موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
در داستان حاضر جوانی به نام ((حبیب براتی)) با فراهم آوردن پانصد هزار تومان پول که از فروش ارثیه پدر به دست آورده به قصد کار راهی تهران میشود، اما در مقصد متوجه میشود که چمدانش را دزدیدهاند .او که همه سرمایه خود را از دست داده در جستجوی کار با ((اردلان بیات)) مدیر یک شرکت آشنا میشود .اردلان به زودی با مرگ عمویش، وارث و صاحب همه ثروت این پیرمرد میشد، ولی درست در همین زمان با مدعی دیگری، یعنی پسر صاحب کارخانه، برای تصاحب کارخانه مواجه میشود. اردلان تصمیم میگیرد از حبیب به منظور از میان برداشتن رقیب و رسیدن به اهداف ناجوانمردانه خود سواستفاده کند .این اهداف و نیازهای قهرمانان داستان، حوادثی را پدید میآورد که داستان بر مبنای آن شکل گرفته است.
ارسال دیدگاه