«غروبدار» نوشته سمیه مکیان با استقبال زیادی از جانب مخاطبان مواجه شده است. این کتاب داستانی با تکیه بر روایت و نشان دادن است تا مستقیم گویی، درباره «بنیآدم اعضای یکدیگرند... چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار»ست، درباره مردی که بعد از غروب آفتاب همهچیزش را فراموش و آدم دیگری میشود آدمی که تحت تاثیر موجودی در درونش میشود که سر از خواب بیرون میآورد و او را به سیطره خود میکشد تا طلوع فردا و او بعد از آغاز روز جدید دوباره روز طبیعی خود را آغاز و حافظه خود را به دست میآورد و به زندگی واقعی خود بازمیگردد این اتفاق برای او عملا دو هویت رقم میزند.
مضمون داستان را میتوان فراتر از مشکل قهرمان داستان دانست و میتوان به موضوع فهمیدهشدن بسط داد و به نمودی از مشکلات آدمهای جامعه تعمیم، آدمهایی که اگر در جامعه های کوچکتر انسانی که در دل جامعه بزرگ قرار دارند معضلشان شناخته و فهمیدهشود میتوانند بودنشان منجر به آمادگی و توام با حضور اجتماعی دوباره باشد. داستانی که آدمهایش که در اجتماع زندگی میکردهاند و تاثیرگذار بودهاند و هویت داشتهاند؛ حال نیز با وجود مصایبی که با آن مواجه شدهاند هنوز زندهاند و طرد شدنی هم نیستند و باید به زیستنشان ادامه دهند؛ ارتباط انسانی موضوعی است که نویسنده در لایههای داستانش به آن پرداخته است.
این کتاب توسط نشر چشمه چاپ و روانهی بازار گشته است.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مهدی کریمی
ارسال دیدگاه