«زنانی که زندهاند» مجموعه داستانی از فریبا چلبییانی است که در انتشارات حکمت کلمه منتشر شده است. سیما رفیعی نویسنده، مترجم و منتقد یادداشتی بر این مجموعه نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
جدیدترین اثر فریبا چلبی یانی، مجموعه داستان «زنانی که زندهاند» هرچند که با نام خود، شعاری فمنیستی را به ذهن متبادر میکند اما در عمل دنیای درهمتنیده زنان و مردان جامعه در حال گذار از سنت به مدرنیته ما را بازتاب میدهد.
آدمهای این مجموعه، چه زن، چه مرد از بحران هویتی رنج میبرند که بر اثر فروپاشی ارزشهای سنتی و جایگزینی ارزشهای تازه پدید آمده حادث شده و در این میان سهم زنان از این رنج بیشتر است.
اغلب زنان چلبی یانی، ظاهرا دیوار حرمسراها را خراب کرده و از حصار تنگ خانهها و سلطه روابط پدرسالارانه، بیرون جستهاند اما این بار، این هیولای شهر و خیابان و هزارتوی مناسبات زندگی مدرن است که آنها را در چنگال خود اسیر کرده است. زنان مدرن این مجموعه اسارت را برنمیتابند و سر به آشوب برمیدارند و دست به عصیانهایی هر چند حقیرانه و نومیدانه میزنند.
زن داستان «حاشیه» چک پولی را که بابت تن فروشی دریافت کرده با آتش سیگارش به خاکستر تبدیل میکند و آینده خود را در سیاهی ریملی که از مژههایش سرمیخورد و جاده کم عرض سیاهی را روی گونههایش ترسیم میکند، جستوجو میکند.
زن داستان «این همه راه» وقتی در رستوران با بیمهری شریک جنسیاش روبهرو میشود، علیرغم بچهای که از او در شکم دارد، ترجیح میدهد به جای جار و جنجال، شانساش را با پسر جوانی که از میز کناری به او لبخند میزند، امتحان کند.
زن داستان «تسویه حساب» در مراسم تدفین استاد موسیقیاش وقتی متوجه میشود که او یکی از دهها معشوقه این مرد بوده، لگدی را حواله ماشین قدیمی استاد میکند.
در این مجموعه اما زنان محکم و پرصلابتی هم حضور دارند که بوی خواهران فداکار سنتی را میدهند.
زن داستان «چه ام شده» با وجود پا به ماه بودن نمیتواند بیخیال برادر زندانیاش باشد. زن داستان «خاطره بازی» برای مصون ماندن برادرش از خطر دستگیری و اعدام خود به آغوش مرگ میشتابد.
مردان هم در این مجموعه نقشی پررنگ دارند. و آنجا که پای مردان جاسوس و قاتل به میان میآید، چلبی یانی به طرزی ماهرانه قلم را به دست خود آنها میسپارد تا خویشتن حدیث نفس بگویند، شیوهای هوشمندانه که به باورپذیری این کاراکترها از سوی خواننده، کمک شایانی میکند.
زبان روایتی چلبی یانی، ساده و روان اما پخته است. زبان او از چاشنی طنز و هزل بهره کافی برده و از بافت تزیینی و تصنعی بری ست. هیچ کدام از کاراکترهای او به دام ملودرامهای رایج نمیافتند و احساسات خواننده را به نفع خود مصادره نمیکنند.
شیوه روایت اغلب داستانها خطیست و از زاویه دید اول شخص روایت میشوند.
نویسنده مولفههای داستان مدرن و پستمدرن را خوب میشناسد و در بهرهگیری از آنها در داستان «زنانی که زندهاند» موفق عمل میکند. اما در داستان «معامله» ناموفق است و خواننده را با خود همراه نمیکند.
اما اوج تبحر نویسندگی چلبی یانی در شخصیتپردازی داستانهایش رخ مینماید. او قادر است با یک چرخش کوچک و یا جملهای ساده از کاراکتری که تا آن لحظه در نقش تیپ ظاهر شده، شخصیتی منحصربهفرد بسازد. شخصیتی که تا مدتها در ذهن خواننده به حیاتش ادامه دهد. اصغر داستان «دق دلی» از جمله آنهاست.
ارسال دیدگاه