گیلگمش، پادشاهی خودکامه و پهلوان بود. او نیمهآسمانی و دوسوم وجودش ایزدی و یکسومش انسانی. حماسه «گیلگمش»، با بیان کارها و پیروزیهای قهرمان، آغاز میشود، به گونهای که او را مردی بزرگ در پهنه دانش و خرد، معرفی میکند. او میتواند توفان را پیشبینی کند. مرگ دوست صمیمیاش «اِنکیدو» او را بسیار پریشان کرده، برای همین «گیلگمش»، پای در سفری طولانی، برای جستجوی جاودانگی میگذارد، سپس خسته و درمانده به خانه بازمیگردد و شرح رنجهایی را که کشیده بر گلنوشتهای ثبت میکند. حماسه «گیلگمش» در ایران نیز شهرت دارد. گیلگمش را نخستین بار داوود منشیزاده ترجمه و در سال ۱۳۳۳ منتشر کرده بود. انتشار بازنویسی شاملو از این متن در شماره ۱۶ کتاب هفته ۱۳۴۰، که بدون اجازه منشیزاده انجام شده بود اعتراض شدید او را در پی داشت. گردانندگان این هفتهنامه که شاملو سردبیری آن را بر عهده داشت مجبور شدند ترجمهی اصلی را نیز ضمیمهی همان شمارهای کنند که روایت شاملو در آن منتشر میشد.
موضوع(ها):
گیلگمش
اساطیر آشوری و بابلی
خاورمیانه - دین
ارسال دیدگاه