به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) معصومه صالحبیگی کارگردان فیلم 10دقیقهای «سپرده به زمین» است. او فیلمش را بر اساس داستان کوتاهی با همین نام اثر بیژن نجدی ساخته است. این فیلم یکی دیگر از آثار داستانی حاضر در بخش «کتاب-سینما»ی سیوششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران است؛ که در روز چهارشنبه 22 آبان، سانس اول 16- 14:30 در سالن یک به نمایش در میآید.
معصومه صالحبیگی درباره اینکه چرا سراغ داستان کوتاهی از بیژن نجدی برای ساخت فیلم رفته است گفت: فیلمنامه فیلم «سپرده به زمین» را تینا پاکروان بر اساس داستان کوتاهی با همین نام از بیژن نجدی نوشته است. گویی با این داستان چیزی از درون من بیرون میآید که سبب شد آن را انتخاب کنم. کاراکتر داستان پیر بود و حال من جوانم؛ یعنی با این داستان همذاتپنداری میکنم. من فیلمنامهای میخواستم و پاکروان این اثر را به من پیشنهاد داد.
وی افزود: اکثر داستانهای بیژن نجدی به فیلم تبدیل شدهاند حال من این اثر را انتخاب کردم. همه داستانهای نجدی تاثیرگذار است و هر کدام از آثار او را بخوانید گرایش خاصی به آن متن و اثر پیدا میکنید. من با توجه به درونیات خودم این داستان را انتخاب کردم زیرا کمی شبیه من بود.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که آیا اولین بار است سراغ ساخت فیلمی اقتباسی میروید گفت: فیلم دوم من نیز برداشتی از کتاب «چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس» اثر بهاره رهنما بود که خود او سفارش ساخت این فیلم را به من داد. ولی فیلمی که به صورت جدی اقتباسی باشد «سپرده به زمین» است.
او در پاسخ به این سوال که آیا دوباره سراغ ساخت اثری اقتباسی میرود بیان کرد: به دلایل شخصی که نمیتوانم عنوان کنم قطعا دیگر سراغ اقتباس نخواهم رفت و این فیلم را به این دلیل ساختم که متن زیبایی داشت و به خودم شبیه بود. حتما در آینده فیلمنامه اصلی خواهم داشت که به زودی وارد پیش تولید میشود.
این فیلمساز درباره فضای فیلم «سپرده به زمین» اظهار کرد: داستان فیلم درباره پیرزن و پیرمردی است که سالهاست بچه دار نمیشوند و سردی و رنگ بو نداشتن زندگیشان به خاطر نداشتن فرزند است.
وی در ادامه افزود: روزی در دهکدهای که آنها زندگی میکنند اتفاقی میافتد و با سر وصدایی که بلند میشود بیرون میآیند، با جمعیت همراه میشوند و میبینند که جنازه یک بچه پیدا شده است. در پی اقوام این کودکاند که متوجه میشوند کسی را ندارد؛ جنازه بچه را به کلانتری و بیمارستان میبرند و میگویند که نمیتوان جسد بچه را زیاد نگه داشت و در نهایت او را دفن میکنند. بعد از خاکسپاری کودک، این پیرمرد و پیر زن سر خاک بچه رفته و میگویند بالاخره صاحب فرزند شدیم، یعنی حتی حاضر بودند سر قبر کسی که مرده بگریند ولی فقط بچه داشته باشند و همین امر یک امیدی در دل آنها ایجاد کرد و حالشان خوب شد. همین خوب بودنشان بسیار دردناک است.
ارسال دیدگاه