گفتوگو با جلال خالقی مطلق 1389
مدت زمان مطالعه : 3 دقیقه
دکتر #جلال_خالقی_مطلق که بیش از چهل سال است روی شاهنامه، ستون بزرگ زبان و ادب پارسی کار میکند، برای معرفی شاهنامهای که فراهم کرده به پاریس آمده بود تا با عنوان «شاهنامه، مشهورترین اثر ناشناخته» با فرهنگدوستان ایرانی در انجمن توسعه و تجدد پاریس گفتوگو کند. پس از این سخنرانی با ایشان دربارهی این کار سترگ تصحیح انتقادی شاهنامه گفتوگو کردم. وی میگوید: «#فردوسی سی سال برای نگارش شاهنامه رنجبرده و من چهل سال برای تصحیح و ویرایش آن کار کردم.» پژوهشگر خستگیناپذیر شاهنامه میگوید: «فردوسی با آفرینش شاهنامه رشتهی ازهمگسیخته ملیت ایرانی را بههم گرهزده است؛ صدها بد حادثه و آشوب زمانه بر ما گذشت ولی هویت ایرانی خود را همچنان نگاه داشتهایم.»
جلال خالقی مطلق در بیستم شهریورماه هزار و سیصد و شانزده در تهران متولد شد بعد از اتمام دبیرستان مروی تهران به آلمان رفت و در دانشگاه کلن در رشته شرقشناسی، تاریخ و مردمشناسی ادامه تحصیل داد و سرانجام در سال ۱۳۴۹ از همان دانشگاه به درجه دکتری رسید. سالها بعد در دانشگاه هامبورگ تدریس کرد و سرانجام در سمت استادی دانشگاه هامبورگ بازنشسته شد. آشنایی دکتر خالقی مطلق با شاهنامه برمیگردد به دوره دوم تحصیل در دبیرستان و بعد در دوران اقامت در آلمان که درزمینهٔ داستانهای حماسی ملل پژوهش میکرد؛ او به اهمیت شاهنامه پی برد و رساله خود را درباره شاهنامه نوشت.
در همین دوران است که دکتر خالقی مطلق نیاز به انتشار نسخهای انتقادی از شاهنامه را بیشازپیش احساس میکند. امروز درست چهل سال از آن روز میگذرد؛ مدتی را به فراهم کردن فیلم و عکس از نسخههای شاهنامه اختصاص میدهد و سپس کار دشوار تصحیح را آغاز میکند.
دکتر خالقی متن تصحیح خود را بر اساس دستنویسهای کتابخانه ملی فلورانس، کتابخانه بریتانیا در لندن، کتابخانه طوپقا سرای در استانبول، کتابخانه عمومی دولتی لنینگراد، نسخه دارالکتاب قاهره، کتابخانه دانشگاه لندن، کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه پاپ در واتیکان، کتابخانه دانشگاه آکسفورد، کتابخانه دولتی برلین و چند نسخه دیگر آغاز کرد که تعداد آنها در برخی موارد به شانزده نسخه رسید.
آنچه دکتر خالقی مطلق در طول چهار دهه انجام داد، کاری سترگ بود که برای نخستین بار در تاریخ ادبیات ایران اتفاق افتاد و آن اینکه: برای نخستین بار یک محقق و استاد ایرانی موفق شد مهمترین متن ادبیات فارسی را با شیوهای علمی تصحیح کند. متنهای تصحیحشده ما همواره مطابق نسخههای شخصیتهای علمی خارجی بوده است و این یک کمبود و کاستی در حوزه تصحیح متون وجود داشته است. کوششهای استادانی همچون بدیعالزمان فروزانفر در تصحیح غزلیات #شمس اتفاق افتاده بود، اما در حوزه شاهنامه دستمان خالی بود و حرفی برای گفتن نداشتیم... .
ابتدا از دکتر جلال خالقی مطلق از ویژگی این شاهنامه میپرسم:
این شاهنامه که من با همکاری دو تن از دوستان حدود پنجاه سال روی آن کار میکنیم؛ شاهنامهای است که پس از بررسی نزدیک به پنجاه نسخه شاهنامه بر اساس ۱۵ یا ۱۶ نسخه و ترجمه، با یک شیوه خاصی در تصحیح انجامشده، سالهای زیاد طول کشید.
این شیوه بسیار وقت میبرد. خصوصاً اینکه تعداد دستنویسهایی که پای این تصحیح هست، خیلی زیاد است و الان هشت جلد آن در آمریکا منتشرشده و به کار تصحیح پایان رسیده است. یادداشتهایی هم در توضیح لغات و مسائل مختلف شاهنامه، دستور زبان، تاریخ، حماسه و غیره و غیره مطرح میشود و به آنها پاسخ داده میشود و خود این یادداشت، پنج جلد است و مجموعاً سیزده جلد میشود که تابهحال یازده جلد آن منتشرشده است. در ایران لازم بود که حتماً این تصحیح منتشر بشود. چون خیلی از دوستداران شاهنامه، خواهان این کار بودند و خواستشان این بود که این شاهنامه در آنجا منتشر بشود و جای شاهنامه هم قاعدتاً در ایران و در آغوش ملت ایران است. خوشبختانه دایرةالمعارف بزرگ اسلامی پیشگام شد که این متن را آنجا منتشر کند و خود متن شاهنامه، در هشت جلد منتشرشده است.
