فیلتر مصاحبه

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران مصاحبه

نوشتن بر مبنای ژانر، انحراف است

گفت‌وگو با ناتاشا امیری 1396

مدت زمان مطالعه : 1 دقیقه

ادبیات

گفت‌وگوی ایسنا با ناتاشا امیری پیرامون مسئله‌ی ژانر و ژانرنویسی

مصاحبه

نوشتن بر مبنای ژانر، انحراف است این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا درباره‌ی اهمیت و ضرورت ژانرنویسی، اظهار کرد:

نوشتن بر مبنای ژانرِ خاص اشتباه و انحراف است.
نویسنده ایجادکننده‌ی ژانر است، نه برعکس. برخی از نویسنده‌ها سیستم نگارشی خاصی ندارند که ممکن است به صورت آگاهانه نباشد و ندانند چه کاری انجام می‌دهند؛ بنابراین منتقدان کارهایشان را دسته‌بندی می‌کنند. نویسنده‌ای که دست به قلم می‌برد و می‌نویسد اصلاً به ژانر فکر نمی‌کند، که این کار، کار درستی است، زیرا روند داستان‌نویسی روند کشف و شهود است و بعد از نگارش ممکن است در دسته‌بندی قرار بگیرد و بگویند فلان اثر در فلان ژانر جای دارد.
به نظر من نمی‌توان بر اساس یک ژانر نوشت. ژانر برای آشنایی و داشتن اطلاعات عمومی خوب است. به طور مثال ما تئوری‌های داستان‌نویسی را می‌خوانیم که به بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعاتمان کمک می‌کند اما نمی‌توان بر اساس ژانر نوشت، زیرا زمانی که نویسنده موضوع خاصی را انتخاب می‌کند، باید زبان آن را خلق کند. نمی‌توان براساس تئوری‌های از پیش تعیین‌شده چیزی نوشت. یا زمانی که کاری معروف می‌شود اگر بخواهید مانند آن بنویسید، کار تقلیدی است، ارزشی ندارد و نمی‌تواند در ادبیات جایگاهی داشته باشد.

نویسنده‌ی «با من به جهنم بیا» با تأکید بر این‌که ژانر ادبی برای دسته‌بندی می‌تواند مفید و کمک‌کننده باشد، اظهار کرد:

ژانر برای دسته‌بندی آثار منتشرشده و تسهیل در انتخاب خواننده‌ها بعد از منتشر شدن آثار صورت می‌گیرد. بعید می‌دانم نویسنده‌ی اصیلی حین نگارش بگوید من می‌خواهم بر اساس ژانر خاصی بنویسم؛ نویسنده اثرش را تولید می‌کند و بعد دسته‌بندی صورت می‌گیرد.

او همچنین درباره‌ی جایگاه ژانر در ادبیات داستانی ما گفت:

من با ژانرنویسی مخالفم و اگر در ادبیات ژانر جایگاهی نداشته باشد، برایم فرقی نمی‌کند؛ زیرا کار من نیست. منتقدان و علاقه‌مندان آثار داستانی، کتاب‌ها را در یک ژانر خاص دسته‌بندی می‌کنند که کارشان نویسندگی نیست.
این‌ که کتابی در یک ژانر دسته‌بندی شود، نه ارزشی به کتاب می‌دهد و نه اهمیتی دارد. ژانر فقط به درد دسته‌بندی می‌خورد. به طور مثال فیلمی در ژانر وحشت دسته‌بندی می‌شود اما ممکن است این فیلم فیلم نازلی باشد، حالا چه ارزشی دارد عده‌ای بگویند فیلم در این ژانر است؟ به خودی خودی تقسیم‌بندی در ژانرها هیچ ارزشی برای یک اثر نمی‌آورد، مگر این ‌که اثر جایگاه خود را پیدا کرده باشد.

او درباره‌ی این که آیا مسائل و مشکلات اجتماعی می‌تواند دستمایه‌ی ژانرنویسی شود، گفت:

گاهی مسئله‌ای دغدغه‌ی یک نویسنده است و گاه نویسنده می‌بیند مسئله‌ای باب شده است و او هم درباره‌ی آن می‌نویسد؛ آیا این دو نویسنده با هم برابرند؟ این دو نویسنده در یک سطح نیستند. یکی دغدغه دارد و دیگری می‌خواهد بر موجی سوار شود و به قولی بار خود را ببندد. به نظرم از نظر کیفیت و ارزش‌گذاری کارهای‌شان با هم برابر نیستند. نویسنده‌ای که برای‌ های‌وهوی می‌نویسد، نویسنده نیست و کارش اصالت نخواهد داشت و بیشتر نان به نرخ روز خور است و با اصالت نویسندگی فاصله دارد.
یادم می‌آید زمانی نویسنده‌ها دوست داشتند درباره‌ی مسائلی بنویسند که کسی درباره‌ی آن‌ها ننوشته بود؛ مثلاً کتاب‌ها اروتیک می‌شد. گویی تعمدی در این نوع نوشتن در کار بود. به نظرم من این کار اصالت را از اثر می‌گیرد؛ اما ممکن است نویسنده به خاطر علاقه‌ی شخصی خود درباره‌ی مسائلی مثل سیاست و جنگ بنویسد که این انتخاب خود نویسنده است و شاید این خط فکری نویسنده را وارد ژانر خاصی کند و تعمدی نداشته باشد که الان نوشتن داستان سیاسی می‌تواند مؤثر باشد و مخاطب بیشتری داشته باشد.

ناتاشا امیری درباره‌ی کتاب‌های جدید خود نیز گفت:

داستان تقریباً بلندی در دست دارم که در حال اتمام است. «زیگزاک» نام موقت این اثر است و ممکن است آن را بعداً تغییر دهم. ماجرای کتاب این است که اتفاق خاصی برای دو نفر می‌افتد که همدیگر را نمی‌شناسند اما یک جورهایی مانند طراحی یک بازی در کنار هم قرار می‌گیرند. در بخش‌هایی فضای داستان فضای آرکائیک است و حالت کهن پیدا می‌کند. همچنین در حال نوشتن مجموعه‌داستانی هستم که پنج یا شش داستان دارد. سه داستان آن آماده است و بقیه هنوز جای کار دارند. اسم موقت این مجموعه نیز "مرسانا" است.

  • داستان
  • تفکرات و نظرات
  • نویسنده

فایل های مصاحبه