به گزارش خبرنگار مهر، کتاب آلفرد هیچکاک با عنوان «همیشه استاد» از معروترین کتابهای حوزه سینما که به کوشش مسعود فراستی برای نخستین بار در سال ۱۳۹۱ با تیراژ ۲۲۰۰ جلد توسط انتشارات ساقی چاپ و راهی بازار نشر گردید پس از ۷ سال با ویراست جدید و طرح جلدی متفاوت راهی بازار نشر خواهد شد.
مطالب این کتاب پیش از انتشار در سال ۱۳۷۱ در ماهنامه سوره با سردبیری شهید سید مرتضی آوینی و در قالب یک ویژه نامه ۷۰۰ صفحهای با همین عنوان منتشر شده بود که انتشار آن در سالهای دهه هفتاد واکنشهای متفاوت و متعددی را با خود به همراه داشت.
پیش از این مسعود فراستی درباره این اثر و گردآوری آن عنوان کرده بود:
یک روز به مرتضی گفتم: این طور نمیشود که روشنفکران هر کاری میخواهند انجام دهند و ما هم بیکار بنشینیم. ما فقط داریم نقد میکنیم و بساط آنها را به هم میریزیم اما این کافی نیست، ما باید یک الگوی جایگزین مطرح کنیم. الگوی داخلیمان که سینمای جنگ است، باید یک الگوی دیگری را هم در زمینه سینمای خارجی مطرح کنیم. پرسید نظرت چیست؟ گفتم: روشنفکران و مسئولان که تارکوفسکی را علم کردند(البته به نظر من الان هم همان بساط است و این دو دسته امروز هم در کنار هماند) گفتم: بیا مقابل تارکوفسکی یک آدم حسابی علم کن. گفت: مثلا کی؟ گفتم: هیچکاک، مرتضی گفت: مسعود! هیچکاک تکنسین بزرگی است ولی به لحاظ نظری مقابل تارکوفسکی کم نمیآورد؟ این بابا متفکر است. من در جوانی چند تا فیلم از هیچکاک دیدم اما باید دوباره و بیشترفیلم ببینم. چند تا فیلم بده ببینیم...تارکوفسکی کتابهای نظری جدی دارد. کتاب معروفش به نام «پیکر تراشی زمان» که مرتضی هم آن رامیشناخت از لحاظ نظری کتاب قابل تأملی است، یا یک گفتوگو دارد که حرف حسابی در آن زیاد است. تارکوفسکی اگر فیلم نمیساخت من شخصاً میگفتم که نظریه پرداز خوبی است. به هرحال مرتضی تردید داشت که در مقابل این جبهه روشنفکری هیچکاک تاب ایستادن داشته باشد. گفت فیلم برسان به من. ۵-۴ تا فیلم دید. روز دوم - سوم که فیلمها را می دید گفت: مسعود! هیچکاک انتخاب درستی است. یادم میآید دانشکده صدا و سیما فیلم «مرد عوضی» از هیچکاک را گذاشت. مرتضی با خانم امینی آمدند و دیدند. مرتضی بعد از پایان فیلم گفت: این بینظیر است. این فیلم به معیارهای مورد نظر ما خیلی نزدیک است. ما شیعه جماعت خیلی میتوانیم با هیچکاک ارتباط برقرار کنیم. خلاصه آوینی مطمئن شد که میتواند روی هیچکاک مانور بدهد و مقابل جبهه روشنفکری داخلی مطرحش کند. آن موقع ما هنوز نشر نداشتیم. با سید مهدی شجاعی که آن روزها انتشارات برگ را داشت صحبت کردیم تا کار به صورت مشترک با آنها دربیاید. این نخستین تجربه کتابیمان بود و گفتیم شاید درستتر باشد که یک ناشرهم کنارمان باشد...»
ارسال دیدگاه