به نقل از انترتینمنت ویکلی؛ منتقدان ادبی این سایت رمانهای چهارگانه النا فرانته را به عنوان بهترین مجموعه کتاب دهه دوم هزاره سوم انتخاب کردند.
چهارگانه جادویی النا فرانته در سال ۲۰۱۰ آغاز میشود. النایی که پیر است خبری دریافت میکند که دوست قدیمیاش لیلا گم شده است. آنها بیش از ۶۰ سال است که یکدیگر را میشناسند و به نظر میرسد ما هم در داستان جذابی که در ادامه بیان میشود هر میلیثانیه از آن دههها را تجربه میکنیم. لذت کودکی و وحشت نوجوانی تبدیل به اشتیاق بزرگسالی و فجایای فرهنگی میشوند و جاهطلبیهای عظیم و گناههای تیره گذشته برای همیشه باقی میمانند.
نام النا فرانته یک اسم مستعار است و این نویسنده هر کسی که واقعا هست، توانسته بزرگترین مجموعه کتاب دهه ۲۰۱۰ را بنویسد و به سدهای که تازه تمام شده با غم، خشم، یک حس شوخطبعی تیره و توجهی اعتیادآور به جزییات نگاه کند.
مانند هر مجموعه ادبی دیگری، نیمی از جذابیت تمام کردن این کتابها این است که میتوانید با خوانندگان دیگر درباره این صحبت کنید که کدام کتاب از همه بهتر است. آیا کتاب سال ۲۰۱۲ «دوست فوقالعاده من» را ترجیح میدهید که در آن لیلا و لنو (نامی که با آن النا را میشناسیم) در محله خود در دوره پس از جنگ در ناپل گذران زندگی میکنند؟ این کتاب میتواند بزرگترین رمان بزرگسالان جوان زمانه ما باشد زیرا این دو دختر جوان اتحادی حیرتانگیز شکل میدهند. آنها بهترین دوستان و محرم اسرار یکدیگر هستند؛ بعضی مواقع این حس وجود دارد که آنها دارند زندگی بهتر دیگری را زندگی میکنند. لیلا فردی است که کارها را انجام میدهد و توجهها را به خود جلب میکند. لنو منفعل و متفکرتر است. با این حال هویتهای جوان آنها سیال است بنابراین تقریبا میتوان مشاهده کرد که آنها شخصیتهای انفرادی خود را مانند امواجی که به یکدیگر برخورد میکنند، تشکیل میدهند.
«دوست فوقالعاده من» هنوز به عنوان یک داستان رومنس نوجوانانه شناخته میشود که از یک پسزمینه اجتماعی بسیار با دقت ترسیم شده و پیچشهای داستانی تیره بهره میبرد.
کتاب دوم که سال ۲۰۱۳ «داستان نامی جدید» جایی آغاز میشود که پیچش نهایی کتاب قبلی به پایان میرسد. رمانهای فرانته آثاری فوقالعاده از فلسفه تکاندهنده هستند و رشد ایدئولوژی سیاسی را از آپارتمانها تا خیابانهای آتشین و تالارهای دولت دنبال میکند. آنها همچنین با ساختار سفرگونه خود بسیار سرگرمکننده هستند و به همین ترتیب «داستان نامی جدید» در حالی به اوج میرسد که شخصیتهای کلیدی به جزیره زیبای ایسکیا سفر کردهاند.
کتاب سال ۲۰۱۴ «آنهایی که میروند و آنهایی که میمانند» پرهرجومرجترین اثر این مجموعه است و با دقت فراوان زندگیهای شخصی و عمومی هیستریک ایتالیا را به تصویر میکشد. به همان اندازه که گیجکننده است خیرهکننده هم هست: شخصیتها مدام وارد اتاقهایی میشوند و میبینند در میان یک نمایش قرار دارند. از بسیاری از جهات، سومین رمان فرانته خوشزمانترین رمان اوست و به اکتشاف در این مسئله میپردازد که چطور آدمهای معمولی نسبت به زمانههای غیرعادی واکنش نشان میدهند.
«داستان فرزند گمشده» این مجموعه را با وقار و گنگ بودن به پایان میرساند و درست در زمانی که یک دهه پرتلاطم دیگر قرار است آغاز بشود یک نسل را از هم میپاشد.
این کتابها توسط آن گلدستین به انگلیسی ترجمه و تبدیل به پدیدهای قابل درک در سراسر دنیا شدهاند. یک سریال تلویزیونی بسیار خوب هم سال گذشته با عنوان «دوست فوقالعاده من» با اقتباس از رمان اول ساخته شد. حتی اگر گستره عظیم دستاوردهای فرانته هنوز حیرتانگیز و مرموز باقی مانده باشد، راحت میتوان دید که چرا این اتفاقها افتادهاند. این نویسنده محله مرکزی داستانش را با شگفتی موشکافانه توصیف میکند. رخدادهای خاصی در سراسر دههها به وقوع میپیوندند و تبدیل به نمادهایی از معنای بیپایان میشوند. این داستان عظیم در سراسر قرن بیستم حرکت میکند و با گذر از فمینیسم و سوسیالیسم، حتی ظهور کاپیتالیستی تکنولوژی کامپیوتر را توصیف میکند.
داستان خود لنو به اندازهای دقیق هست که نشان از چیزی اتوبیوگرافیکی یا اعترافمانند باشد، اما حسی از جهانی بودن هم وجود دارد. فرانته درباره تقلاهای هر روزی زن بودن، فقیر بودن و خواستن کسی که دیگری را میخواهد با هوشی مثالزدنی مینویسد. در این رمانهای ناپلی بازههایی هیجانانگیز هستند که خط داستانی اصلی به عملکرد خوب در مدرسه یا تقلا در برقراری توازن بین خانواده و جاهطلبیهای حرفهای متمرکز میشود. بعد هم فصلهایی هستند که شخصیتها خودشان را در موقعیتهای خارقالعاده میبینند و با کنار گذاشتن احتیاط، زندگی خود را به دست شور و شوق میسپارند. لیلا و لنو جدا میشوند و دوباره متحد میشوند و یکدیگر را در موقعیتهایی سخت یا سرشار از لذت پیدا میکنند.
ارسال دیدگاه