علیاصغر سیدآبادی از راههای دسترسی ساکنان دور از پایتخت به کتاب مناسب کودک سخن میگوید 1398
مدت زمان مطالعه : 3 دقیقه
وقتی در شهرهای دور از پایتخت زندگی میکنیم دسترسی ما به امکانات فرهنگی کمی محدودتر است. یکی از این امکانات کتاب خوب است، همین عدم دسترسی باعث میشود بسیاری از والدین کتابوکتابخوانی را در اولویت سیستم آموزشی خود قرار ندهند. اما #علی_اصغرسیدآبادی بهعنوان نویسنده، شاعر و فعال در حوزهی ترویج کتابخوانی راهحلهایی برای روبهرو شدن با این دست کمبودهای فرهنگی دارد. او معتقد است اگرچه نهادهای دولتی و غیردولتی باید دسترسی افراد به کالای فرهنگی را امکانپذیرتر کنند اما خود پدر و مادرها نیز میتوانند گامهایی در تغییر وضعیت بردارند.
این پژوهشگر که بهعنوان بنیانگذار «جام باشگاههای کتابخوانی» سال گذشته به عنوان نامزد جایزهی «استرید لیندگرن» معرفی شد میگوید: اگر در هر شهری به متخصصان کتاب و کتابخوانی مراجعه کنیم، حتما دسترسی ما به کتاب خوب امکانپذیرتر خواهد بود. ماهنامهی کودک گلپونه به مناسبت ۱۸تیرماه؛ روز ملی ادبیات کودک و نوجوان به سراغ این نویسنده رفته است، حاصل این گفتوگو را ادامه میخوانید:
در شهرهای دور از پایتخت معمولا دسترسی به کتابهای خوب ممکن نیست. در این شرایط چطور میتوانیم به عنوان والد یا مربی دسترسی به کتاب خوب را ممکن کنیم؟
به این سوال میتوان از دو منظر پاسخ داد: یکی دسترسی به فهرست کتابهای خوب است و دیگری دسترسی به خود کتابها.
به نظرم دسترسی به فهرست کتابها در هرکجای ایران از راه اینترنت، سایتها و شبکههای اجتماعی راحت است. نهادهایی هم مثل شورای کتاب، کانون، لاکپشت پرنده و سایت کتابک این فهرستها را منتشر میکنند. از طرفی دنبال کردن نظر منتقدان میتواند در این زمینه به ما کمک کند.
اما به رغم این که فهرستها در دسترس ما قرار دارند، متاسفانه کتابفروشیها در برخی شهرها کتابهای با کیفیتی نمیفروشند و این مشکل جدی است. در این زمینه هم شاید بتوان خرید از فروشگاههای اینترنتی معتبر را جایگزین این کمبود کرد.
البته خرید اینترنتی نمیتواند جایگزین کتابفروشیهای فیزیکی شود و در این کمبودها باید جایگزینهای دیگری را هم تعریف کرد.
مثلا جریان «جام باشگاههای کتابخوانی» سبب شد تا کتابهای زیادی به افراد معرفی شود و در این میان با کتابفروشیهای شهرهای مختلف هم مذاکره کردیم. اما ادامهی این مسیر توسط نهادهای دولتی و غیر دولتی ضروری است.
در میان انتخابهای محدودی که داریم چهطور کتاب بهتر را از کتابفروشیهای شهر خود خریداری کنیم؟
یکی از راهها، سفارش دادن به کتابفروشیها است. وقتی بر اساس فهرستها به این مراکز مراجعه کنیم و درخواست بدهیم و این مراجعه مکرر باشد تغییراتی رخ میدهد. درخواست کتابهای با کیفیت خود به خود به پررونق شدن قفسههای کودک و نوجوان کمک میکند.
اصلا کتاب خوب چه کتابی است؟
پاسخ این سوال کمی پیچیده است، چرا که با ذکر ویژگیها نمیتوان به توانایی انتخاب کتاب خوب رسید. با این حال علاوه بر ارزشهای هنری و ادبی که باید آثار داشته باشند و بحث دربارهی آن مفصل است، یک کتاب باید به مسایل و نیازهای فرد، خانواده و شهر پاسخ بدهد. کتابی خوب است که مورد نیاز و استفادهی ما و پاسخ دهندهی پرسشهای ما باشد. به همین دلیل است که ما باید به جای متخصص شدن به متخصصان مراجعه کنیم، که البته روشی درست و معمول در تمام دنیاست.
حالا این پرسش پیش میآید که در شهرهای دور باید چه کرد؟ کتابدارها و البته اعضای باشگاههای کتابخوانی که در تمام شهرها فعالاند میتوانند جزو کسانی باشند که به ما کمک کنند.
