گفتوگو با احمدبیگدلی 1391
مدت زمان مطالعه : 3 دقیقه
#احمد_بیگدلی از نویسندگانی است که نوشتن را از سال 1347 آغاز کرد، از میانه دهه هشتاد نقش پررنگتری در ادبیات داستانی پیدا کرد و کتابهایش یکی پس از دیگری به زیور طبع آراسته شدند.
او دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است که علاوه بر نویسندگی در قالب ادبیات داستانی، برای بیش از 40 فیلم مستند، گفتار متن نوشته است که در اولین جشنواره فیلم یادگار برنده جایزه بهترین متن شد. مجموعهداستان «آوای نهنگ»وی برنده هفتمین جایزه کتاب فصل شد و در سال 1385 رمان «اندکی سایه» او برنده بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی شد. بیگدلی همچنین داوری جوایز و جشنوارههای ادبی بسیاری را تا به امروز برعهده داشته است،بنابراین به سراغ وی رفتیم تا در زمینه ادبیات داستانی انقلاب با وی به گفتوگو بنشینیم.
آقای بیگدلی انقلاب به لحاظ زمانی پیش از دفاع مقدس رخ داد، اما در حوزه داستاننویسی ادبیات انقلاب نتوانسته مانند ادبیات دفاع مقدس جای خود را باز کند و رشد نسبی را در این زمینه شاهد باشیم علت را در چه میدانید؟
مطالعه تاریخ نشان میدهد، اوج داستاننویسی و هنرهای دیگر در کشورمان در دهه 40 بود. این اتفاق اگرنه به همان شدت ولی با قدری تفاوت بعد از پیروزی انقلاب هم دوباره رخ داد؛ انقلابی که منجر به تحولی عظیم در داستاننویسی و بهویژه سینما شد. از سینما که بگذریم، داستاننویسی در این دوران با تحولات بسیاری روبهرو شد، بهویژه داستانهای کوتاه که بسیار مورد توجه اهالی قلم قرار گرفت.
اگر بخواهیم دوران یاد شده را در سه دهه تقسیمبندی کرده و به بررسی آن بپردازیم، باید گفت که دهه نخست بعد از پیروزی انقلاب برای داستاننویسی ما دوران خوبی است؛ دورانی که ما با داستانهای بسیار خوبی روبهرو هستیم و رمانهای خوبی هم مانند «رازهای سرزمین من» نوشته #رضا_براهنی در این دوران نوشته و منتشر شد که از رمانهای قابلتأمل این دوران است. زمانی که تأثیر بسیاری بر داستاننویسی دهه نخست این دوره گذاشت.
پس از پیروزی انقلاب، بخشی از ادبیات که در دهه نخست بنای آن بهخوبی گذاشته شد و نویسندههای خوبی قدم به عرصه وجود گذاشتند. حتی شعر هم در این دوران بهخوبی خودش را نشان داد. هنوز مدتی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که اتفاق دیگری تمام کشور را تحت تأثیر خود قرارداد. جنگ همان اتفاق بود؛ اتفاقی که تمام آن چیزهایی که بهسرعت روبه تکامل میرفتند را متوقف کرد، آن هم هنری که تحت تأثیر انقلاب بهسرعت رو به تعالی میشتافت.
جنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهنوعی همگان را غافلگیر کرد و موجب شد نتوانیم طعم انقلاب را در همان سالهای نخست بچشیم، بنابراین درزمینهٔ ادبیات نیز نویسندگان نتوانستند در حوزه انقلاب گامی بردارند، درست 5 سال پس از پیروزی انقلاب تازه نویسندگان فرصت اندیشیدن به وقایع انقلاب و انتشار آثار در این زمینه را پیدا کردند.
آیا ادبیات دفاع مقدس توانست جای خود را در میان نویسندگان باز کند؟
تا حدودی بله و تا حدودی هم خیر، ادبیات دفاع مقدس نیز آنچنان به مرحله کمال و پختگی خود نزدیک نشده است و باوجود انتشار آثار فراوان در این حوزه داستاننویسان از انقلاب و پاگرفتن ادبیات داستانی انقلاب غافل نماندهاند.
با توجه به اینکه میگویید پس از 5 سال از پیروزی انقلاب توجه به ادبیات داستانی انقلاب ایجاد شد، چرا تاکنون شاهد آثار شاخصی در این زمینه نبودهایم؟
اولاً اینکه همیشه خط قرمزهایی وجود داشته است که جسارت و شجاعت نویسندگان را از آنان گرفته، نویسنده وقتی رمانی درباره انقلاب مینویسد، بیتردید باید رمان انقلابی بنویسد و خواه، ناخواه رمانش تاریخی است، پس باید به رخدادها و وقایع انقلاب وفادار بماند، البته میتوان برداشتهای آزاد نیز داشت، اما به اصل اثر باید وفادار بود. متأسفانه این دست و پاگیری خط قرمزها موجب شده که نویسندگان انقلاب نتوانند با جسارت رمان بنویسند، اما داستانهای کوتاه بسیار خوبی درزمینهٔ انقلاب نگاشته شده است.
