این کتاب یکی از مهمترین نوشتههای جامعهشناختی «فروید» دربارهی فرهنگ بشریست.
فروید در پی این نظریه، که رابطهای متقابل میان سرشت فیزیولوژیک انسان و عوامل زیست محیطی وجود دارد، در این اثر به مطالعهای روانکارانه_جامعهشناختی در مورد فرهنگ و تمدن روی میآورد.
فروید معتقد است میل به جاودانگی در سرشت انسان سرچشمهی پیوند او با جهان بیرونیست، چرا که انسان ادامهی حیات جاودانهی خود را در جهان متافیزیکیِ پس از مرگ جستوجو میکند و همین سرچشمهی اعتقاد او به دین است.
در ادامه فروید به "معنای زندگی" و جدال میان سعادت و رنج میپردازد و راهکارهایی برای گریز از رنج برمیشمارد و هرکدام از این راهکارها را بررسی میکند.
نکتهی جالب توجه و غیر منتظرهای که در اینجا به آن برمیخوریم این است که از میان سرچشمههایی که فروید برای رنج برمیشمرد؛ "تمدن" بیشترین نقش را در شوربختی بشر دارد! هرچند که به ظاهر ابزارهای گریز از رنج نیز در تمدن یافت میشود.
فروید تعریف خود را از تمدن بازگو میکند و به این نتیجه میرسد که مهمترین دستاوردهای ما از تمدن، "زیبایی، پاکیزگی و نظم است"؛ اما در نهایت به این نتیجه میرسد که تمدن با دستآویزی به همین دستاوردها، مانع از ارضای رانههای غریزی در آدمی میشود!
این کتاب را محمد مبشری ترجمه، و نشر ماهی منتشر کردهاست.
(الهه ملک محمدی)
موضوع(ها):
روانکاوی و فرهنگ
تمدن
۱۲۴ صفحه - رقعی (شومیز)
ارسال دیدگاه