به نقل از لوفیگارو، هوبر مَنگارلی نویسنده فرانسوی و برنده جایزه مدیسی در سال ۲۰۰۳ که آخرین رمانش هم در بخش انتخابی گنکور ۲۰۱۹ دیده شده بود، در سن ۶۴ سالگی بر اثر بیماری از دنیا رفت.
ایننویسنده ۲۰ رمان نوشته است و خانه نشر بوشه-شاتل ناشر آثار وی با اعلام اینخبر گفت: «این خبر خیلی غمانگیزی است. هوبر منگارلی بعد از یک مریضی طولانی مدت از دنیا رفته است.»
منگارلی در کنار آنی ارو تنها نویسنده فرانسوی است که سال گذشته وارد بخش انتخابی جایزه معتبر من بوکر بینالمللی شد. آخرین رمان او یعنی «سرزمین نامرئی»، سال گذشته توسط هیأت داوران جایزه گنکور انتخاب شد و به مرحله دوم این رقابت راه پیدا کرد. او که سال ۲۰۰۳ با «چهار سرباز» جایزه مدیسی را برده بود، سال ۲۰۱۴ هم توانست با «مردی که تشنه بود» جایزههای لاندرنو و لوی-گوییو را از آن خود کند.
ایننویسنده سفرهای زیادی داشت که به فاصله کمی پس از ترک مدرسه آغاز شدند. او پس از چند سفر در قارههای مختلف در سال ۱۹۹۰ شروع به نوشتن کرد. نخستین کتابش هم بهعنوان یک مجموعه کودکان منتشر شد. قهرمانان او اغلب کودکان بودند و در کتاب «چهار سرباز» هم یکی از چهرههای اصلی هنوز در دوران نوجوانی بود. تنشها و جنگها هم نقش بزرگی در داستانهای او داشتند. داستان «چهار سرباز» با فاصله کمی پس از به پایان رسیدن جنگ جهانی اول در روسیه بلشویک به وقوع میپیوندد و بعد وارد دوران جنگ داخلی میشود. داستان «مردی که تشنه بود» هم در پایان جنگ جهانی دوم و چند ماه پس از بمباران هستهای هیروشیما و ناگازاکی صورت گرفت. پایان جنگ جهانی دوم، اما این بار در آلمان، پسزمینه آخرین رمان او هم بود.
یکی از شاخصههای مهم آثار منگارلی این است که در آنها از صفت استفاده نمیشود، انگار که تلاش برای کمیسازی، اندازهگیری و قضاوت کردن بیهوده است. به نظر میرسد نویسنده فقط به اندازهگیری فضا و زمان، آسمان و زمین و تکرار همیشگی صبحها و عصرها و ماه و خورشید اهمیت میدهد. به باور او حداقل میتوان به این چیزها اتکا کرد.
در پایان آخرین رمان منگارلی، راوی نزدیک یک خانه به خواب فرومیرود. او میگوید: "با بوی زنبور عسل به خواب رفتم، بعضی مواقع با صدای گریه نوزادی بیدار شدم که در نهایت با صدای مادرش آرام شد."
با اینحال اینلحظه شیرین دوام ندارد. اما این لحظات آرامش هر چقدر هم که فرار باشند این امید را تقویت میکنند که صلح جایی برقرار خواهد بود. به یاد میآوریم که شخصیت کلنل همیشه به سربازانش چه چیزی میگفت: "خدا را دوست داشته باشید پسرانم، سریعتر میگذرد."
ارسال دیدگاه