آیا یک کتاب خوب، یک کتاب پرفروش است؟
بله. یک کتاب خوب، میتواند یک کتاب پرفروش باشد و یک کتاب پرفروش میتواند یک کتاب خوب باشد. ولی الزاما این قانون همیشگی نیست. ما ممکن است کتاب خوبی داشته باشیم که پرفروش نباشد. با اینحال فروش نشانگر آن است که این کتاب در دایرهی پسند خیلیها قرار داد. من فکر میکنم برای پرفروش شدن یک کتاب فقط خوب بودن آن مهم نیست، تبلیغات و بازاریابی در این زمنیه مهم است. و این ضعف در معرفی کتابهای خوب وجود دارد.
گاهی تاکید میشود بعضی آثار را باید خواند. به طور مثال کتاب «شازده کوچولو». این درحالی است که ممکن است این اثر همسو با نیاز کودک و نوجوان ما نباشد. نظر شما چیست؟
من موافق این جور فهرستها نیستم. من خودم بارها تلاش کردم تا کتابی مثل #شازده_کوچولو را بخوانم. فکر میکنم این نوع آثار با اهمیتند و دورههای مختلفی از سلایق را پشت سر گذاشتهاند تا به ما برسند. اما الزامی در خواندن آنها نیست. ممکن است کسی خوشش بیاید و اما کسی دیگر آن را دوست نداشته باشد.
بعضی کتابها هم به عنوان مد وارد زندگی کودک ما میشوند. کودکی که تا به حال کتابی نمیخوانده و حالا در رقابت با دوستانش قرار گرفته. این شیوه از مطالعه خوب است؟ یا باید با آن مبارزه کرد؟
نباید با خواندن هیچ کتابی مبارزه کرد. حتی همین کتابهایی که شما آنها را به روز و پرفروش و بازاری میدانید و بر پیشخوان کتابفروشیهای ما و همه جای دنیا دیده میشود، میتوانند خوانده شوند. حداقل فایدهی این محصولات افزایش مهارت خواندن است و از طرفی کودک را به خواندن کتاب بیشتر سوق میدهد.
البته فکر میکنم وضعیت امروز نسبت به چندسال گذشته تغییر کرده و این کتابها آرامآرام از گردونه خارج میشوند و کتابهای جدیتر جای آنها را میگیرد و ما به تعادل لازم در انتخاب کتاب میرسیم.
با این حال شاید بد نباشد به یک آسیب این کتابها اشاره کنم. این کتابها گاهی نویسندگان را دچار خطا میکند و سبب میشود تا به سوی این سبک و سیاق قدم بردارند و حتی از موضوعها و شیوهی پرداخت این آثار کپیبرداری کنند.
از معدود منابع محدود کتاب در شهرهای کوچک کتابخانههای مدارس است. در این کتابخانهها چهطور میتوان اثر خلاقه و مفید را گزینش کرد؟
کتابخانههای مدارس موضوع مهمیاند، اما از آن مهمتر کتابخانههای کلاسی است، معلمها میتوانند با مشارکت بچهها این کتابخانهها را تشکیل بدهند و هر دانشآموز دو کتاب را بهعنوان امانت در این کتابخانهها بگذارد. قاعدتا در کلاس برخی دسترسی بهتری به کتاب دارند و میتوانند در این زمینه آثار بهتری را ارائه کنند. این نظارت و همکاری سبب میشود تا کتابخانهی بهتری شکل بگیرد. از طرفی تمرین کار داوطلبانه، کارفرهنگی و البته کارگروهی است.
و سوال آخر: اگر ما بهعنوان والدین، خود تمایلی به کتابخوانی نداشته باشیم اما این ضرورت را درک کرده باشیم که فرزندمان نیازمند آموزش است یا اگر در اطرافیانمان کودکی را دیدیم که لازم است با کتاب و کتابخوانی آشنا شود، باید چه کار کنیم؟
در وضعیت فعلی اختلال و فاصلههایی در روابط والدین و فرزند وجود دارد. ابزارهایی که دراختیار همگی است، کاربرد فردی دارند مانند موبایل، تبلت و… . باید آگاه باشیم که رابطهی عاطفی خانوادهها دچار اختلال است و خیلی از خانوادهها متوجه این موضوع و پیگیر راهی برای تغییر آن هستند. جدا از لزوم کتاب و کتابخوانی، خواندن کتاب برای کودک راهکاری برای تعمیر و تنظیم روابط خانوادگی است. مخصوصا ابزار تنظیم و اصلاح رابطهی والدین با فرزند محسوب میشود. قطعا هدف غایی این رفتار علاقهمند شدن کودک به کتاب و درنهایت علاقهمندی والدین به کتاب و کتابخوانی است، چون همانطور که میدانیم کتابهای کودک کاربرد چندگانه و تاثیراتی هم بر بزرگترها دارند.
ارسال دیدگاه