درون خودم یک ایل هستم. به قدری آدم در خودم دارم که با هم حرف می‌زنند و سلیقه‌های متفاوتی دارند و اصلاً قابل شمارش نیستند. من برای آن‌ها می‌نویسم و هروقت حس کنم که آدم‌های درونم راضی شده‌اند، حس می‌کنم که مخاطب بیرونی هم رضایت خواهد داشت و اگر احساس رضایت درونی به دست نیاید، امکان ندارد کار را تحویل ناشر بدهم.
شخصیت‌های کتاب‌هایم عروسک‌های کوکی من نیستند. آن‌ها خودشان راه می‌روند. زمانی که درباره رستم می‌نوشتم، گویی رستم همواره در کنار من بود و بوی او را حس می‌کردم. اشوزدنگهه هم برایم صرفاً یک شخصیت برساخته و تصنعی نیست و همیشه او را پیش خودم مجسم می‌کنم. مخاطبان درونی من، هم حامی‌ام هستند و هم منتقدم. همیشه هر کتابی را با «من» تازه‌ای می‌نویسم و زمانی که کتابی می‌نویسم من تازه‌ای را در خودم کشف می‌کنم.

خود را مدیون سه قله فرهنگی می‌دانم
نویسنده سه‌گانه «آینده کهن» درباره تاثیرپذیری‌هایش از دیگران گفت:

من مدیون سه قله‌ای هستم که به راستی رهنمونم بودند. ابتدا کتاب‌های مرحوم #مهدی_آذریزدی که بسیار روی من اثر گذاشت. نفر دوم #احسان_یارشاطر با کتاب‌های بی‌نظیر «داستان‌های ایران باستان» و «داستان‌های شاهنامه» است. و دیگر اینکه مدیون دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن هستم که نگاه بسیار سالمی به ایران دارد؛ نگاهی بدون کینه و تعصب و خط‌کشی‌های دروغین و بدون هزارپاره کردن پیکره ایران. شاید خودش هم نداند که شخصیت رمان اشوزدنگهه، تبلور اندیشه ایران‌شناختی او باشد که می‌گوید نباید ایران را به قبل از اسلام و بعد از اسلام و... خط‌کشی کنیم و باید آن را به صورت یکپارچه بفهمیم.

وی در پایان با انتقاد از فضای رسانه‌ها که توجهی به منابع قدیمی و گذشته ایران ندارند، گفت:

متأسفانه بین هنرهای ما نیز هیچ ارتباط درستی وجود ندارد. اگر به سینمای امریکا نگاه کنید، می‌بینید که چقدر با ادبیات و موسیقی و دیگر هنرهایشان ارتباط دارد. ما نباید مدام از تهاجم فرهنگی دم بزنیم. باید از انفعال دربیاییم و بیدار و زنده شویم. امیدوارم بتوانیم در عرصه‌های دینی و ملی، درست قدم برداریم و به چپ و راست‌گرایی و فرقه بازی توجه نکنیم تا اصل موضوع مغفول نماند.

  • تفکرات و نظرات
  • نویسنده
  • دوران زندگی
  • مرور آثار یک نویسنده
  • داستان

فایل های مصاحبه