موضوع(ها):
افسانههای عامه
۳۴ صفحه
کتاب مصور حاضر، داستانی از افسانههای عامه است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «یکی بود، یکی نبود. روزی روزگاری، زیر آسمان کبود، خواهر و برادری بودند که بهخوبی و خوشی با هم زندگی میکردند. روزها برادر میرفت کار میکرد و پول درمیآورد، و خواهر توی خانه میماند و به کارهای خانه میرسید. یک روز که آن دو تا کنار هم جلو پنجره نشسته بودند و پرواز کبوترها را توی آسمان تماشا میکردند. برادر رو به خواهر کرد و ازش پرسید: دلت میخواست کبوتر سفیدی میشدی و پر میکشیدی و توی آسمانها پرواز میکردی».
ارسال دیدگاه