گفتوگو با پائولو کنیهتی 1398
مدت زمان مطالعه : 2 دقیقه
پائولو کُنیهتی(۱۹۷۸-میلان، ایتالیا) با نخستین رمانش «هشتکوه» توانست موفقیتهای چشمگیری به دست آورد. این رمان در ۲۰۱۶ منتشر شد و به یکی از پرفروشترین کتابها در ایتالیا تبدیل شد و سپس در سال ۲۰۱۷ جایزه «استرگا» را بهعنوان معتبرترین جایزه ادبی ایتالیا از آن خود کرد. موفقیت این کتاب به همین جا ختم نشد، و به بیش از چهل زبان ترجمه شد، از جمله فارسی. در زبانهای دیگر نیز کتاب موفقیتهای چشمگیری دست یافت از جمله جایزه مدیسی برای ترجمه فرانسه، و جایزه بهترین ترجمه انگلیسی انجمن قلم در سال ۲۰۱۸.
در «هشت کوه» خاطر نشان کردهای که هیمالیا مادر تمام کوههاست و زمانی هم آنجا بودهای. آیا برنامهای برای نوشتن کتابی درباره تجاربت در آنجا داری؟ آیا این ایده که درباره کوههای مختلف در نقاط مختلف جهان خواهی نوشت، از این امر نشأت دارد که تو ذاتا طبع کوچنشین داری؟
بله درست متوجه شدی. من دارم کتابی درباره سفرم به هیمالیا مینویسم. مطمئن نیستم که روحیه کوچنشینی دارم. در واقعیت من بودن در خانه را بسیار دوست دارم و به همین علت بهجای سفرکردن به اینسو و آنسوی دنیا، ترجیح میدهم به همان جاهایی بازگردم که بهخوبی آنها را میشناسم. سالها چنین احساسی به نیویورک داشتم و همچنین به نپال. دوست دارم اینطوری فکر کنم که آنجا خانهای دارم.
در مراسم رونمایی کتاب در هلند، گفتی که در حال ساختن نوعی پناهگاه یا اقامتگاه در کوهستان هستی برای مردم که رفتوآمد کنند و همچنین اجرای یک فستیوال. میتوانی کمی بیشتر از آن بگویی؟
یک اصطبل قدیمی حول و حوش دوازدهمتر در پنجمتر است که با مبلغی که از فروش «هشتکوه» عایدم شد خریدهام، بسیار نزدیک به کلبه ییلاقی که در کوهستان دارم و در آن زندگی میکنم. در دو سال آینده اگر همهچیز بهخوبی پیش برود به یک اقامتگاه با یک استراحتگاه، آشپزخانه اشتراکی و دوازده تختخواب تبدیل خواهد شد. اما قصد من گردشگری نیست، بلکه دوست دارم مرکزی فرهنگی باشد؛ جایی برای میزبانی گروههای دانشآموزی از مدارس و هنرمندان و همچنین برای اجرای کنسرت و نمایشگاه. من همچنین در آنجا میزبان روحهای در رنج و عذاب، هستم که ساکن کوهستان هستند یا گذرشان به کوهها افتاده است.
آیا نصایحی درباره افرادی که برای اولینبار به کوهها سفر میکنند(مثلا برای آنها که میخواهند به مدت طولانی در آنجا اقامت کنند) داری؟
بروید سراغ کسی که قادر است درباره اینجور جاها به شما بگوید. برای من مهم نیست که به قله صعود کنم، بلکه مشاهده جنگلها، نهرها و دهکده چوپانان مهم است. برای درک آن چیزی که دنبالش هستی به یک راهنمای محلی در کوهستان نیاز داری که دست تو را بگیرد و به تو کوهستان را نشان دهد و درهای آن را برایت بگشاید و خودت بهتنهایی بازگردی. کوهها بسیار متفاوتند، اگر که با کسی به آنها سفر کنی یا خودت بهتنهایی به آنجا بروی. بار اول مکانی ترسناک به نظر میرسد، ولی پس از آن مکانی آشنا به نظر میآید که به تو خوشامد میگوید و هنگامی که در آن تنها هستی احساس نزدیکی و قرابت با آن داری.
اخیرا چهلساله شدهای و میتوان گفت زندگی ماجراجویانهای داشتهای. آیا فکر میکنی که نداشن فرزند و نداشتن یک رابطه طولانیمدت هنوز یک تابو است؟
فکر میکنم که در یک رابطه باثبات و دائمینبودن تابو نیست، منتها انتخاب نداشتن فرزند، آری یک تابو است. وقتی به مردم میگویم دوست ندارم فرزندی داشته باشم و میخواهم کارهای دیگری در زندگی انجام دهم، از آنها عکسالعملهای تعجببرانگیزی میبینم، انگار که ما وظیفه بیولوژیکی و مدنی داریم که تولید نسل کنیم! من چنین وظیفهای را احساس نمیکنم. من فعال محیطزیست نیز هستم و کاملا به افزایش جمعیت حساسم.
باور دارم مردمان زیادی بر زمین هستند و نیازی به اضافهکردن به آنها نیست. بهطور خلاصه زمان باارزش است و میخواهم از آن به نحو متفاوت استفاده کنم. نه فقط برای خودم، بلکه برای سایر مردم، بهواسطه مهیاکردن یک فستیوال، ساختن یک اقامتگاه و کمک به سازمانهای بشردوستانه در نپال.
ارسال دیدگاه