فیلتر اخبار عمومی

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران اخبار عمومی

ترجمه جدید و دوزبانه «شاه‌لیر» چاپ شد

1398-10-04

ترجمه جدید و دوزبانه «شاه‌لیر» چاپ شد به گزارش خبرنگار مهر، نمایشنامه «شاه لیر» نوشته ویلیام شکسپیر به‌تازگی با ترجمه علی سلامی توسط نشر گویا منتشر و راهی بازار نشر شده است. ترجمه پیش‌رو، مانند دیگر ترجمه‌های سلامی از آثار شکسپیر براساس نسخه بنیاد شکسپیرشناسی فولجر در واشنگتن انجام شده و ارائه آن، براساس تفاهمنامه مترجم با این‌مرکز و اخذ مجوز بازگردانی بوده است.

پیش از این، ترجمه تراژدی‌های «هملت» و «مکبث» هم به‌همین‌ترتیب توسط این‌ناشر منتشر شده است.

«شاه‌لیر» یکی از تراژدی‌های معروف شکسپیر است که تابه‌حال اقتباس‌های سینمایی و تصویری مختلفی از آن انجام شده است. این‌نمایشنامه بین سال‌های ۱۶۰۵ تا ۱۶۰۶ نوشته شده و اولین انتشارش مربوط به سال ۱۶۰۸ است. این‌تراژدی یکی از غمناک‌ترین آثار شکسپیر است که نمایانگر بی‌وفایی دنیا و فرزندان است. داستان این‌نمایشنامه درباره پادشاهی به نام لیر است که ۳ دختر عزیزکرده دارد و قلمرو، اموال و میراث خود را بین آن‌ها تقسیم می‌کند. او دختر راست‌گو و صریح خود کوردلیا را به‌دلیل زبان تند و بی‌تعارفش تبعید می‌کند و قلمروی خود را بین دو دختر بزرگتر تقسیم می‌کند. اما همین‌که روزگار نیاز و پیری می‌رسد، دخترانش او را از خود می‌رانند تا این‌که او ناچار در پیری و نکبت به دختر کوچک‌ترش پناه می‌برد...

شخصیت‌های این‌تراژدی کلاسیک عبارت‌اند از: لیر پادشاه انگلستان، گانِریل بزرگ‌ترین دختر لیر، دوکِ آلبانی شوهر گانریل، اُسوالد خدمتکار گانریل، ریگان دختر دوم شاه لیر، دوکِ کورنوال شوهر ریگان، کوردلیا آخرین دختر لیر، پادشاه فرانسه خواستگار و سپس همسر کوردلیا، دوکِ کورگندی خواستگار کوردلیا، اِرل کِنت، تلخک، اِرلِ گلاستر، ادگار فرزند ارشد گلاستر، ادموند فرزند کوچک و نامشروع گلاستر، کوران خدمتگزار گلاستر، پیرمرد مستاجر گلاستر، شوالیه لیر، خدمتگزارها، پیک‌ها، طبیب، ‌ فرماندهان، منادی و...

«شاه‌لیر» تراژدی در ۵ پرده است که پرده اولش ۵ صحنه، پرده دوم ۴ صحنه، پرده سوم ۷ صحنه، پرده چهارم ۷ صحنه و پرده پنجم ۳ صحنه دارد.

ترجمه سلامی از این‌تراژدی شکسپیر به‌صورت دوزبانه چاپ شده و پس از متن نمایشنامه هم نقد این‌مترجم بر آن چاپ شده است.

در قسمتی از این‌نمایشنامه می‌خوانیم:

پرده چهارم، صحنه سوم
کنت و ملازمی وارد می‌شوند.
کنت: چرا پادشاه فرانسه این‌قدر ناگهانی به کشورش بازگشته؟
آیاد دلیلش را می‌دانید؟
ملازم: کاری ناتمام در حکومتش داشت
که وقتی به اینجا آمد به فکرِ آن افتاد
و چنان ترس و خطری برای کشورشان
می‌آورد که بازگشتِ شخص او بسیار لازم و ضروری بود.
کنت: چه‌کسی را به‌عنوان جانشین منصوب کرده است؟
ملازم:
سپهسالارِ ارتش فرانسه، آقای لافار.
کنت: آیا نامه‌های شما در ملکه کوردلیا
نشانه‌هایی از اندوه پدید آورد؟
ملازم:
آری سرورم، نامه‌ها را گرفت و آن‌ها را در حضور من خواند،
و گهگاه دانه درشت اشکی از گونه‌های ظریفش،
پایین می‌چکید. گویی ملکه‌ای بود
بر احساساتِ بس سرکشش،
اما سعی می‌کرد چونان پادشاهی بر آن‌ها چیره شود.
کنت: پس او را متاثر ساخت.
ملازم:
اما به خشمش نیاورد. اندوه و شکیبایی تقلا می‌کردند
تا از یکدیگر پیشی بگیرند. می‌توانستید
همزمان آفتاب و باران را بنگرید. اشک‌ها و لبخندهایش،
به نحوی بهتر نمایان بود. آن تبسم‌های کوچک شاد

...

این‌کتاب با ۲۴۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

  • تازه‌های نشر