خبرگزاری فارس ـ حسام آبنوس: امروز هرجایی را که نگاه میکنی یک نفر مشغول کار فرهنگی است. حتی قشرهایی از جامعه که روزگاری کسی گمان نمیکرد ارتباطی با امر فرهنگی داشته باشند هم به اهمیت و ضرورت فرهنگ پی بردهاند و به قدر وسع وتوان خود مشغول کار فرهنگی هستند. پس در این که فرهنگ و کار فرهنگی اهمیت دارد و باید به آن توجه کرد، نظر مشترک وجود دارد؛ ولی گاهی پاسخ به این پرسش که «چه باید کرد؟» بیجواب میماند و کسی پاسخی برای آن ندارد. به عبارت بهتر هرکسی از ظن خود یار فرهنگ شده و رویه واحدی در امر فرهنگی وجود ندارد ولی محمدرضا زائری با کتابی که سال قبل نشر آرما از او منتشر کرد، سراغ این رفته تا نشان دهد این فرهنگی که همه برایشان از نان شب هم مهمتر است و میخواهند هرطور شده ولو به قدر یک جمله زیبای اثرگذار برایش کاری انجام دهند چطور بر اثر بیدقتی و برنامهریزی غلط به بیراهه افتاده و فعالیت دلسوزانه افراد هم اثری ندارد.
کتاب «گاف فرهنگ» در حقیقت دنبال این است تا نشان دهد که ما کجا مسیر را اشتباه رفتهایم و به اسم کار فرهنگی یا عباراتی از جنس دغدغههای دینی و ملی مسیر غلطی را باز کردهایم که هرقدر در آن پیش میرویم اثری ندارد و تاثیر معکوس هم میگذارد.
در واقع باید این کتاب را دستنامه کار فرهنگی دانست که زائری با تسلط بر قلم آن را خلق کرده است. او که از پس سالها فعالیت رسانهای و نوشتن در مطبوعات تجربهای در نگارش روان ولی عمیق پیدا کرده در این اثر خواننده را غافلگیر میکند تا حرفش را به او بزند. در واقع «گاف فرهنگ» تلاشی است برای نشان دادن چیزهایی که پیش چشم ما است ولی به خاطر اینکه بسیار در برابر دیدگان قرار داشتن آنها به چشم نمیآیند و محمدرضا زائری تلاش کرده بار دیگر آنها را به ما نشان دهد.
کاربردیترین اتفاقی که در این کتاب شاهد آن هستیم استفاده از تمثیل است. او با تمسک به این سنت قرآنی در واقع تلاش میکند تا موضوعی که میخواهد برای خواننده طرح کند را ملموس و قابل درک کند. اتفاق دیگری که در این کتاب با آن روبهرو هستیم آوردن شاهد مثال از مواردی است که برای خواننده آشنا است. او برای اینکه نشان دهد اشتباهات تاریخی بارها تکرار میشود و عبرتگیرندگان اندک هستند، به فیلم مشهور «محمد رسولالله (ص)» اثر مصطفی عقاد که بارها از تلویزیون پخش شده اشاره میکند و صحنه ترک تنگه احد توسط مسلمین به بهانه جمعآوری غنایم را یادآوری میکند که زمینه شکست سپاه اسلام را فراهم میکند. شاید بسیاری از ما گمان کنیم که این اتفاق دیگر تکرار نمیشود ولی زائری نشان میدهد با وجود اینکه این تجربه بارها در برابر چشم ما بوده (به واسطه پخش مکرر در مکرر از تلویزیون ملی) ولی در مواجهه با مساجد در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی چنین اشتباهی رخ داده و مساجد که سنگر اصلی بودهاند رها شده و اهل مسجد در ادارات و سازمانها مشغول کار شدهاند و زمینه خالی ماندن این سنگر تربیتی و مهم در پیروزی انقلاب را رقم زدهاند.
زائری در یادداشتهایی که با موضوع نقد سیاستگذاری و مدیریت فرهنگی نوشته اصراری بر حجم نداشته و آنجا که میشده سخن را در حجم کوتاهی بیان کرد از طولانی کردن سخن پرهیز کرده تا اصل حرف در میان حروف گم نشود. او حتی از اینکه گاهی به اشتباهات خود اعتراف کند نیز ابا نداشته و این نکته سبب میشود صداقت متن افزایش یابد و خواننده احساس کند با نویسندهای طرف است که حرف حق برایش مسئله است و خود را در جایگاه حق ننشانده است و این مسئله موجب میشود خواننده با نویسنده بیطرفی روبهرو باشد که برایش مسئله اصلی طرح کردن مسئله است و دنبال غالب کردن نتیجهگیری خود نیست.
یکی از اتفاقات مهمی که خواننده در مواجهه با این کتاب به آن دست پیدا میکند تفکر خلاق و نقادانه است. طی سالهای اخیر در بازار کتاب با موج نسبتا پررنگی از کتابهای ترجمهای با محوریت راهنمای تفکر نقادانه روبهرو شدهایم که برخی از آنها حتی در مدارس نیز توصیه شدهاند ولی اینکه مبانی این تفکر چیست در پردهای از ابهام است که باز هم باید سیاستگذاران فرهنگی به آن پاسخ دهند، ولی کتاب «گاف فرهنگ» به دلیل نوع روبهرو شدنش با مسئله و موضوع و راهکار دادن و نشان دادن مسیر میتواند نمونه خوبی در میان کتابهایی باشد که میتواند خواننده را با «تفکر نقادانه و خلاق» آشنا کند. از این حیث حتی اگر به موضوعات به فرهنگی هم علاقه نداریم میتوانیم با این کتاب این کار (تفکر نقادانه) را تمرین کنیم.
در مجموع کتاب «گاف فرهنگ» اثری است که خواننده میتواند از دریچهای تازه به موضوعات فرهنگی بنگرد و با آنها روبهرو شود و زوایای جدیدی از نگریستن به امور را به روی ذهن خود باز کند.
ارسال دیدگاه