چه فرقی بین رمان و داستان کوتاه انقلاب وجود دارد که اولی نتوانسته به کمال برسد اما دومی تا حدودی رضایتها را جلب کرده است؟
داستان کوتاه مانند غزل است، میجوشد و کلمات وارد ذهن آدمی میشود، همان غلیانی که در شاعران در سرودن غزل وجود دارد در نویسندگان داستان کوتاه نیز وجود دارد. ولی رمان جوشش صرف نیست بلکه نویسنده باید صبر زیادی داشته باشد بهویژه اگر رمان درزمینهٔ انقلاب اسلامی باشد، چرا که از یک واقعه تاریخی باید سخن بگویید و باحوصله و دقت بسیار به حادثهای که سالها پیش رخداده نگاهی دوباره بیندازد.
در ادبیات داستانی انقلاب ناگزیریم که تاریخ را محفوظ بداریم، البته گاهی نیز میتوان به شکل غیرمستقیم به انقلاب نگریست و در قالب ماجراهای فرعی گریزی هم به وقایع انقلاب زد که در این صورت ناچار به محفوظ نگهداشتن انقلاب نیستیم.
به نظر شما رمان انقلاب تا چه اندازه باید به تحلیل وقایع بپردازد؟ آیا رمانهای کنونی این وجه را دارند؟
اگر رمان صرفاً درباره انقلاب باشد، باید نویسنده داستان را با تحلیل وقایع پیش ببرد، درعینحال این تحلیل نباید کاملاً شخصی و عقیدهای باشد، بلکه با یک نگاه کلی و به دور از غرضورزی همراه باشد که البته این کار نویسنده را بسیار دشوارتر از آن چیزی که هست میکند.
بسیاری از نویسندههای انقلاب اذعان میدارند که قلمزدن در حوزه ادبیات انقلاب به دلیل در دسترس نبودن منابع تاریخی و مستند دشوار است، نظر شما چگونه است؟
نه ازاینجهت موافق نیستم، چرا که مرکز اسناد انقلاب اسلامی تمامی منابع لازم را ساماندهی کرده است و نویسندهها بهراحتی میتوانند به این منابع دسترسی داشته باشند؛ اما از نظر من این دشواری در نوشتن به دسترسپذیر بودن منابع مرتبط نمیشود، بلکه باید بگویم با توجه به سختگیریهای ممیزی در ارشاد، چاپ و نشر بسیار راکدی را در ادبیات انقلاب داریم و به نظر میرسد، یکی از عللی که نویسندگان کمتر تمایل دارند درباره ادبیات انقلاب بنویسند، ترس از سانسور است.
آقای بیگدلی شما در چندین جشنواره از جمله جایزه کتاب #شهید_غنی_پور داور بودید و از نزدیک با آثار نویسندگان آشنایی دارید، به نظر شما، آسیبهایی که داستانهای انقلاب در زمانه فعلی بدان دچار شدهاند، چیست؟
اول اینکه نویسندگان از ساختار اصلی رمان و ظرفیتهای این قالب ادبی کمتر استفاده میکنند، نثر خوب و زیبا، شخصیتپردازی مناسب و کامل و گرفتار بودن به خودسانسوری از مواردی است که میتوان گفت به عرصه ادبیات داستانی انقلاب لطمه وارد کرده است.
درزمینهٔ خودسانسوری باید بگویم که برخی از نویسندگان با نبوغی که دارند، خود را از بند خودسانسوری رها میکنند، اما برخی دیگر از این توانمندی برخوردار نیستند.
یکی دیگر از مشکلات موجود رعایت نکردن توالی وقایع موجود است، برای نمونه در رمانی از رزمندههایی که در قالب نیروهای مردمی و مسجدی به خرمشهر رفته بودند، تحت عنوان نیروهای بسیجی یاد شده بود، درحالیکه بسیج در آن سال تأسیس نشده بود، و درنهایت مهمترین مشکل را میتوان جسور نبودن نویسندگان عنوان کرد.
آقای بیگدلی این جسور نبودن نویسندگان از نظر شما تا چه اندازه با حمایتهای فرهنگی قابلرفع است؟
بسیار تا بسیار، اخیراً بنیاد ادبیات داستانی در این زمینه گامهای بسیار خوبی برداشته است، تشکیلاتی باید در این زمینه نوعی ساماندهی ایجاد میکرد تا زمینه برای نوشتن داستانهای انقلاب پیش میآمد، این سروسامان نداشتن و عدمحمایت ارگانها یا نهادها موجب میشود، نویسندگان شهامت لازمی را برای پاسخگویی نداشته باشند، اما اکنون با حضور بنیاد ادبیات داستانی این حمایت و سرمایهگذاری معنوی و مادی انجام شده است.
ارسال دیدگاه