گفتوگو با هوشنگ مرادی کرمانی 1394
مدت زمان مطالعه : 4 دقیقه
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای سرو، نشست تخصصی کتاب «شما که غریبه نیستید» با هدف نگاهی متفاوت به آثار و نوشتههای #هوشنگ_مرادی_کرمانی سه شنبه ۲۴ شهریور ماه در فرهنگ سرای سرو برگزار شد.
در ابتدای نشست تخصصی کتاب «شما که غریبه نیستید» #ابوالفضل_درخشنده نویسنده و منتقد ادبی با بیان این که باید از هوشنگ مرادی کرمانی تشکر کنم که با قصههای مجید تفاوت نگارش قصه و داستان را به من یاد داد، اظهار کرد:
شخصیتهای قصههای مجید شخصیتهایی ایستایند و حوادث مستقلاند و بر روی هم تأثیر نمیگذارند و شخصیت مجید به همانگونهای که وارد قصه شده، به همان شکل هم از قصه خارج میشود؛ اما معنا و مفهوم قصه را من با هنرنمایی قلم نویسنده تشخیص دادم.
ویژگیهای فکر اولیه و مقدمه خوب داستانی را در تک تک نوشتههای ایشان مشاهده کردم، جایی که عدم تعادل و قابلیت گسترش و احساسبرانگیزی جزء ویژگیهای فکر اولیه است. وقتی داستانی را میتوانیم احساس برانگیز بدانیم که تصویر ذهنی داشته باشد و این تصویر ذهنی با توصیفها شکل میگیرد که ابزار پرداخت داستان است. توصیفهایی که مرادی کرمانی ایجاد میکند بدون ایجاد وقفه در روند داستان، تصویر ذهنی هم به ما میدهد.
نویسندهای که فرهنگ لغات غنی و عامیانه و متناسب با شخصیتپردازی را دارد؛ از کلماتی استفاده میکند که من خواننده علاوه بر تصویرسازی ذهنی بتوانم لحن بیان کلمه توسط شخصیت داستانی را درک کنم. قلم ایشان نیز بسیار ساده و در عین حال همراه با درونمایه است. هر کلمهای که ایشان در آثارش آورده است، درونمایهای دارد. نویسنده نسبت به کارش شناخت و اشراف داشته است.
#احمد_طالبی_نژاد نویسنده و منتقد سینما نیز در ادامه با اشاره به این که آثار مرادی کرمانی دارای جنبههای مختلف ادبی است، عنوان کرد:
ترجیح دادم بیشتر بر جنبههای سینمایی و بصری آثار مرادی کرمانی متمرکز شوم. وقتی آثار ایشان را بررسی میکنم، حسادت تمام وجودم را میگیرد. حسادت به این که چرا این داستان یا قصه را من ننوشتهام و چرا فیلمسازی این داستان را نمیسازد.
معمولاً هم کسانی به سراغ ساخت داستانهای مرادی کرمانی میآیند که برخی از آنها اهلیت این آثار را ندارند. البته آثار مرادی کرمانی نمونههای موفق بسیاری دارند. از داستانهای مجید گرفته تا مهمان مامان، چکمه و آثار نیمهبلند؛ اما چند اثر ناموفق هم از داستانهای ایشان ساخته شد. از جمله فیلم «گوشواره» که میتوانست شاهکار سینمایی باشد، اما اینگونه نشد.
مرادی کرمانی از نوجوانی عاشق سینما بود و در سینمای کرمان به عنوان تبلیغاتچی کار میکرد و همچنان هم این نویسنده پیوند خود را با سینما حفظ کرده است. مرادی داستانهایش را به گونهای خلق میکند که همه تصویر روشنی نسبت به شخصیتها و آثارشان در ذهن دارند. داستانهای او بسیار سینمایی است و این ویژگی در «مهمان مامان» خیلی شدید است و کتاب «ته خیار» نیز تقریباً اینگونه است و برای اینگونه آثار نیاز به فیلمنامهنویسی وجود ندارد و دکوپاژ شده و یا آمادهی دکوپاژ است.
