«رویای یکساعته» داستان لطیفهواری است که با نثری ساده و شیرین مخاطب را با واقعیت مطرحشدهای در روایت پیش میبرد که در لحظههای پایانی با یک چرخش، تغییر میکند و همین باعث غافلگیری مخاطب و شکلگیری لبخندی تلخ در پس ذهنش میشود.
این داستان نمایشی است کوتاه برای رسیدن به احساسی بزرگ؛ فاصلهی میان زندگی و مرگ انسانی که گویی هرگز فرصت نکرده دربارهی خود بیندیشد. خبر فوت همسر، فرصتی است تا خانم مالارد به خود بیاید و آزاد و بدون قید و بند، به خویشتن خویش بیندیشد. اگرچه این فرصت کوتاه است، اما جرقهای است که نور حقیقت را در زندگی زن میتاباند.
اما پایان داستان حاوی طنزی عجیب و چندوجهی است، داستان با شنیدن خبر مرگ شوهر خانم مالارد آغاز میشود، اما آخر داستان شرایط کاملا برعکس است و این مساله فقط روایت ظاهر داستان نیست، بلکه لایهی زیرین داستان هم با همین طنز تلخ شکل گرفته است؛ واقعیت مرگ در زندگی و زندگی در مرگ... .
زمان حدودی خواندن داستان : 1 دقیقه
نویسنده : کیت شوپن
ارسال دیدگاه