بادبادکباز (The Kite Runner)
بادبادکباز نخستین اثر منتشرشدهی خالد حسینی، رمانی به زبان انگلیسی است. این کتاب در واقع نخستین اثر یک نویسندهی افغانستانی به زبان انگلیسی محسوب میشود. در سال ۲۰۰۷ میلادی نیز فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شد. این رمان پرطرفدار در ایران اولین بار با ترجمهی مهدی غبرائی در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد. زیبا گنجی (بهزاد، مروارید)، حسین بخشی (آوای مکتوب)، رضا زارع (آزرمیدخت، هلال نقرهای)، زهره کدخدازاده (زرین)، آرا جواهری (پارمیس) و چندین مترجم دیگر نیز برگردانهایی از این کار روانه بازار کردهاند.
داستان از زبان «امیر» روایت میشود، امیر یک نویسندهی اهل افغانستان از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا است که برای نجات یک بچه راهی افغانستان میشود؛ افغانستانی که در تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سختترین دوران تاریخ چند هزار سالهاش را سپری میکند. به بهانهی این سفر به افغانستان، امیر داستان زندگیاش را تعریف میکند.
رمان بادبادکباز ما را به ایّامی میبرد که رژیم سلطنتی افغانستان در میان بیخبری مردم سقوط میکند و این کشور دستخوش تحولاتی میشود که تا امروز شاهد آنیم. داستان اصلی «بادبادکباز» روایت زندگی دو پسربچه است که با هم در یک خانواده بزرگ میشوند و دوستی عمیقی بینشان شکل میگیرد، ولی دنیای این دو که در بازیهای کودکانهشان به هم آمیخته، در واقع از هم جداست؛ امیر اربابزاده است و مالک خانه و ثروت پدر و حسن نوکرزاده و از قوم هزارَه و پیوسته پامال تاریخ.
«بادبادک باز» حول روابط این دو پسرک، از مشکلات کشورهای رنجکشیدهای چون افغانستان حکایت میکند. از رسوم سنتی اشتباه و زندگی طبقاتی میگوید و از جنگهای خانمان سوز که رنگ انسانیت را از یک کشور میشویند. اعتراض میکند که چرا برای لقمهای نان باید جان داد و یک سرنوشت سرتاسر زجر برای کودکان ساخت؛ از زجرهای جنسی گرفته تا زجرهای روانی. از مشکلات پناهجویان میگوید، همچنین از غربت، بیتوجهی و دردهای خاموش. داستان کتاب اگرچه دردناک است، اما آنقدر خوب روایت شده که خواننده را با خود همراه میکند و به همین خاطر بارها تجدید چاپ شده است.
۳۹۲ صفحه - رقعی (شومیز)
ارسال دیدگاه