به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نظم زمان (رازگشایی معمای زمان)» نوشته کارلو رووِلّی بهتازگی با ترجمه مزدا موحد توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات پنگوئن در لندن منتشر شده است.
کارلو روولی فیزیکدان مشهور در این کتاب، علم، فلسفه و هنر را با یکدیگر جمع کرده تا از راز یکی از بزرگترین معماها یعنی زمان پرده بردارد. او درباره زمان میگوید: ما را با خود میبرد. شتابِ ثانیهها و ساعتها و سالها که ما را بهسوی زندگی پرتاب میکند و بعد ما را به سمت نیستی میکشد... ما ساکن زمان هستیم همچو ماهیان در آب. وجود ما، وجود در زمان است. موسیقی باشکوهش ما را تغذیه میکند، دریچهای رو به جهان برای ما بازگو میکند، نگرانمان میکند، ما را میترساند و به ما آرامش میدهد. عالم در حالی که توسط زمان کشیده شده به سمت آینده گشوده میشود؛ و وجودش مطابق نظمِ زمان است.
از جمله سوالاتی که نویسنده در مقدمه کتاب مطرح کرده، این است: چرا گذشته را به خاطر داریم و آینده را نه؟ آیا ما در زمان وجود داریم یا زمان در ما وجود دارد؟ معنی واقعیِ «گذشتِ» زمان چیست؟ ارتباط زمان با خصایص ما بهعنوان فرد، با ذهنیت ما، چیست؟ وقتی به گذشت زمان گوش میدهم، به چه چیزی گوش میدهم؟
کتاب پیش رو، ۳ بخش اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از: «فروپاشی زمان»، «جهان بدون زمان» و «منابع زمان». بخش اول کتاب ۵ فصل دارد؛ از دست رفتن وحدت، از دست رفتن جهت، پایان اکنون، از دست رفتن استقلال، کوانتومهای زمان. در بخش دوم هم مخاطب کتاب، ۳ فصل ششم تا هشتم را با این عناوین میبیند: عالم از وقایع ساختهشده نه از چیزها، کاستیهای زبانی، علم دینامیک بهمثابه ارتباط. در بخش سوم هم فصلهای نهم تا سیزدهم درج شدهاند که به اینترتیباند: زمان جهل است، چشمانداز، چهچیزی از یک خاصبودگی برمیآید، رایحه مَدلِن، منبعِ زمان.
پس از این فصول هم قسمت کوتاهی به نام «خواهرِ خواب» درج شده است.
بخشهای کتاب به تعبیر کارلو روولی اینگونهاند: در بخش نخست چیزی را که فیزیک مدرن در مورد زمان فهمیده خلاصه میکنم. بخش دوم کتاب، چیزی را که پس از فروپاشی زمان باقی مانده، توصیف میکند: چشماندازی بادخورده و خالی که تقریبا هیچ نشانی از زمانمندی در آن باقی نمانده است. جهانی غریب و ناآشنا، ولی هنوز همان جهان که ما به آن تعلق دارم. بخش سوم هم دشوارترین بخش ولی در عین حال مهمترین بخش است و تنگاتنگترین رابطه را با ما دارد. در جهانی فاقدِ زمان، باید هنوز چیزی باشد که زمان مالوف ما از آن برآید. یعنی همان زمانی که نظم دارد، گذشته آن با آیندهاش متفاوت و جریانش یکنواخت است. باید زمانِ ما به نحوی حولوحوشِ ما زاده شود، لااقل برای ما و در مقیاس ما. این سفر بازگشت است، بازگشت به زمانی که در بخش اول کتاب و در جستجوی الفبای بنیادین جهان گم شد.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
قوانین فیزیک بنیادین حرفی از «علتها» نمیزنند بلکه از «معمولبودنها» سخن میگویند و این دومی از دید گذشته و آینده متقارن است. برتراند راسل در مقالهای معروف به این اشاره کرد و با تاکید نوشت «قانون علیت ... بازماندهای از عصری گذشته است که مثل سلطنت فقط به این دلیل باقی مانده است که به خطا آن را بیضرر میدانند.» البته او غلو میکند چون این نکته که در سطح بنیادینْ «علت» وجود ندارد، دلیل کافی برای این که خودِ مفهوم علیت را از کار افتاده فرض کنیم نیست. در سطح بنیادین گربه هم نیست ولی این دلیل نمیشود که دیگر به گربه نپردازیم. آنتروپی کمِ گذشته باعث میشود مفهوم علیت مفهومی کارآمد باشد.
اما حافظه، علت و معلول، جریان، سرشتِ مُعیّن گذشته و نامعین بودن آینده چیزی نیستند جز اسمهایی که بر نتایج یک واقعیت آماری میگذاریم: نامحتمل بودن وضعیتی گذشته برای عالم.
علتها، حافظه، ردها، خودِ تاریخ به وجود آمدن عالم که صرفا مربوط به قرنها و هزارههای تاریخ بشر نیست و میلیاردها سال روایت عظیم کیهانی را در برمیگیرد، همه بهسادگی ریشه در این واقعیت دارد که چند میلیارد سال پیش آرایش چیزها «خاص» بوده است.
و «خاص» عبارتی نسبی است: نسبت به یک دیدگاه خاص است. یک تار شدن است. اندر کنشهای یک سیستم فیزیکی با باقی عالم آن خاصبودگی را معین میکند. در نتیجه علیت و حافظه و ردها و تاریخِ اتفاقافتادن خودِ عالم ممکن است صرفا نتیجه دیدگاه باشد: مثل گردش افلاک؛ متاثر از نظرگاه اختصاصی ما به عالم... پس گریزی از این نیست که بررسیِ زمان نتیجهای جز بازگشت ما به خودمان ندارد.
این کتاب با ۱۷۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۶ هزار تومان منتشر شده است.
ارسال دیدگاه