به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «مزرعه» نوشته تام راب اسمیت رمانی است از مشكلات روانی بشر امروزی در جامعه غربی.
نادر قبلهاي مترجم اين رمان مهم در پيشگفتار مينويسد: «تام راب اسمیت، پس از سهگانهای که درباره تاریخ اتحاد جماهیر شوروی نوشت، ذهن منتقدین و خوانندهها را به سمتی معطوف کرد که برای داستان جدیدش، در انتظار داستان تاریخی دیگری باشند؛ شاید از جایی دیگر، شاید با زمینهای دیگر. ولی مزرعه، کتاب جدید او، نهتنها مضمونی تاریخی ندارد، بلکه داستانی است که در دنیای نو انسانها رخ میدهد و درباره مشکلات روانی بشر امروزی در جوامع غربی است.
هرچند او اینبار هم موقعیتهای داستانیاش را به یک کشور محدود نمیکند، و مزرعه در لندن، انگلستان ـ محل زندگی اش ـ و سوئد ـ کشوری که زادگاه مادرش است ـ میگذرد. داستان او در لندن امروزی، با تمام مظاهر دنیای مدرن، شروع میشود و در ادامه به روستایی دورافتاده در سوئد میرسد. سوئد. اسکاندیناوی؛ محلی در گوشهای از دنیا با شهرهای حومهای سرد و بیروحش.
او داستان مزرعه را از روایتی واقعی که برای خود و خانوادهاش اتفاق افتاده روایت میکند. سالها پیش، پدر و مادر او برای زندگی به مزرعهای در سوئد رفته بودند، که پدرش به او زنگ می زند و میگوید مادرش را به تیمارستان بردهاند. ولی مادر از آنجا خود را آزاد میکند و به لندن میآید تا به تام بگوید پدرش در جرمهایی دست دارد و حالا با همدستانش میخواهند او را ساکت کنند. دقیقاً و جزءبهجزء خط روایت داستانی تام راب اسمیت در مزرعه، که او با مهارت آن را در قالب تریلری روانکاوانه، با شروعی غافلگیرکننده، و ضرباهنگی پرهیجان، جا داده است.
اسمیت که در کتابهای پیشینش هم نشان داده بود در تصویرسازی مهارتهای ویژهای دارد، اینبار هم خواننده را وامیدارد که با مکانهای ناشناخته سوئد آشنا شود؛ مزارع دورافتاده و ایزوله؛ جامعه روستایی شدیداً مردسالار و ناپدیدشدن یک دختر جوان آسیبپذیر؛ به شکلی روکشی از احترام، که خیلی زود خواننده را مظنون میکند به این که چیزی فاسد در این محیط اسکاندیناوی وجود دارد. ولی اسمیت، که مادرش سوئدی است، بازیای طولانی را شروعت کرده. هستی دنیایی که او خلق میکند و از همان آغاز به شکل پیمانهایی پرآسایش و پر از خوشی آشکار میشود، فقط برای گمراه کردن ماست.
تام راب اسمیت در مزرعه این جمله مهم مارک تواین را، که بسیاری از نویسندهها از آن استفاده کرده و میکنند، کاملا نادیده میگیرد: «هرچه میدانید، بنویسید.» او مینویسد، و روایت میکند، و مخاطب را با خود پیش میبرد، در حالی که هیچچیز نمیداند. مینویسد تا بفهمد، تا ته داستان را دربیاورد. بهویژه حالا که داستانی را خلق میکند که بخش مهمش تیلده، مادرش، است؛ آن هم یک راوی غیرقابل اعتماد.
خواننده در مزرعه با دروغ همراه است، با دروغی که پوشش محکم دارد از رازهایی چندین ساله، در یک خانواده سه نفره، شامل پدر و مادر و پسر، گویی هر سه به هم دروغ گفتهاند، تا زندگی شاد و خوشبختی داشته باشند. مادر رازهای کودکیاش را پنهان کرده، پدر و مادر ادای آدم های خوشبخت را در میآورند، پسر دروغهایش را پنهان کرده، تا همهچیز خوب و خوش باشد. ولی آیا این خوشی تا ابد ادامه پیدا میکند؟ دروغ، فریب، بیحرمتی، انحراف، همگی از مظاهر زندگیای میشوند که در پایان مانند دردی روانی از درون یکی از آنها بیرون میزند و صمیمت ظاهر خانواده را بر هم میریزد.
اسمیت در مزرعه، نسبت به کتابهای پیشینش، کودک ۴۴، گزارش محرمانه، و مأمور ۶، پا را فراتر میگذارد و بیرحمیاش را با شخصیتهای داستانیاش، که این بار از قضا خانواده خودش هستند، به غایت خود میرساند. او بدون هیچ رحم و شفقتی با قهرمانهای داستانش، که از ویژگیهای اوست، خواننده خود را در موقعیت وحشتناکی میگذارد: گناه، تقصیر، مقصر کیست و گناهکار چه کسی است؟ اسمیت در مزرعه دغدغهای را رشد داده که در سه کتاب پیشینش پرورش داده بود. او اگر لئو دمیدوف را در پایان سهگانهاش، با وجود تمام جنایتهایی که مرتکب شده بود، خواه بخشیده شده خواه گناهکار، رها کرد و به حال خود گذاشت تا در زوال خود بپوسد، ولی حالا در مزرعه به خود جنایت رسیده، به جنایتی که در برخورد انسانهای با یکدیگر و در شرایط طبقاتی متفاوت رخ نمیدهد، بلکه در مزرعه با جنایتی روبهرویم که اصل و ناب است؛ جنایتی که از جامعهای کوچک ـ خانواده ـ شروع میشود و به جامعه بزرگتری در روستایی میرسد؛ و سؤال مهم مزرعه اینجاست که متبلور میشود؛ که آیا اصلا جنایت وجود دارد یا نه؟ آیا میتوان هر انسان را در موقعیت ویژه عامل جُرمی دانست یا نه؟ و مثل آثار پیشش خواننده خود را بدون جوابی به این سؤال، مانند رفتاری که با لئو دمیدوف داشت، رها میکند.»
رمان «مزرعه» اثر تام راب اسمیت با ترجمه نادر قبلهای در ۳۲۷ صفحه با تیراژ ۷۰۰ نسخه به بهای ۴۴هزار تومان از سوی نشر چشمه راهی بازار کتاب شد.
ارسال دیدگاه