بیش از نود درصد خوانندگان شاهنامه در مطالعه این کتاب تنها به بخش اساطیری و داستانی آن، یعنی از آغاز کتاب تا مرگ رستم بسنده میکنند و از خواندن بقیه کتاب یعنی بخش مهم تاریخی و افسانهای آنکه نزدیک به نیمی از شاهنامه است، غفلت میورزند. درحالیکه شما، شاهنامه را مهمترین اثر تاریخ و فرهنگ ایران کهن، مجموعه بزرگی از آدابورسوم نیاکان ما و مهمتر از همه، ستون بزرگ زبان فارسی میدانید.
درواقع کتابی با این حجم به زبانی تا این اندازه پاک، با مقدار خیلی کمی واژههای بیگانه، بزرگترین ستون زبان فارسی محسوب میشود. همچنین ازآنجاییکه شاهنامه در آغاز ادبیات فارسی واقعشده، بیشترین اهمیت را هم برای ادبیات فارسی دارد و در شاعران بعد از خودش چه شاعران حماسی، چه شاعران غیر حماسی تأثیر بسیار زیادی گذاشته است. تمام آن چیزی را که ما از فرهنگ کهن ایران و از آدابورسوم میدانیم، مدیون شاهنامه هستیم.
بسیاری از کشورها با وجود سابقه درخشان تاریخی و فرهنگی، بعد از حمله اعراب، زبان عربی را پذیرفتند و عرب شدند. مثل مصر و بسیاری از کشورهای شمال آفریقا...به نظر شما اگر شاهنامه نبود ما هم امروز هویت ایرانی را ازدستداده بودیم؟
شاهنامه، یک حلقه ارتباطی است بین ایران اسلامی و ایران پیش از اسلام؛ یعنی آن تاریخ و فرهنگ ایران که با حمله اعراب ازهمگسسته شده بود، بهوسیله شاهنامه بههم پیوند پیدا کرد و همان آگاهی ملی و آگاهی فرهنگی که نسبت به ایران گذشته داریم و قبول آدابورسوم نیاکان کهن خودمان را بیشازاندازه به شاهنامه مدیون هستیم و اگر شاهنامه نبود حتی خود زبان فارسی هم در معرض خطراتی بود چه برسد به خودآگاهی ملی و فرهنگی ما. یعنی آن استمرار تاریخی و فرهنگی را که با حمله اعراب قطعشده بود، درواقع دومرتبه با شاهنامه بههم وصل شد و هویت ایرانی با بودن زبان فارسی، ایرانی باقی ماند.
چون اگر ما زبان فارسیمان را ازدستداده بودیم و خواهناخواه تنها زبانی که میتوانستیم بهجای آن بپذیریم، زبان عربی بود و به ما هم امروز، عرب میگفتند. چنانکه به مصریها و به اقوام شمال آفریقا که هیچکدام عرب نیستند، عرب میگویند، به خاطر اینکه زبانشان عربی شده است.
برخورد نخست شما با شاهنامه، برخوردی پژوهشی بوده است؟
علاقه من به شاهنامه بهعنوان یک علاقه پژوهشی بهطور غیرمستقیم آغاز شد؛ یعنی من اول در خارج از ایران، در آلمان با حماسههای کشورهای دیگر بهطور تحقیقی آشنا شدم و بعد آمدم به سراغ شاهنامه. ازاینجهت وقتی به شاهنامه رسیدم، تفاوت خیلی مهمی و فاحشی میان شاهنامه بهعنوان یک حماسه نوشتاری و حماسههای دیگر جهان، بهعنوان حماسههای گفتاری دیدم. ترجمههای بسیاری در دو قرن اخیر به زبانهای مختلف در اروپا، شاهنامه را به میان غربیها برده است.
در قرن نوزدهم بهخصوص و اوایل قرن بیستم، شاهنامه بارها به زبان خارجی ترجمهشده مول ا آن را به زبان فرانسه ترجمه کرد که خود متن شاهنامه هم به فارسی و فرانسوی با هم منتشر شد و اساس کار بسیاری از پژوهندگان شاهنامه قرار گرفت. شاهنامه به انگلیسی، روسی، آلمانی هم خیلی خوب منتشرشده؛ البته نیمهی نخستین آن. بعدازآن هم در این سالهای اخیر بخشهایی از شاهنامه ترجمهشده، داستانهای رستم و اسفندیار و امثال اینها که در این سالهای اخیر به زبان آلمانی ترجمهشده است.
دکتر جلال خالقی مطلق در سفرهایتان به تهران و شهرهای دیگر ایران، برای چاپ شاهنامه در ایران برخورد جوانها و محافل فرهنگ کنونی در ایران به آثار تمدن و فرهنگ ایران و میراث کهن این سرزمین را چگونه دیدید؟
علاقه مردم ایران به فرهنگشان و به تاریخشان و به ادبیاتشان همچنان غنی است و بهخصوص دانشجوها و جوانان به فرهنگ ایرانی بسیار علاقهمند هستند و من هیچ تردیدی ندارم که هویتشان را نه فراموش کردند و نخواهند کرد و جای بسیار خوشبختی است ازاینجهت که چنین خودآگاهی ملی، تاریخی و فرهنگی در میان همهی مردم ایران و بهخصوص در میان جوانان وجود دارد.
با سپاس از شما دکتر خالقی مطلق برای این گفتوگو.
ارسال دیدگاه