کتاب هزارپای سیاه و قصههای صحرا نوشتهی نادر ابراهیمی مجموعهی داستانهاییست که به گفتهی خود نویسنده:« همهاش سه قصهی ترکمنی داشتم و چند طرح قصه از صحرا که فکر میکردم سرانجام از آنها قصههایی خواهم ساخت و مجموعشان را کتابی خواهم کرد و این فکر سالهای سال با من بود. اما نشد که نشد. دیگر هیچوقت درآن فضا جای نگرفتم و آن حال پیش نیامد و صحرا برایم خواب شیرینی بود و رؤیایی که روزی به صحرا بازخواهم گشت و آنجا زندگی خواهم کرد و در همانجا طرحهایم قصه خواهد شد و هم قصههایی تازه سوغات خواهم آورد؛ اما این نیز به گروه بیشمار رویاها پیوست و اینک، فقط یک رویاست. شاید، شاید که باری صحرا چون زیارتگاهی، مرا طلب کند و من باز همان زائر جوان باشم و بتوانم جوانی را در قلب داغ و زندهی صحرا بیابم و باز نشستم، وگرنه همین بس که چیزی را که نمیبایست ساخت، نساختم.
و چنین شد که همان سه قصه را - در کنار قصههای دیگر - در این مجموعه گرد آوردم و گذشتم... .»
ابراهیمی در زمینهی ادبیات کودکان، جایزهی نخست براتیسلاوا، جایزهی نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهی کتاب برگزیدهی سال ایران و چندین جایزهی دیگر را هم دریافت کرده است. او همچنین عنوان «نویسندهی برگزیدهی ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را بهخاطر داستان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» بهدست آورده.
اولین چاپ این مجموعه در سال 1351 توسط انتشارات تهران و دومین چاپ آن توسط نشر روزبهان و در سال 1382 انجام شده است.
فروغ فرهی
ارسال دیدگاه