«آقا رضا وصلهکار» نوشته مهیار رشیدیان از سوی نشر نیلوفر منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود.
« اِی هِی... سِی ئی کُن ... چِّه بِگُم خو... هَه؟... مو که همهی اینها را گفتُمت که!... از سر چرا؟... بفرما... ،... هاآآآ!... برآ صِدام؟...،....آخ از دست ئی درد ته حلقِم... ، ... به هَر کی که بِگی رو آوُردِم... به زمین و زِمون!... بِه خود ئو خدا...، ... البتَه گپ عادی مِه میتانَم راحت بگم... ولی خُ... صِدام... نَفَسِم یعنی ... یه دفعه بیهوا...تُف چجوری میشکِنَه تَه حلق؛ اوجوریها... به وقت آواز، صدام میشکنه تَه حَلقِم...؟... چه فرمودی؟!... اِی هِی ... پَس نَه؟... این قَدَر دوا و دکتر کِردَم... ، ... از ئی دکتر علفیا بگیر تا او دکتر مطبیا...»
این جملات آغازین کتاب «آقا رضا وصلهکار» است. داستان بلندی به قلم مهیار رشیدیان که همانطور که از متن هم پیداست، آن را با لهجه زادگاهش، یعنی خرمآباد نوشته است.
«آقا رضا وصلهکار»، داستان یک بازجویی است. بازجویی رضا، آوازهخوانی که حالا حنجره زخمیاش مجال سخن گفتن را هم از او گرفته است. داستان، واگویههایی است از روزگار گذشته، سرنوشت مردمی که زندگی هربار روی تازهای به آنها نشان داده است؛ داستان آنها که گاه بر پشت زین نشسته و گاه زین بر پشتشان نهادهاند.
مهیار رشیدیان، متولد بهمن ۵۷ در شهر خرم آباد و درسخوانده ادبیات نمایشی است. وی با انتشار اولین داستانهایش در نشریاتی همچون آدینه، کارنامه، بایا و... و پس از آشنایی با «احمد محمود» و «هوشنگ گلشيری» به مراتب جدیتر از پیش، پا به عرصه داستاننویسی گذاشت.
«دو پله گودتر» اولین مجموعه داستانی رشیدیان است، که در سال ١٣٨٣ توسط نشر قصه منتشر شد و همان سال با داستان «حاج لفط للّه دبلنا» به عنوان یکی از تک داستانهای برگزيده پنجمين دوره جایزه هوشنگ گلشيری برگزیده شد. تا کنون برخی از داستانهای این نویسنده به زبانهای مختلف ترجمه و جاپ شده است.
«آقا رضا وصلهکار» داستان بلندی به قلم مهیار رشیدیان است که از طرف انتشارات نیلوفر در ۸۷ صفحه با شمارگان ۶۶۰ نسخه و بهای ۸۰۰۰ نسخه چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
ارسال دیدگاه