به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «داستان نخل داستان عجیب و غریبی است. عدهای میگویندکجاوهی حضرت زینب(س) است و بعضی دیگر عقیده داشتند بدن پاک امام پس از شهادت بر نخل سوار است. مدل عزاداری ظهر عاشورا در چیذر نشان میدهد که نخل اینجا حامل بدن امام است. جاماندهها از نبرد عاشورا، نخل را روی دوش میگیرند و کوچه به کوچه میروند تا به قتلگاه برسند. آنجا بدن امام را میبینند، تشییع میکنند، نماز میخوانند و ظهر را عصر میکنند. این قصه از همین جایش روضه دارد. هیچ کس نمیتواند ببیند نخل را به قتلگاه میبرند و ساکت بماند. جوشیدن از همانجا شروع میشود.
خیلیها از همان دم در برای خداحافظی آمدهاند. پیرزن همسایه تکیه داده به دیوار خانهاش و بیصدا اشک میریزد. پیرمرد کنار دسته حرکت میکند. جوانها دنبال نخل راه میروند و زنان بسیاری از پشت پنجرهی خانه اشکشان را پاک میکنند. مداح نوحهی مشهور و قدیمیای میخواند «زینب به سر کشته قاسم به فغان بود.» و مردم جواب میدهند «مظلوم حسین است» یک عده هم میگویند«مظلوم حسینم».
این جملهها بخشی از روایت مهدی شادمانی، خبرنگار ورزشی است که با نام «نخل چیذر» در جلد سوم از مجموعه کآشوب با عنوان «زان تشنگان» به دبیری نفیسه مرشدزاده از سوی نشر اطراف منتشر شده است.
در پاورقی روایت «نخل چیذر» که بیستمین روایت از بیستوچهار روایت کتاب «زان تشنگان» است، نوشته شده: «مهدی شادمانی از نویسندههای جلد اول کآشوب است که در روزهای آمادهسازی این کتاب با بیماری سختی درگیر است و سعی میکند بر دردها غلبه کند. مهدی این روایت را در همین دوره بیماری آماده کرده تا نامش در زمره نویسندگان حسینی ثبت شود.»
و صبح امروز، مهدی شادمانی هم در برابر بیماریاش کوتاه آمد و برای همیشه چشم به روی دنیا بست.
«در خاطرات خیلی از ما یک سومشخص پنهان هست، که بخش زیادی از نسبت امروزمان با محرم و عاشورا را مدیون اوییم. سومشخصهای پنهان گاهی مادربزرگ و پدر و پدربزرگاند، گاهی استاد و غریبهای رهگذر. معمولاً شخصیت پیچیده، فن بیان قوی یا توانایی منحصربهفردی ندارند، فقط ارادتی واقعی دارند و مهارت و شگردشان همین صداقتشان است. تنها ویژگی خارقالعاده آنها این است که سومشخص عاشقاند. شاید در هیاهوی روزمرگی میزان دلبستگی و حرارتی که به ما منتقل کردهاند و عمق تأثیرشان در زندگیمان را فراموش کرده باشیم، ولی وقت نوشتن متنی درباره ارتباط خودمان با روضه و عزا، خاطرات این اثرگذاران بیادعا برمیگردد و علاقه و نشانههایی که در ما جا گذاشتهاند، متن را پر میکند. شاید به خاطر همین است که بیشتر روایتهای کتابی که در دست دارید ماجرای سرایت دلبستگی است و قصهی دستبهدستشدن سرسپردگی».
این جملات بخشی از مقدمه و معرفی کتاب «زان تشنگان» است که به تازگی و به مناسبت فرارسیدن ایام محرم 1441منتشر شده است.
در کتاب «زانتشنگان» ۲۴ نفر از اتفاقها و سومشخصهایی نوشتهاند، که نسبت آنها را با رخداد سال ۶۱ هجری تغییر دادهاند. ۲۴ نفر از تجربههایی نوشتهاند که در دل این سنت عزا و در همین کوچهها و تکیهها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده است. ۲۴ نفر گزارشی صادقانه و عینی دادهاند از رویدادهایی که در همین روزها اتفاق افتاده ولی روح آن حماسه و غم دیرین در آن جاری است.
«زانتشنگان» کتاب سوم از مجموعه «کآشوب» است؛ مجموعهای که بنا دارد هر سال از منظری دیگر و آدمهایی دیگر به حال و هوای امروز ما و روضهها نگاه کند. عادت شیعه به ثبت عاشورا در شکل موزون و در قالب شعر بوده و ما اغلب ارتباط خودمان با این حماسه را منظوم شرح کردهایم و روایت منثور و قصه کمتر عرضه شده است. مجموعه «کآشوب» تلاش میکند تا نثر فارسی فرصت از دسترفته خودش در زمینه محرم و روضه را بازیابد و از این طریق هم راه بگشاید.
در کتاب «زانتشنگان» روایتهایی از مصطفی اصانلوی، سلمان باهنر، مونا تاروردی، مهدی ترابی، زینب توقعهمدانی، دریا چوبین، احمد داوری، روحالله رجایی، محمدعلی سلطانمرادی، مهدی شادمانی، حامد شکیبانیا، مرجان صادقی، رضا صیادی، محمدصمدی، محمد طاهریزاده، فاطمه طهرانی، محمدعلی فارسی، محمدحسین فروغی، مریم گریوانی، مینو لعل روشن، سید احمد مدقق، محمد ملاعباسی، احسان ناظم بکایی و فاطمه نقوی به چاپ رسیده است.
«زانتشنگان» کتاب سوم از مجموعه «کآشوب» است، که نشر اطراف در آستانه محرم هر سال منتشر میکند. کتابهای «کآشوب» و «رستخیز» دو جلد دیگر این مجموعه هستند. «زان تشنگان» در ۲۴۰ صفحه، شمارگان ۲۵۰۰ نسخه و با قیمت ۳۶ هزار تومان از سوی نشر اطراف چاپ و در آستانه محرم روانه کتابفروشیها شده است.
ارسال دیدگاه