به نقل از گاردین، در سال 1980 میلادی، مارتین آمیس در مجله «آبزرور» نوشت که نویسندهای نیویورکی به نام جیکوب اِپستاین اولین کتابش تحت عنوان «کاغذهای ریچل» را کپی کرده است و حتی یک جمله را عیناً کپی کرده است. البته آمیش استعدادهای اِپستاین را قابلتوجه خوانده بود اما معتقد بود باید شباهتهای بین دو اثر عمومی شود.
مرزهای کپی در دنیای ادبیات و هنر مبهم است. در میان 13 داستان نامزدهای اولیه بوکر بینالمللی، که هفته گذشته اعلام شد، داستانی به نام «سگ قرمز» وجود دارد. «سگ قرمز» نوشته ویلم آنکر و ترجمه میشل دابلیو هینز است و داستان کوئنراد، مأمور جنگی را روایت میکند که به طرز وحشیانهای در شهر مستعمره کیپ میمیرد.
«وقتی کتاب را خواندم متوجه جملات تکراری و شباهت زیاد کتاب به «نصفالنهار خون» نوشته کورمک مککارتی شدم. در بخشی از کتاب «سگ قرمز» دقیقا از عبارات مککارتی برای توصیف صحنههای جنگی استفاده شده است و در نهایت توصیفی دستهدوم به خواننده ارائه شده است.
بحث اهمیت داستانهای مککارتی نیست زیرا تأثیرگذاری بالای نویسنده آمریکایی در آثار خیلی از نویسندگان غیرقابلانکار است و همانطور که خود مککارتی گفته است کتابها به واسطه کتابها خلق میشوند و تلاش برای خلق کتابهای جدید را باید ارج بنهیم اما موضوع اینجاست که نوشتههای جدید باید اصالت داشته باشند و تلاش کنند طرحی نو در کلمات بیندازند.
با در نظر گرفتن موارد بالا چرا داستان «سگ قرمز» مورد انتقاد است؟ اولاً پیراهنی نو بر تن کلمات و ارتباط حرفهای بینامتنی بین دو کتاب وجود ندارد. به عنوان نمونه شخصیت اصلی داستان ادعای قدرت دارد اما هیچگاه تلمیحی درخور این شخصیت خلق نشده است و به جای آن با تقلیدی ساده روبهرو میشویم که هدفی را در متن دنبال نمیکند و در لحظه گم میشود.
ثانیاً خوانندهای که با مککارتی هم آشنا نیست نمیتواند باور کند که طراحی بخشهای طولانی کتاب به عهده ویلم آنکر بوده است. آن دسته از خوانندگان هم که با مککارتی آشنا هستند دوست ندارند باقیماندهای از آثارش را بخوانند.
البته این کپی آشکار در متن انگلیسی مشهودتر است و در زبان اصلی کتاب -آفریقایی- این شباهت قابلدرک نیست. آثار مککارتی هم که به آفریقایی ترجمه نشده است.
البته مترجم «سگ قرمز» با انتقاد من مخالفت کرد و در توجیه نوشته است که آنکر از مککارتی و علاقهاش به آثار نویسنده آمریکایی در قسمت تجلیلِ کتاب نام برده است اما از آنجا که علاقه آنکر در نسخه آفریقایی جایی ندارد و آثار مککارتی هم که به آفریقایی ترجمه نشده است به نظر من این جوابیه فقط تلاش برای دفاع از کار غیرقانونی نویسنده است.
شاید داوران جایزه بوکر با من موافق باشند یا شاید مرزهای کپی در دنیای ادبیات و هنر همچنان مبهم است.»
ارسال دیدگاه