به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «لیبرا» نوشته روبر پنژه با ترجمه عاطفه طاهایی در نشر مشکی منتشر شد.
روبر پنژه با رمان «لیبرا» یکی از نویسندگان قابل تامل داستان جهان است که برای خواننده ایرانی چندان آشنا نیست و این رمان میتواند مجالی قابل تامل برای معرفی او باشد.
وشته پشت جلد کتاب: زندگی دیگری جز نوشتن ندارم. هستیام در کتابهایم است... روبر پنژه
روبر پنژه زمانی پا به عرصه رماننویسی گذاشت که به گفته ناتالی ساروت «عصر بدگمانی» بود. عصر بدگمانی خواننده و نویسنده به شخصیتهای داستانی رمانهای کلاسیک، به زمان خطی، به پیرنگی که سرگذشت این شخصیتها را به هم گره میزند. تمام آن چیزهایی که باعث میشد رمان برشی واقعی از زندگی باشد و باورکردنی، حالا تصویر ساختگی و بیجانی را نقش میکرد که خواننده را پس میزد. واقعیت برای خواننده و نویسنده هر دو تغییر کرده بود.
پنژه به شدت به موسیقی کلام اهمیت میدهد، به ریتم و از همه مهمتر به لحن. مفهوم مورد نظر او از لحن البته پیچیدهتر از آن مفهوم متداولی است که همه در ذهن داریم یعنی لحن مودبانه، لحن آرام، لحن عصبی و ... لحن مورد نظر او ترکیبی است، لحنی خاص که قادر است ذهنیت راوی را منتقل کند و در نهایت فضای کلی رمان را بسازد. او در موخره این کتاب مینویسد: «لحن همیشگی ما، لحنی که برای مثال آدم با خودش حرف میزند یا با نزدیکانش، نوعی ترکیب است از لحنهای گوناگون؛ لحنی که به ارث برده، لحن کتابها، لحنهایی که از زمان کودکی ضبط کردهایم... چقدر جالبتر است تحلیل کردن اجزای تشکیلدهنده لحن طبیعی آدمها و با هر یک از آنها کتابی نوشتن».
رمان «لیبرا» نوشته روبر پنژه با ترجمه عاطفه طاهایی در ۲۲۸ صفحه، با شمارگان ۵۰۰ نسخه توسط نشر مشکی منتشر شده است.
ارسال دیدگاه