موضوع(ها):
داستانهای انگلیسی - قرن ۲۰م.
نویسنده ـ "رولد دال" ـ در این کتاب برخی از خاطرات کودکی و نوجوانی خویش را در قالب ماههای سال بیان کرده است؛ کتاب با این جملات آغاز میشود: "وقتی پسری کوچک بودم، یک قایق کوچولوی حلبی داشتم (آن وقتها پلاستیک نبود)که موتور کوکی کوچکی داشت وقتهایی که به حمام میرفتم با آن قایق حلبی بازی میکردم. یک روز سوراخی کوچک در بدنه قایق پیدا شد، آن را پر از آْب کرد و غرق شد. تا چندین هفته بعد از این قضیه، وقتی در وان حمام دراز میکشیدم دلواپس این بودم که نکند پوست من هم مثل بدنه قایق سوراخ شود. مطمئن بودم که بدنم پر از آب میشود و من غرق میشوم یا میمیرم. ولی این اتفاق هیچ وقت نیفتاد و من از نفوذ ناپذیری پوستی که تمام بدنم را پوشانده بود در شگفت بودم".
ارسال دیدگاه