گفتوگو با پائولو کوئلیو 1379
مدت زمان مطالعه : 2 دقیقه
گفتوگو با کوئلیو پیرامون انتشار آثار ایرانی توسط او
لطفاً در مورد جایزهی ادبیای كه برای نویسندگان ایرانی در نظر گرفتهاید، صحبت كنید.
سینمای ایران در برزیل بسیار شناختهشده و پرطرفدار است اما تاکنون از خواندن آثار نویسندگان ایرانی در برزیل محروم بودهایم؛ بنابراین تصمیم گرفتم جایزه ادبی پائولو كوئلیو را برای نویسندگان معاصر ایرانی افتتاح كنم دربارهی این جایزه توضیحاتی به شما خواهم داد. ما تنها دستنوشتهها را به زبان فارسی میپذیریم، حجم آثار نباید بیشتر از دویست صفحه باشد. هیئتداوران از سه روشنفكر و سه دانشجو تشكیل میشود. آثار باید تا 28 اكتبر ارائه شوند. در نوزدهم مارس، پنج نامزد برای هر زمینهی این جایزه كه توضیح خواهم داد، اعلام خواهد شد و در هر زمینه یک نفر برنده خواهد شد. برای هر یک از برندگان درزمینهٔ مای ادبیات داستانی، غیرداستانی و فرهنگ اسلامی جایزهای به مبلغ هزار دلار در نظر گرفتهشده. افزون بر آن، من هزینهی ترجمهی این سه اثر را به زبان پرتغالی میپردازم و ناشر من در برزیل این سه اثر را منتشر خواهد كرد. بدین ترتیب میتوانیم رابطهی بسیار نزدیكی میان فرهنگ برزیل و ایران برقرار كنیم.
از كدام نویسندهی ایرانی یا غیر ایرانی تأثیر گرفتهاید؟
یكی از نخستین کتابهایی كه خواندم، رباعیات #خیام بود. مادرم آن را به من هدیه داد. چون فكر میکرد راه بسیار خوبی برای درک زندگی، مرگ، شادی و رنج است. وقتی در رود فرهنگ قرار گرفتید، تمیز دادن دیگران غیرممکن است. پس كنار ادبیات ایران، من تأثیرات بسیاری از نویسندگان دیگر هم گرفتهام؛ اما این تأثیرات هشیارانه نیست، چون من زیاد میخواندم و وقتی مینویسم ازآنچه خواندم، ناهشیارانه برای بیان روح خودم استفاده میکنم. پس وقتی مینویسید، بر خود و بر روح خود تمركز میکنید و سپس تأثیر نویسندگان دیگر، بهصورت بسیار تجریدی، خود را تجلی میبخشد؛ اما شمایید كه داستان را مینویسید.
محتوای روحانی آثار شما پیوند بسیار نزدیكی با تفكر اسلامی دارد. این رابطه را چگونه توضیحمی دهید؟
وقتی این جستوجوی پرشور را برای یافتن خدا آغاز میکنیم، کمکم درک میکنیم كه خدا همهجا حاضر است. فكر میکنم این گام اول است. البته من مسیحی هستم و طبیعی ست كه از نویسندگان مسیحی بسیار تأثیر گرفته باشم، اما موضوع این نیست. از عرفان اسلامی چنین برداشت میکنم كه همه بهسوی یک خدای واحد حركت میکنیم و آنگاه است كه این تأثیرات را دریافت میکنیم و باز باید تأکید كنم این تأثیرات بسیار ناهشیارند، اما حضورشان بسیار بارز است؛ و همین عرفان است كه ارتباط و پلهایی بین مذاهب مختلف ایجاد میکند. من کوشیدهایم از سرچشمههای بسیاری بنوشم، چون مردی در جستوجوی خدا هستم و برای یافتن راه خودم بهسوی خدا، باید قلب خودم را بگشایم. سالهای سال، پرسشهای بسیاری داشتم، اكنون به راز خدا احترام میگذارم. سعی میکنم با کارم خدا را گرامی بدارم سعی میکنم از معنویت و روحانیت سخن بگویم، چون میدانم روزبهروز مردم بیشتر به روحانیت و معنویت رو میآورند. این تنها نیرویی است كه مرا به سخن گفتن وامیدارد. من به جزء اعتقاد ندارم، بهکل اعتقاددارم.
آیا قصد دارید رمانی بنویسید كه به ایران ارتباط داشته باشد؟
نمیشود پیشبینی كرد. یک رمان برای خود نویسنده هم یک رمز و راز است. پرسش شما را در نظر میگیرم: چگونه یک رمان مینویسم؟ اول سعی میکنم بهاجبار صحنهای خلق كنم و داستانی را كه میخواهم، بنویسم و همهچیز را جایی بگذارم كه میخواهم؛ اما همیشه برای نوشتن كتاب آماده نیستم. از 1990 دوست داشتم كتابی دربارهی بخش مادینه وجود خودم بنویسم، سعی كردم، فشار آوردم ولی نمیتوانستم. مجبور بودم چهار سال صبر كنم تا به این رمان برسم و بعد داستان «كنار رود پیدرا نشستم و گریستم» را نوشتم. گاهی مغز آماده است ولی قلب نه. برای نوشتن كتاب، باید به هر دو اعتماد داشت؛ نظم مغز و الهام قلب. البته كه من دوست دارم كتابی دربارهی ایران بنویسم؛ و شاید الان هم در قلب من نوشتهشده. ولی مطمئن نیستم مضمونش چیست. ولی در این مدت من دربارهی ایران صحبت خواهم كرد، چه در کنفرانسها و چه در مصاحبهها و روزنامههای مختلف دنیا.
با توجه به اینکه شما، #گارسیا_ماركز و نویسندگان دیگر آمریكای لاتین مخاطبان زیادی در ایران دارید، چه ارتباطی بین ادبیات ایران و آمریكای لاتین میبینید؟
فكر میکنم وقتیکه مینویسیم، اصراری نداریم بین حقیقت ملموس و ناملموس دیواری بسازیم. ما معتقدیم كه حقیقت فراتر از چیزی است كه میتوانیم ببینیم. ممكن است مکالمهای میان من و شما انجام شود و این ضبطصوت واسطهی این مكالمه باشد. فكر میکنم این شباهت بین ادبیات ایران و آمریكای لاتین هست؛ اما باید اعتراف كنم كه من ادبیات معاصر ایران را چندان خوب نمیشناسم. امیدوارم تا یک سال دیگر همهی آنها را بشناسم.
ارسال دیدگاه