فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

چنین گفت زرتشت

علوم انسانی

مترجم : داریوش آشوری

کتاب «چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه‌‏کس و هیچ‏کس» اثر فردریش نیچه، فیلسوف و شاعر نام‌دار آلمانی، رمانی فلسفی است که نیچه آن را بین سال‏‌های 1883 تا 1885 میلادی نگاشته است.
شخصیت اصلی داستان، «زرتشت»، شخصیتی نمادین است که نیچه عقاید خود را از زبان وی بیان می‏‌کند. نیچه در این رمان صوتی از مفاهیمی هم‌چون «ابرانسان» و «بازگشت جاودانه» سخن می‌‏گوید و در خلال داستانِ دل‏نشین و شاعرانه‏‌ی سیر و سلوک زرتشت، در این مفاهیم، کندوکاوی فلسفی می‌‏کند.
رمان چنین گفت زرتشت مهم‌‏ترین اثر نیچه به حساب می‌‏آید. این کتاب در دهه‌‏های اخیر به یکی از محبوب‏‌ترین و پرفروش‌‏ترین کتاب فلسفی در ایران مبدل گشته و بارها تجدید چاپ شده است.



فریدریش‌ویلهلم نیچه
فریدریش‌ویلهلم نیچه فریدریش ویلهِلم نیچه (به آلمانی: Friedrich Wilhelm Nietzsche) (متولد ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ – درگذشته‌ی ۲۵ اوت ۱۹۰۰) فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی و استاد لاتین و یونانی بود که آثارش تأثیری عمیق بر فلسفهٔ غرب و تاریخ اندیشهٔ مدرن بر جای گذاشته‌است.

کتاب صوتی

نوار
نوار
لینک خرید از نوار

قسمتی از کتاب

جانِ بردبار می‏پرسد گران کدام است و این‏‌گونه، چون شتر زانو می‌زند و می‌‏خواهد که خوب، بارش کنند. جانِ بردبار می‏‌پرسد گران‏ترین چیز کدام است ای پهلوانان تا که بر پشت گیرمش و از نیروی خویش شادمان شوم. آیا نه این است خوار کردن خویش برای زخم زدن بر غرور خویش یا به جنونِ خویش میدان دادن تا که بر خرد، خنده زند؟

ارسال دیدگاه

 mryshahr

mryshahr

زرتشت تصمیم می‌گیرد برای تحریک غرور مردم از خوارشمردنی‌تررین افراد با آنها سخن بگوید. یعنی از «واپسین انسان» یا پست‌ترین انسان. حرف‌های زرتشت که تمام می‌شود مردم فریاد می‌زنند «زرتشت این واپسین انسان را به ما ارزانی دار. ما را به صورت این واپسین انسان‌ها درآر تا ما اَبَرانسان را به تو ارزانی داریم!». واپسین انسانی که زرتشت توصیف می‌کند «انسانی است که همه چیز را کوچک می‌شمارد»...‏

1398-07-24
 mryshahr

mryshahr

زرتشت پس از به دوش کشیدن نعش مرده‌ای تا توقف‌گاه بعدی به این نتیجه می‌رسد که: «مرا به یاران زنده‌ای نیاز است که از من پیروی کنند، زیرا که خواهان پیروی از خویش‌اند و بدون سو روان‌اند که من.‏ زرتشت نه با مردم که با یاران سخن خواهد گفت. زرتشت شبان و سگ گله نخواهد بود.‏ آفریننده جویای یاران است، نه نعش‌ها و گله‌ها و مومنان. آفریننده جویای آفرینندگان قرین خویش است، جویای آنانی که ارزش‌های نو را بر لوح‌های نو می‌نگارند».‏

1398-07-24
 mryshahr

mryshahr

فضیلت‌های بسیار داشتن مایه سرشناسی‌ست، اما سرنوشتی‌ست ناگوار. ای بسا کس که سر به صحرا نهاد و خود را بکشت، چرا که از جنگ فضیلت‌ها با یکدیگر و آوردگاه فضیلت‌ها بودن به ستوه آمده بود.‏

1398-07-24
 mryshahr

mryshahr

آنجا که هنوز ملتی برجاست، دولتی در کار نیست و از او چون چشم بد و زیر پا نهادن سنت‌ها و حقوق بیزارند...
دولت آنجاست که خودکشی اندک اندک همگان «زندگی» نام گرفته است...
آنجا، جایی که دولت پایان می‌گیرد، انسانی آغاز می‌کند که زاید نیست؛ آنجا سرود انسان بایسته است، سرآغاز آن نغمه یگانه و بی‌همتا.‏

1398-07-24
 mryshahr

mryshahr

تکان دادن درخت با دست آسان نیست. اما باد ناپیدا بر آن زور می‌آورد و به هر سو که خواهد می‌خماندش. دست‌های ناپیدا از همه سخت‌تر بر ما زور می‌آورند و ما را می‌خمانند. ‏‎

1398-07-24

کتاب های مشابه