این منتقد سینمایی با طرح این پرسش که چه چیزی در آثار مرادی وجود دارد که هم نخبگان و هم مردم عادی را جذب میکند، گفت:
ممکن است نویسندگان بهتری از ایشان هم باشند، من خبر ندارم. ولی محبوبیت و جایگاه مرادی را در بین مخاطبان عام را ندارند. زبان ادبی ایشان من را یاد جریان نئورئالیسم در سینمای ایتالیا میاندازد. در واقع داستانهای ایشان نوعی نئورئالیسم در ادبیات ما هستند. آثار مرادی از جهاتی نزدیک به واقعگرایی در آثار #محمود_دولت_آبادی و #احمد_محمود است؛ اما رویکرد آنها علاوه بر این که واقعگرا هستند به سمت ناتورالیسم میرود؛ اما آثار مرادی کرمانی در عین تلخ و تکاندهنده بودنشان، هم سادهاند و هم بیانیهی سیاسی نیستند.
وی با بیان این که مرادی کرمانی در امروز زندگی میکند و متوقف نشده است، عنوان کرد:
نویسندگانی پیش و یا بعد از مرادی کرمانی بودهاند که در دورانی منجمد شدهاند. بیشتر این افراد گرایشهای سیاسی هم داشتهاند.
سه نفر در عرصهی سینما و ادبیات ما ویژگی یکسانی دارند، یکی آقای مرادی کرمانی است در داستانهایش، یکی خانم مرضیه برومند است و دیگری #کیومرث_پوراحمد و مانند این افراد بودن آسان به دست نمیآید.
#فروغ_الزمان_جمالی عضو شورای نویسندگان کودک و نوجوان و مترجم ادبیات کودک نیز در سخنانی با اشاره به این که شورا ی نویسندگان کودک ۵۳ سال عاشقانه فعالیت کرد و هنوز هم عاشقانه کار میکند؛ اظهار کرد:
یکی از کارهای مهم این شورا، کشف هوشنگ مرادی کرمانی بوده است. شورای کتاب کودک دو بار مرادی کرمانی را به «دفتر جهانی کتاب کودک و نوجوان» معرفی کرد و ایشان هم هر دوبار برای ما افتخار آفرین شدند. در دومینبار، در سال ۹۱ که آثارشان را ارسال کردیم، فکر کردیم ممکن است آخرینبار باشد که فرصت داشته باشیم ایشان را معرفی کنیم. چرا که وقتی داستان «آبانبار» را از مرادی کرمانی دیدیم، متوجه شدیم که دیگر آثارشان سمت و سوی بزرگسالان را میگیرد و البته از خوبی آثار ایشان است که هم بزرگسالان و هم کودکان را جذب میکند.
جمالی با تاکید بر این که هوشنگ مرادی کرمانی تنها سهمی پایدار در تاریخ ادبیات کودک نداشته است؛ عنوان کرد:
ایشان تاریخ ادبیات کودک را رسمی کردند. درست است که صمد بهرنگی و علیاشرف درویشیان نیز در تاریخ ادبیات کودک کشورمان فعالیتهای ماندگاری داشتهاند، اما مرادی کرمانی یکی از نخستین افرادی هستند که نویسندهی حرفهای ادبیات کودک بودند. ادبیات کودک را در آن زمان کسی قبول نداشت و هنوز هم خیلیها قبول ندارند. مرادی کرمانی نوجواننویسی است که ویژگیهای تمام نوجوانان جهان را میداند و به همین دلیل هم آثارش ترجمه میشود.
شخصیت درست کردن در ادبیات کودک خیلی مهم است و ایشان مجید را خلق کرده است. طنز در کار کودکان نیز خیلی سخت است و مرادی کرمانی طنز مداوم در کار کودکان دارد.
در ادامهی مراسم، هوشنگ مرادی کرمانی دربارهی این گونه نشستها گفت:
هر بار که میبینم دوستان میآیند و راجع به من تعریف میکنند، یاد کوههایی میافتم که از دور بزرگ و سر به فلک کشیده هستند، اما وقتی واردشان میشویم، میبینم چیز ویژهای نبودهاند. سالهاست کوه میروم و همیشه این نکته را میبینم. #شاملو میگوید: «و کوه با نخستین سنگ آغاز میشود و انسان با نخستین درد». در حقیقت به هیچ عنوان نمیتوانم بگویم که چرا و چگونه چنین آثاری خلق کردم. خداوند به من کمک کرد و من آن چه را که در طول زندگی به درون کشیده بودم، به قلم آوردم.
من به دنیا نیامدهام که ساختمان بسازم و یا وکیل و پزشک بشوم. به دنیا آمدهام که نویسنده شوم. حکایت من حکایت کودکی است که به کویر میرود و گم میشود. من همان کودکی هستم که وارد کویر زندگی شدم و مشکلات بسیاری داشتم. بیکسی، تنهایی و سختی و بسیاری از چیزهایی که شاید در داستانهای من آمده است. با وجود همه این وقایع، چه کردهام؟ آیا من به جامعه خدمت کردهام؟ همه کارهایی که کردهام برای چه کردهام؟ میخواستم چه کار کنم؟ میخواستم تنهاییام را پر کنم؟ میخواستم از زندگی فرار کنم، میخواستم مثل پدرم که بیمار روانی بود، نشوم و یا روزی در چنین جایی بنشینم و برایم کف بزنند و تشویقم کنند؟ من برای هیچ کدام از اینها این آثار را ننوشتهام، تنها میخواستم زنده بمانم. هنوز هم در سختترین موقعیتها قلم به دست میگیرم و مینویسم و آنجاست که در قصه گم میشوم و داستان خودم را مینویسم. مرادی کرمانی با تاکید بر اینکه در آثارش بیش از هر نویسندهای به زندگی خود پرداخته است، اظهار کرد: از همه چیز زندگیام برای روایت داستانها و قصههایم بهره گرفتهام. در آثارم دروغ نگفتهام، حتی چیزهایی که با تخیلم ساختهام، آنقدر باور کردهام که به این تبدیل شده که برای خواننده باورپذیر باشد. برای خودم بسیار سخت است که بگویم چگونه نوشتهام. بدترین شغلی که گاهی به من میدهند این است که معلم باشم و بگویم که چگونه مینویسم.
من قبل از این که کتابم نوشته شود، تپش قلب داشتم و هروقت افسرده میشدم این تپش قلب به سراغم میآمد و اذیتم میکرد. به بیمارستان میرفتم. ماهی یک دفعه اتفاق میافتاد. قبلش خیلی آزارم میداد. راستش میترسیدم. خانوادهی من هوای من را دارند و خانواده خوبی دارم. نویسندهی «قصههای مجید»
استعداد نویسندگی چیزی نیست جزء تخیل خیلی بالا و حافظهی خیلی قوی و حس بیشتر از حد معمول آدمها و اینها را کسی نمیتواند یاد بدهد. ممکن است ریزهکاریها را بشود یاد داد اما معتقدم نویسندهها بیشتر شبیه سوسک هستند، سوسکها با شاخکهایشان، همه چیز را و خطر را احساس میکنند. نویسندهها هم شاخکهای حسی قوی دارند.
از حاشیههای این مراسم میتوان به تاکید فروغ الزمان جمالی به حضور همسر و دختر هوشنگ مرادی کرمانی در مراسم اشاره کرد. این نویسنده از حضار خواست خانواده مرادی کرمانی را به پاس زحمات و تلاشهایشان تشویق کنند. در بخشی از این مراسم هوشنگ مرادی کرمانی فرزند یکی از همکارانش به نام الوند بهاری را به روی صحنه دعوت کرد. الوند بهاری نیز متنی که برای سالروز تولد مرادی کرمانی نوشته بود را خواند. در پایان هم لوح تقدیر و هدیهای به هوشنگ مرادی کرمانی اهدا شد. مرادی کرمانی لوح تقدیر و هدیه خود را از دستان همسرش دریافت کرد.
ارسال دیدگاه